eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
9.3هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشورا بود و آسمان شد کفنت لبریز ز گل‌ زخم ستاره بدنت گیرم که سر تو را به نیزه کردند زیر سم اسب‌ ها چه می‌ کرد تنت https://eitaa.com/shahid_Beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرین شهید ظهر عاشورا داستان شهادت «سوید» را می‌شود در صدر عاشقانه ترین روایت‌های یاران امام حسین (علیه السلام) در ظهر عاشورا گذاشت. ماجرایی که شاید خیلی‌ها کمتر راجع به آن چیزی شنیده باشند. سوید بن عمرو در واقعه کربلا به عنوان آخرین شهید دشت نینوا شناخته می‌شود. او مثل دیگر یاران امام به نماز و شجاعت بی نظیرش در جنگاوری شهره بوده است؛ در بخشی از نقل قول‌ها نوشته‌اند او پیش از حضور در میدان نبرد در تیرباران صبح عاشورا چندین چوبه تیر بر بدنش نشست اما خم به ابرو نیاورد. شیرمرد ۷۰ ساله کارزار سوید بن عمرو مثل حبیب بن مظاهر در دسته یاران ریش سفید سیدالشهدا در میدان رزم بود. او بعد از «عابس» با اذن امام وارد میدان نبرد شد. در وصف جنگید او نوشته‌اند که این شیرمرد ۷۰ ساله همچون شیری غران بر سپاه عمربن سعد حمله می‌کرد و این رجز را می‌خواند: «پیش بیا ای حسین! که امروز در باغ بهشت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پدر نیکوکار و بخشنده ات را ملاقات می‌کنی؛ و حسن ماه سیما که نیک بختان را ملاقات کرد و عموی بزرگوار شجاع و با سخاوتت حمزه که در راه حقیقت گام برداشت و شیر خدا نامیده می‌شود و جعفر طیار که مقامش بالا می‌رود.» جان گرفتن دوباره با صدای «حسین کشته شد» سوید در نبرد ظهر عاشورا تعداد زیادی از اشقیا را به هلاکت رساند و صف‌های سپاه دشمن را مورد هدف قرار داد تا در نهایت با پیکری پوشیده از زخم و جراحت میان کشته‌های غرق در خون افتاد و با ضربه یک نیزه بیهوش شد. دشمن که خیال می‌کرد سوید کشته شده از او دست کشید. اما او از پا افتاده بود و دیگر توان و رمقی برای برخاستن نداشت، ولی هنوز جان در بدن داشت. در آخرین لحظات جنگ که هنوز نایی در بدن داشت کمی به هوش آمد و در همان حال شنید که دشمنان به همدیگر مژده می‌دهند و فریاد شادمانی سر می‌دهند و می‌گویند که «حسین کشته شد!» حمله بدون شمشیر به دل دشمن ابن عمرو در همین حال با همه بی رمقی اش از شنیدن این خبر سهمگین به خود تکانی داد و از میان پیکرهای غرق در خون به پا خاست؛ و چون شمشیرش را بُرده بودند، خنجری را که در چکمه‌اش داشت درآورد و دوباره به لشکر دشمن تاخت، و آنقدر به کارزار ادامه داد تا سرانجام دو نفر به نام عروة بن بطان ثعلبی و زیدبن رقاد الجنبی (جُهَنی) سوید را کشتند تا او آخرین شهید واقعه روز عاشورا لقب بگیرد که بعد از اباعبدالله الحسین علیه السلام به شهادت رسیده است. https://eitaa.com/shahid_Beyzaii
صدقه برای سلامتی قلب نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فراموش نشه🙏
«سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِكَةِ وَالرُّوحِ» 🌷 ارواح طیبه شهـدا روح مطهـر حـاج قاسـم سلیمـانی و شهـدای مقـاومت را در آغـوش گرفتند... 📹 روایت فاطمه سلیمانی، فرزند شهید سلیمانی از دقایق اولیه و غم‌انگیز شهادت حاج قاسم 📲 استوری | بال جبرائیل را فرش محرم میکند، دست سردار حسین(ع)... https://eitaa.com/shahid_Beyzaii
※مجموعه داستان ۱۰ (آخر) روز دهم  | حرّ بن یزید ریاحی | ماجرای مردی که رسید | ※ امام حسین علیه‌السلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد. به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای انتقال امام نزد ابن‌زیاد اعزام شده بود و از این‌رو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صف‌آرایی کرد. • حرّ گرچه اقدامی سخت‌گیرانه کرد، اما رفتارش با امام ✘ محترمانه ✘ بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها نیز اشاره کرد. • در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و حرّ را فرمانده بنی‌تمیم و بنی هَمْدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید. • حرّ چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو می‌خواهی با این مرد (امام) بجنگی؟» • گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیدالله) نپذیرفت.» ✘ پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد. مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست تو را نام می‌بردم، پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟» ✘ حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»✘ • حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(ع) حرکت کرد. • گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. https://eitaa.com/shahid_Beyzaii
کف خیابان🇵🇸
※مجموعه داستان #همه_نمی‌رسند ۱۰ (آخر) روز دهم  | حرّ بن یزید ریاحی | ماجرای مردی که رسید | ※ امام
🔺ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ بعضی پُل ها خراب کردنی نیستند! که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو می‌ریزد! یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب می‌کند آدم را : است! حتی اگر وسط سپاه حق باشی، بی‌ادب که باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماّ در فتنه‌ای همه‌ی سعادت را می‌گذاری و میروی! ولی اگر این پُل فرو نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزش‌ها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت می‌کشاند. • آری ؛ امّـــــا چشمان حرّ کور نشده بود، و دوراهیِ انتخاب را دید! حر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید! نه به سپاه امام ... که به معیّت امام در دنیا و آخرت رسید. | الحمدالله https://eitaa.com/shahid_Beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔑 کلید ظهور امام زمان دست اباعبدلله‌ست. 🔹تو اوج گریه خواستی دعا کنی بگو: اللهم عجل لولیک الفرج♥️ 🎙استاد رائفی پور https://eitaa.com/shahid_Beyzaii