کهف را عاشق شوی آخر شهیدت میکنند🕊🍃
مادر شهید:
محمّدحسین خیلی حسرت دوران دفاع مقدس را میخورد😞. با غبطه میگفت: ای کاش من هم در آن زمان بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید. یکی از برنامههای همیشگیاش زیارت کهفالشّهدا و قطعه شهدای گمنام بهشت زهرا(سلام اللّه علیها) بود...🍃
#شهید_فاطمی
#محمدحسین_حدادیان🌹
@shahid_beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ #شهيدان
🌹ياران
چه #غريبانه
#رفتند از این خانه...
#بیست_و_دوم_اسفند_روز_شهدا
#شهدا_در_قهقهه_مستانه_شان_و_در_شادی_وصلشان_عند_ربهم_یرزقون_اند
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
@shahid_beyzaii
#میخواست_تک_بعدی_نباشد!
نه اینکه بابک پسرم باشد و این را بگویم نه. ولی بابک یکی از فعال ترین جوان های شهرمان بود👌.سرشار از زندگی بود و همیشه در برنامه های مختلف پیش قدم بود☺️. اصلا هم تک بعدی نبود و بواسطه سن و سالش جوانی می کرد و از همه قشری هم دوست و رفیق داشت🙂. یعنی هم دوست باشگاهی داشت هم دانشگاهی هم مسجدی و هیئتی.☝️
هم از فعالین هلال احمر بود و هم در بسیج فعال بود، هم در کارهای خیر در بهزیستی شرکت می کرد، حتی بعد از شهادتش💔 من فهمیدم که کارهای ساخت بنای یادبود شهدای گمنام در پارک ملت رشت را هم خودش انجام داده☺️ ، رئیس بنیاد شهید دیروز که به خانه ما آمده بود به من گفت که می دانستی پسرت چقدر برای اینکه اینجا ساخته شود زحمت کشید🙂؟! من اینجا تازه فهمیدم که زمان ساخت این بنا، بابک به مسئولان گفته بود که چه شما بودجه بدهید چه ندهید روح این شهیدان اینقدر بلند و پر خیر وبرکت است که این بنای یادبود ساخته می شود😔 و بعدا شما حسرت خواهید خورد که در این ثواب شرکت نکردید.💔❤️
راوے:پدرشهید
#مدافعحرم_بابک_نورےهریس❤️
@shahid_beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸لحظه دردناک اصابت گلوله به سر رزمندهای که در حال زدن خاکریز بود
🔹آقای مسئولی که روی صندلی گرم و نرم،زیر باد کولر گازی میشینی ولی بازم به فکر مردم نیستی،این فیلم رو ببین از خجالت آب شو
🔹۲۲ اسفند روز بزرگداشت#شهدا گرامی باد
@shahid_beyzaii
📱پیام یک خواهر مسلمان به عروس خانمها :
💥بعضی ما در طول عمر خود و یا در بسیار شرایط
شوار حجاب خودرا کاملا حفظ میکنیم !
👈ولی نمیدانم چه باعث میشود که در شب عروسی بیخود میشویم و یا از عقل بیگانه که نیمه عریان میگردیم !!!
☝آیا دران شب گمان میکنیم مسلمان نیستیم و یا چطور ؟
☝آیا در آن شب الله وجود ندارد ؟
☝آیا فقط برای یک شب ارزش دارد که ایمان را بفروشیم ؟
☝آیا این لباسهای عریان و برهنه فرهنگ کفار نیست ؟
☝و آیا مشابهت با کفر حرام نیست ؟
☝آیا لازم است یک عروس مسلمان و عروس کفر یک نمونه لباس داشته باشند ؟
☝آیا درآن شب دوزخ وجود ندارد ؟
☝آیا داماد آقا چطور تحمل دارد خانمش نیمه عریان گردد؟
☝آیا اصلا غیرت وجود دارد یا خیر ؟
☝آیا فیلم بردار و عکاس و گارسونها همه محرم عروس و سایر خانمها هستند ؟
👌نمیدانم به کدام دلیل حاضر میشوی که در برابر همه لخت گردی ؟
👈و این را کنار میگذاریم که دیگر دخترخانمها که فقط برای صرف طعام آمده اند ...
👸چه رنگآمیزیها و لباسهای که نپوشیده اند !!!
☝به شما که این محفل ربطی ندارد, شما چرا برای یکشب از دین گشته اید ؟
☝شما شرکای شیطان هستید !!!
☝از الله بترسید !!!!
👌پوشش عروس بايد کاملا شرعی باشد و جايز نيست برای هيچ زنی که در مراسم عروسی خود بی حجاب باشد و بی حجابی در هنگام عروسی و يا غير آن حرام و گناه است.
👈اگر والدين يا داماد يا هر کس ديگری ترا وادار نمود تا در وقت عروسی حجاب شرعی نداشته باشی, در آنصورت عروس حق داری به خواسته ی آنها عمل نکنی و سرپیچی کن، زيرا آنها به کارب غير شرعی و حرام امر می کنند و جايز نيست که در امورات گناه و حرام از احدی از خلايق اطاعت کنیم !
☝( الله تعالي مي فرمايد: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
👈(حجرات 1)يعنی: اى کسانى که ايمان آوردهايد! چيزى را بر خدا و رسولش مقدّم نشمريد (و پيشى مگيريد)، و تقواى الهى پيشه کنيد که خداوند شنوا و داناست .
👌در اين جا به شدّت از اين نهی شده که گفته کسی ديگر بر گرفته پيامبر مقّدم داشته شود، پس هرگاه سنّت و حديث پيامبر مشخّص و واضح گرديد پيروی از آن واجب است و بايد بر گفته و خواست ديگران لبیک نگوییم.
☝حتی اگر به جدا شدن از آقا داماد بیغیرت بیانجامد , پروایش را مکن !
👌چون کسانیکی به الله و دین وفادار نیستند, به تو هرگز وفا نمیکنند !!!!
💥باور کن طلاق خیلی بهتر از زندگی با همچو نامرد است که ترا وادار به بی حجابی کند و یا اصلا به فکر لباست نیست !
👈و پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: « إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ»
📓{بخاري 7145 و مسلم 1840}
👌 فقط در کار خوب بايد اطاعت کرد.
👈و مي فرمايد: « لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»
☝« نبايد از مخلوق در کاري که معصيت الله است اطاعت کرد.»
📓(روایت احمد )
👌حال میگذارم قضاوت را به شما و عزیزانی که این متن را میخوانند ! آیا هنوز هم حاضر هستی بدست خود صرف بخاطر یکشب خودرا در آتش افگنی ؟
@shahid_beyzaii
🌹🌹 *راه شهیدان ادامه دارد . . .*
🇮🇷🇮🇷 *22 اسفند* 🇮🇷🇮🇷
*روز بزرگداشت شهدا* *گرامی باد.*
*امام خامنه ای*
*نگذارید غبارهای فراموشی روی این* *خاطره های گرامی را بگیرد.*
*یاد شهیدان نباید در جامعه ی ما از ذهنیتها* *خارج شود.* *شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید و زنده نگه دارید.*
*امام_خامنہ_اے:*
*برای کسانی کہ اهل ارزش*
*های اسلامی هستند ،*
*تصاویر شهدا ازهر*
*تصویرے دلرباتر است*.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸شهادت انتخابیست !!
.. و محمودرضای ما نظرش را به خدا اعلام کرد ..
شهید محمودرضا بیضائی
@shahid_beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خبر فوری
⚡️نقاره میزنند #مریضی_شفا گرفت🍃
🚨 به اطلاع میرساند به پاس لطف و عنایت #حضرت_امامرضا به یکی از زائران و شفا و بهبودی کامل آن عزیز؛
نقاره های حرم مطهر امروز پس از اقامه نماز ظهر و عصر و قرائت زیارت امین الله نواخته شد🌹
#آقای_مهربون❤️
🔴 برای امام زمانت چه کرده ای؟
❗️کمی تفکر و تامل لطفا❗️
🔶معمولا ما آدمها هر کدام با یکی از خاندان اهلبیت علیهم السلام بیشتر مانوس هستیم خب بعضیها هم با
قمر مُنیر بنی هاشم مَانوسند،
اگر آقا اباالفضل العباس علیه السلام
از ما سوال کنند:
👈من برای یاری کردن امام زمانم از آب گذشتم، دستهایم را دادم، چشمم را دادم، تیر را با چشمم خریدم، تیرها را با جان و دل قبول کردم،
👌ولی دست از یاری امام زمانم
برنداشتم،
❓شما برای امام زمان تان چه کرده اید؟
چه جوابی داریم بدهیم؟😔
❓آیا به خاطر امام زمانمان
از یک گناه گذشتهایم؟
👌بیایید انتخاب کنیم حداقل یکی از گناهان زیر را از این به بعد به خاطر حضرت ولی عصر عجل الله انجام ندهیم:
👈غیبت
👈مسخره کردن
👈 دروغ
👈 نگاه کردن به محتوای مبتذل
👈 رعایت نکردن حجاب مناسب
👈 گذاشتن عکس بی حجاب خود یا دیگران در صفحات اجتماعی
👈 گفتن، خندیدن و شوخی بی دلیل با نامحرم
👈 بد اخلاقی و عصبانیت
👈 سر یکدیگر کلاه گذاشتن
👈 کم کاری یا کم فروشی در شغل خود
👈و................
💢اینها تنها نمونه ای از
چند عادت ناپسند است....💢
✅قطعاً هر کس اگر واقعاً دوست داشته باشد قدمی برای نشاندن لبخند بر لبان حضرت مهدی ارواحنا فداه بردارد،
👌با دقت در اعمال و رفتار خودش می تواند چندین مورد بیابد که با اصلاح آنها می تواند به ایشان نزدیک تر گردد و محبت ایشان را بیشتر جلب نماید.😇
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@shahid_beyzaii
✨﷽✨
❣ خلاصه اذڪار ماه رجب المرجب ❣
💟در طول ماه رجب 100 مرتبه بگوید:
💠 «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»
💟در طول ماه رجب هزار مرتبه:
💠 "لا إِلٰهَ إِلا اللهُ"
💟در طول ماه رجب روزانه هفتاد مرتبه بگوید:
💠"أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ"
💟در طول ماه رجب صد مرتبه ذڪر بگوید:
💠«أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذُوالْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ»
💟در طول ماه رجب:
💠«هزار یا صد مرتبه سوره «قل هو الله أحد» را بخواند»
💟روزانه 10 مرتبه بگوید:
💠«أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫⚠️دعوت شوم
‼️ انتشار برای اولیــن بار
⚠️ پشــتپـردهی دعوت مدعیِ یمـانی دجال بصره | قسمت اول: «اتـحاد شیطانی»
➕ افشای ارتــباط اعضای اصـلی فرقـهی یمانی با شبکههای معاند و ضد دین
🚫دست به دامن شدن کسانی که ادعای یار امام زمان میکنن به صدای آمریکا😳
📌منتظر قسمتهای بعدی «پشت پرده» باشید
#تربت_در_خون
#اتحاد_شیطانی #آمد_نیوز
#صدای_آمریکا #دجال_بصره
#علی_جوانمردی
@shahid_beyzaii
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️
◾️▪️🌷🌷🌷🌷🌷◾️
◾️🌷▪️ ◾️◾️
◾️🌷▪️
◾️🌷▪️
◾️🌷▪️ ◾️◾️
◾️🌷🌷🌷🌷🌷🌷◾️
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️
#ازلسان_همسر_شهید
#مدافع_حرم_مصطفی_صدرزاده
سال ۸۶ ازدواج کردیم. هشت سال زندگی کردیم و تقریبا ۱۰ روز بود که وارد نهمین سال زندگی مشترکمان شده بودیم.
قبل از اینکه با مصطفی آشنا بشوم و ازدواج کنم، فرمانده پایگاه بسیج خواهران شهریار و طلبه حوزه باقر العلوم شهر قدس بودم. یکی از دوستان مصطفی، من را به او معرفی کرد. آن زمانی که من فرمانده پایگاه خواهران بودم، مصطفی هم فرمانده پایگاه بسیج نوجوانان مسجد امیرالمومنین(علیه السلام) بود، اما من چندان با او آشنایی نداشتم .هر دو در مسجد
امیرالمومنین(علیه السلام) بودیم؛ من با مصطفی آشنایی نداشتم ولی او از دوستان صمیمی برادرانم آقا سجاد و آقا سبحان بود.
در همان گفتوگوهایی که برای ازدواج داشتیم متوجه شدیم، تنها جایی که قبلا همدیگر را دیده بودیم مقابل درِ حوزه بسیج بوده است. آن روز ما کارهای ایام فاطمیه(سلام الله علیها) را انجام میدادیم و میخواستیم یک درِ سنگین را بالای ماشین بگذاریم. بلند کردن آن در، از توان خانمها خارج بود. آقایی را دیدم که مقابل در حوزه مقاومت ایستاده است. دوستانم گفتند که او آقای صدرزاده فرمانده پایگاه نوجوانان است و میشود از او کمک گرفت. صدایش کردم و گفتم: «ممکن است این در را داخل ماشین بگذارید؟»؛ این کار را کرد و این اولین باری بود که همدیگر را دیدیم.
آقای بهرامی یکی از دوستان مصطفی بود که مرا به او معرفی کرده بود. برادرانم او را تایید کردند، چون پدرم شناخت چندانی از مصطفی نداشت.برای من خیلی مهم بود که ولایتی باشد؛ این را از برادرانم پرسیدم. نکته مهم دیگر، دیدگاه او نسبت به خانمها بود و باید کاملا مطلع میشدم. شاید برخی فکر کنند آقایانی که خیلی مذهبی هستند نسبت به خانمها سختگیرند و دیدشان نسبت به آنها دید خوبی نیست. برای من خیلی مهم بود نگاه مصطفی به ادامه تحصیل و اشتغال خانمها چیست؟
من می خواستم به کارهای فرهنگیای که تا آن روز داشتم، ادامه دهم. موافقت بر سر این مورد هم برایم مهم بود. مصطفی در همه این زمینهها نه تنها نگاه مثبت و خوبی داشت، بلکه خودش دغدغه آنها را داشت و من را هم تشویق میکرد.برایم مهم بود شریک زندگیام مثل پدرم باشد و یک سری آزادی عملها را به خانمها بدهد. وقتی با مصطفی صحبت کردم در بحث تحصیلی من اصلا هیچ مانعی ایجاد نکرد و برای شغل آینده هم مانعی نداشت. برایم خیلی مهم بود که مثلا اگر یک زمانی چیزی در خانه کم و کسر باشد، برخورد اوچطور است؟ منظور من چیزهای خیلی جزئی بود و معمولا هم من مسائل را جزیی نگاه میکردم. در این ۸ سال و چند ماهی هم که با او زندگی کردم خیلی خوب بود. خیلی راضی بودم.
شغلی که برای خودم انتخاب کرده بودم معلمی بود. دوست داشتم معلم بشوم و در مدارس تدریس کنم. چیز دیگری مد نظرم نبود. مصطفی با همان معلمی موافقت کرده بود.
بارها در جلسه خواستگاری گفت: «من همسنگر میخواهم»
◾️🌷▪️◾️▪️🌷◾️
◾️▪️🌷 🌷▪️◾️
◾️▪️▪️ ▪️▪️◾️
@shahid_beyzaii
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️
◾️▪️🌷🌷🌷🌷🌷◾️
◾️🌷▪️ ◾️◾️
◾️🌷▪️
◾️🌷▪️
◾️🌷▪️ ◾️◾️
◾️🌷🌷🌷🌷🌷🌷◾️
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️
#همسر_شهید
#مدافع_حرم_مصطفی_صدرزاده
بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواسته چه بوده است؟ او گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی نیست؛ جنگ الان ما جنگ فرهنگی است. اگر همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام میدهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند».
تا دوسال اول زندگیمان که همان روال قبل از ازدواجمان بود؛ من فرمانده پایگاه خانمها بودم و مصطفی فرمانده پایگاه نوجوانها بود. بعد از آن او یک پایگاه جدید ایجاد کرد و فرمانده پایگاه امام روح الله(قدس سره شریف) شد. هر دوی ما در کنار هم کارهای فرهنگی انجام میدادیم و کارهای بسیج و مسجد را جلو میبردیم . آقا مصطفی شغل آزاد داشت. اوایل طلبه بود اما بعد از ازدواج طلبگی را ادامه نداد و سراغ کار آزاد رفت.انتخاب محلهای پرت در کهنز شهریار برای کار فرهنگی/ خانمهای آن محل:مدیون شهید صدرزاده هستیم که بچههایمان را بسیجی کرد .آقا مصطفی نسبت به نوجوانها احساس پدری داشت یعنی مثل وقتی که فرزندی بزرگ میشود و پدرش لذت میبرد، او هم همین حس را داشت. نوجوانهایی که با مصطفی بودند تفاوت سنی زیادی با او نداشتند و حدود 7-6 سال از او کوچکتر بودند.آخرین لذتی که من از بزرگ شدن نوجوانهایش دیدم، این بود که یک روز به خانه آمد و با ذوق گفت که بچههایش پاسدار شدند، شغلشان مشخص شده و همهشان تحصیل کردهاند. با گفتن همین کلمات آن لذتی را که در وجودش بود، بیان میکرد.
هیچ وقت به این فکر نمیکرد که مثلا اگر در فلان محله کار فرهنگی کند ممکن است بازدهی خوبی نداشته باشد. زمانی خودم به او اعتراض کردم و گفتم که مثلا پارک، جای کار فرهنگی نیست یا هیچ امیدی به نتیجه در محلهای که انتخاب کرده وجود ندارد. اما تاکید میکرد نتیجهی کاری که میکند، دست خداست و خودش و بقیه کارهای نیستند. میگفت اگر خدا بخواهد خودش درست میشود و وظیفه دارد کاری را که روی دوشش است انجام دهد، بعد از آن هر چیزی که خدا بخواهد همان میشود.
مصطفی محلهای پرت و دورافتاده را در کهنز شهریار برای کار فرهنگی انتخاب کرده بود. وقتی در جمع خانمها یا در جمعهای خانوادگی این موضوع را مطرح میکردم، همه تعجب میکردند و میگفتند آنجا که واقعا امیدی به نتیجه گیری نیست! حتی میگفتند کسی از بچههای آن محل انتظاری ندارد. دو سال و نیم بود که مصطفی حضور فیزیکی کمتری در آن منطقه داشت. در این مدت وقتی مادران آن بچهها را میدیدم از کارهای مصطفی تشکر میکردند و میگفتند که ممنونِ زحمات او هستند. میگفتند اگر او نبود، معلوم نبود که آینده بچههای محل چه میشد. میگفتند مدیون آقا مصطفی هستند که بچههایشان را بسیجی کرده است. وقتی این حرفها را به مصطفی منتقل میکردم ناراحت میشد و میگفت که همه اینها کار خدا بوده است. میگفت اگر خدا میخواست میتوانست حرفها و کارهایش را بیاثر کند. دیدگاه او به کار فرهنگی اینطوربود. سختیهای زیادی را تحمل میکرد. ما یک ماشین پاترول سفید داشتیم و هر کس که این ماشین را میدید به ما خرده میگرفت که الان زمان پاترول نیست، بنزین زیاد مصرف می کند، خرج دارد و کلی مشکلات دیگر. وقتی این حرفها را شنید گفت که این پاترول توانسته چند نفر را که در جاده مانده بودند نجات دهد. گفت ماشینی در جوی آب افتاده بود و او با این پاترول آن را بیرون کشیده است. ماشین یکی ازهمسایههایمان در مسیر شمال خراب شده بود. مصطفی با همین پاترول این ماشین را حدود 90 کیلومتر بکسل کرد تا بجای مطمئنی برسند. وقتی گفتم که چرا هنوز از این ماشین استفاده میکنی، گفت که میخواهد با این ماشین به بقیه کمک کند. گفت خدا این را به ما داده تا بتوانیم برای کمک به دیگران استفاده کنیم .
◾️🌷▪️◾️▪️🌷◾️
◾️▪️🌷 🌷▪️◾️
◾️▪️▪️ ▪️▪️◾️
@shahid_beyzaii
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️
◾️▪️🌷🌷🌷🌷🌷◾️
◾️🌷▪️ ◾️◾️
◾️🌷▪️
◾️🌷▪️
◾️🌷▪️ ◾️◾️
◾️🌷🌷🌷🌷🌷🌷◾️
◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️◾️
#همسر_شهید_مصطفی_صدرزاده
در کارهای فرهنگی خیلی سختی تحمل میکرد. وقت خواب و استراحتش خیلی کم بود. مصطفی در ماه رمضان سال 90 یا 91 از یک روحانی به اسم محمدرضا بطحایی دعوت کرده بود تا برای کار فرهنگی به پایگاه بسیج بیاید. بطحایی با خانوادهاش آمده بود و هرشب در مسجد برنامه داشت؛ بعدا این روحانی هم در سامرای عراق شهید شد.
تا حدود ساعت 12 شب در مسجد میماندند و کار فرهنگی میکردند. کلاس قرآن داشتند، سفره افطار داشتند، بعد از افطار هم کلاس صالحین و برنامههای مختلف داشتند. مصطفی آن موقع با مسئولان یک استخر صحبت کرده بود و بعد از تمام شدن کلاسهای مسجد، حاج آقا بطحایی را تا نماز صبح به آن استخر میبرد که پاسخگوی سوالات شرعی مردم باشد.
بنابر این وقت چندانی برای استراحت نداشت. مصطفی جثه کوچکی داشت و به همین خاطر خیلی اذیت میشد. ماه رمضان در تابستان بود و واقعا شرایط سختی بود. یک بار به خانه آمدم و دیدم که حالش خیلی بد است و تهوع دارد؛ اما از فردای آن روز باز هم کارش را ادامه داد.خیلی به مصطفی وابسته بودم، وقتی به گشت محلی میرفت با اصرار همراهش میرفتم. به مصطفی میگفتم که زمان بیشتری را در خانه باشد چون من خیلی به او وابسته بودم اما اگر او نمیتوانست کارش را طوری تنظیم کند که کنارم باشد، من همراهش میشدم. چند بار پیش آمد که مصطفی قرار بود به گشت شبانه محلی برود و من با اصرار تمام همراهش شدم. اعتراض میکرد و میگفت که نمیتواند من را با بچه کوچک در ماشین تنها بگذارد و برود اما من به او میگفتم که درِ ماشین را قفل میکنم و منتظرش میمانم تا کارهایش تمام شود. برایم مهم نبود که مثلا ساعت 12 شب هست و در ماشین منتظر او هستم، همین که کنار مصطفی بودم خوب بود. اگر او نمیتوانست وقتش را طوری تنظیم کند که در خانه باشد، من وقتم را تنظیم میکردم که کنارش باشم.
از اول هم قرارمان این بود که همسنگرش باشم. ناراحت میشد. من به او میگفتم: وقتی کنارت هستم، خیالم راحت است و آرامش دارم و وقتی بیرون میروی، فکرم مشغول میشود. اینکه در ماشین همراهت باشم راحتتر است تا اینکه در خانه باشم و فکرم درگیرت باشد.آقامصطفی مهارت خاصی در بازی با بچهها و جذب آنها داشت. یکی از بستگان ما بچهای دارد که یک مقدار بیش فعال است؛ وقتی که مصطفی را میدیدند ذوق میکردند که الان بچهشان ساکت یک جا مینشیند چون مصطفی خیلی این بچه را سرگرم و با او بازی میکرد. به قول خودشان انرژی این بچه را تخلیه میکرد.
وقتی بچهها در یک مجلس مهمانی شلوغ میکردند و پدر و مادرها را خسته میکردند، مصطفی از جمع جدا میشد و همه بچهها را گوشهای جمع و با آنها بازی میکرد. خودش میگفت وقتی بچهها وارد جمع بزرگترها میشوند، ممکن است بچه ها حوصله بزرگترها را نداشته باشند و بزرگترها هم حوصله سرگرم کردن بچهها را نداشته باشند.
بچه ها اگر در محیط مسجد و پایگاه بسیج شلوغ کنند، ممکن است بزرگترها دعوایشان کنند. با اولین دعوایی که بچه میشنود و برخورد بدی که میبیند، ممکن است برود و دیگر برنگردد. این خیلی برای مصطفی مهم بود که کاری کند تا نوجوانها در پایگاه بمانند. بالاخره برخورد بزرگترها با بچهها خیلی متفاوت است. آنها نیاز دارند که در حد سنشان برخورد کنیم.آقامصطفی وقتی برخوردها را دید و متوجه شد برخورد بزرگترها ممکن است بچهها را زده کند، این جمع نوجوانان را تشکیل داد. او در این کار خیلی مهارت داشت
#شهید_مصطفی_صدرزاده
( با نام جهادی سید ابراهیم)
◾️🌷▪️◾️▪️🌷◾️
◾️▪️🌷 🌷▪️◾️
◾️▪️▪️ ▪️▪️◾️
@shahid_beyzaii
📣#تلنگر
⚜مردم! مردم! مردم!
⚜به خدا، شما پناهِ خدا رو رها کردید و به پناهِ غیر خدا در آمدید!!!
👈برای همین در این زمین دچار سختی ها و مشکلات و ... شدید
▫️ پناهِ خدا در این زمان، حضرت مهدی عج است؛
▫️السَّلامُ عَلى کَهفِ الكائِناتِ وَ ظِلِّها
سلام بر پناهگاهِ کُل کائنات (تمام عوالم هستى) و سايه هاى آن
📚 منبع:بحار الأنوار ، ج ۱۰۲ ، ص ۵۳ ، ح ۱۱
❤️به او پناه ببرید، او را بخوانید، والله اگر او را صدا بزنید او برای نجات شما می آید؛
او همان نور ایلیایی است که سلیمان را برای نجات مردم اش فرستاد در حالی که آن مردم نه او را و نه سلیمان را نخوانده بودند...
یا صاحب الزمان در همین ماه بیا👆👇
▫️الله اکبر از این همه کَرَم
#العجل_یامولای_یاصاحب_الزمان
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
@shahid_beyzaii
🔴خوشحالی شدید شیطان از دعوای زن و شوهر!
🌺 از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم نقل شده است:
💠 زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره میکند،
در همان لحظه در هر یک از زوایای منزل یک شیطان 🔥مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید:
خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است!!
📛از نظر ابلیس بلند مرتبه ترین، نزدیک ترین و رفیق ترین با شیطان کسی است که میان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بیافکند.
🌼پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
ابلیس تخت خویش را بر آب قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد.
🔥 نزدیک ترین آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابلیس کسی است که فتنه بیشتری را پدید آورد،
🔰 یکی یکی می آیند و می گویند: چنین و چنان کرده ام.
(ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای.
⚡️ سپس دیگری می آید و می گوید:
او را رها نساختم تا وقتی میان وی و زنش جدایی انداختم.
(ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! و او را (باخوشحالی) در آغوش می گیرد. »
✳️بنابراین هر زن و شوهری باید بدانند که شیاطین اجنه و انسان درکمین آنان بوده و هرکدام از زوجین را تحت نظر دارند و در اندیشه ی ایجاد دشمنی و کینه در میان آنان هستند و اختلافات ساده ی آن ها را پیچیده و بزرگ می کنند تا آن ها را بیشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمایانند.
💠تا جاییکه این اختلافات ممکن است به جدایی زن و شوهر نیز بیانجامد...
📙لئالیالأخبار، ج ۲، ص ۲۱۷
@shahid_beyzaii