eitaa logo
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
901 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ‌الذۍخلق‌‌الشہید :)』 شہادت، پادشـاھِ مرگ‌ هـاست..، کھ از سلسلھ‌‌ۍِ اولیـاۍ الهـے بھ عزیز دردانہ‌هاۍِ خدا ارث می‌رسد ꧇) وسواسی باشید در انتخابِ کتابی که می‌خوانید فیلمی که می‌بینید آدمی که با آن معاشرت می‌کنید موضوعی که به آن فکر می‌کنید!!
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهۍاوقات‌آرزوۍشـ‌هادت‌ما، عرش‌خداروبه‌خنده‌درمیاره🚶🏿‍♂️!! راحت‌ غیبت‌ میڪنیم‌بعدشم‌میگیم‌ حالابعداازدلش‌درمیارم؟!😐 حالابالفرض‌اونم‌بخشیدت‌،سابقہ‌ۍ خودتوپیش‌ خدا خراب‌نڪن🙃🌿!' راحت‌دل‌همومیشڪونیم... قبلااگہ‌یه‌ شب‌نمازشب‌ نمۍخوندیم‌ زمینوزمانوبه‌هم‌میدوختیم.! الان‌یادمون‌نیست‌اخرین‌بارۍ ڪه‌‌نمازشب‌خوندیم‌ڪۍبوده💔👊🏼:)! بنـظرت‌ شہید میشیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
#رمـاݧ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ #قـسـمـت‌‌سـےوشـشـم⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ این که استادفروخته ی خودمونه,باورم نمیشد مهرابیان از مهره های اصلی انجمن باشه,مرتیکه ی...... حقوق از بیت المال مسلمانان میگیره وعلیه مملکت جاسوسی میکنه... درهمین حین یک هایس سفید رنگ از راه رسید,من فکرمیکردم قاهره اخر خطته,اما اشتباه میکردم معینی اشاره کرد سوارشیم,بدون تعارف ,سریع اولین نفر ,ردیف اخر کنارپنجره نشستم,دوست نداشتم هیچ کدوم از مردها کنارم بنشینن,پشت سرمن ,مهرابیان باکمال پررویی نشست کنارم!!!! هنوز تو بهت کارش بودم,سرش را آورد پایین وگفت(آینده از آن ماست دختر اقامحسن)... من چشام قد دوتا گردو شد,یعنی مهرابیان..... تمام کینه ی قبل تبدیل به مهر واحساس امنیت شد,امنیتی ناشی از بودن, کناریک دوست. مهرابیان ,اهسته طوری اطرافیان متوجه نشوند توگوشم گفت:خانم سعادت برای درامان ماندن از گزند مردان ,من باید نقش عاشق دلسوخته شمارابازی کنم تا هیچ کس به فکر(دورازجون) تصاحب شما نباشد. سرخ شدم وسرم راتکان دادم. هایس حرکت کرد.... معینی نزدیک راننده نشست,هرچی صبر کردیم,یک ساعت ,دوساعت و...,هایس نایستاد,نمیدونم مقصدشون کجا بود. توراه یه خورده,خوردنی تعارفمون کردند ,مهرابیان همچی برام نازوکرشمه میاورد که خودمم باورم شده بود دوستم داره. معینی ,برخوردهای مهرابیان رابامن میدید ,اخمهاش تو هم میرفت. دوتا زن دیگه هم بامردا میگفتن ومیخندیدند از هفت دولت آزاد بودند. شب شده بود وماهنوز تو راه بودیم,هرازچندگاهی میایستاد مثل این بود که به پلیسی,چیزی برخورد میکرد اما بدون هیچ مزاحمتی راهش را ادامه میداد. سرم رااوردم پایین واهسته از ,مهرابیان سوال کردم,به نظرت مقصدشون کجاست؟ مهرابیان گفت:اینکه معلومه یکی از شهرهای اسراییل.. وااای یعنی ما میریم تو دل ..... بالاخره طرف صبح رسیدیم,مارا به اقامتگاهمون بردند وبه هرکس یک اتاق دادند. سفارش کردند که خوب استراحت کنید,چون عصر جلسه ی مهمی درپیش داشتیم. منگ بودم,اصلا نمیدونستم توکدوم شهریم,مهرابیان هم که مدام تذکرمیداد سوال نکنم,حرکت مشکوکی نکنم و... گیج ومنگ خودم راانداختم روی تختم... ...↻ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ @kanalaedrokhgvcom
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
#رمـاݧ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ #قـسـمـت‌‌سـےوهـفـتـم⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ عصر رفتیم جلسه,خیلی سوالات داشتم که میبایست از مهرابیان بپرسم,دوست داشتم کنار ایشون بنشینم,اما متاسفانه روی هرصندلی,اسم شخصی که میبایست بنشینه راچسپانده بودند ومن کنارمهرابیان نبودم. سالن بزرگی بود انواع واقسام نژادها از هرنوع زبانی آمده بودند,برای هرکسی یک هدفن تعبیه کرده بودند تا صحبتهای سخنران را با زبان خودمون بشنویم,اما چیز جالبی که زیاد جلب توجه میکرد این بودکه اکثر سربازان نظامی که میدیدیم ومتوجه میشدند ایرانی هستیم,شکسته وبسته فارسی صحبت میکردند. یک سربازه بود خیلی به من ارادت نشون میداد,تو یک فرصت مناسب خودش را رساندبه من وبا همون لهجه ی شکسته اش گفت ,من دیوید هستم ,شما کی هستید؟ منم بالبخند گفتم:من هما هستم. دیوید:اوه هما,,هما,,زیباست.... باتعجب گفتم:شما میتونید فارسی صحبت کنید. سرش راتکان دادوگفت:اینجا ,مدرسه,کالج وحتی درنظام,آموزش زبان فارسی واجب,این قانون تصویب شد. باخودم فکرمیکردم,چقد این یهودیا زرنگن وقانون تصویب میکنند تا سربازاشون ازدوران مدرسه,فارسی یادبگیرند ,ومطمینا ازاین علمشان درراه جاسوسی بهره ها میگیرند,کاش مسولین ما هم کمی از,این زرنگی یادمیگرفتند وچشم وگوش بسته,سندهای کثیفی مثل۲۰۳۰ که اعتقادات کودکان ماراازدوره ی مهدکودک تغییرمیده وبه سمت انحراف میکشونه,مثل آب خوردن تصویب نمیکردند,این دشمنان علاوه بربرنامه ریزی روی کودکان خودشون برای کودکان ما هم برنامه ها ریختند,......... کاش ازخواب غفلت بیرون آییم... درهمین افکاربودم که سخنران ,بالای سن رفت,پیرمردی مخوف که من باچشم خودم هاله های سیاه اطرافش رامیدیدم. به نام یهوو,خدای انسان وجن وشیطان و.... ما قوم برگزیده ی دنیاییم ودرارض موعود ساکن شدیم,به راستی که تمام دنیا تحت سیطره ی ما به اهداف بزرگمان خواهند رسید وهرکس که بااین اهداف وعقاید مخالف باشد دراین دنیا جایی ندارد وباید از صحنه ی روزگار محو شود وسپس اشاره کرد به وسیله ای پاندول مانند درکنارش وگفت:همگی به این نگاه کنید که مانند جهان ما درنوسان است خدای من چقد اینا خبیثند. ,میخواست یه جواریی همه راهیپنوتیزم کند,اخه علم ثابت کرده هرچه دراینجور خوابهای مصنوعی بر روح ما القا شود ,ناگزیر درضمیرناخوداگاه ما ثبت میشود وما دردنیای واقعی تمام تلاشمان رامیکنیم تا به این ثبتیات روحمان برسیم. آروم دکمه ی ثبت دوربین را زدم تااین لحظه ها را ذخیره کند وچشمهام رابستم تانگاهم به پاندول جادویی نیافتد.. تا اونجایی که میدیدم جمعیت همه مسخ شده بودندوگاهی همراه سخنران،صحبتش را تکرارمی کردند. ...↻ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ @kanalaedrokhgvcom
شَهید♡اَݼمَد مَشلَب♡
#رمـاݧ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ #قـسـمـت‌‌سـےوهـشـتـم⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ همه باهم تکرار میکردند: ماقوم یهود ,قوم برگزیده برروی زمین هستیم وشما هم هریک با دینهاوزبانها وقومیتهای مختلف انتخاب شده اید تا درخدمت یهود باشید وبرای دستیابی به هدف کلی این نظام,تمام توانتان را بکارگیرید. همانا تا شیطان زنده است این دنیا برپاست,ما بوجود امدیم تا باتلاشمان ,سلطنت ازدست رفته ی جنیان رابه آنها بازگردانیم,ما برای بقای شیطان بزرگ ,ازجان ومالمان میگذریم و.... جمعیت به طور ناخوداگاه,امثال این جملات راتکرار میکردند وبی شک تمام توان خودرابرای رسیدن به محفوظات ذهنیشان میکردند. ما درسراسردنیا ,درکشورهای مختلف ,درشهرهای بزرگ وتاثیرگذارشان تونل هایی حفرنمودیم تاعلاوه بر کسب اطلاعات ,برای هدفی بزرگترکه انفجارهمزمان تونلها میباشد, از آن استفاده نماییم,به شما بشارت میدهم از پیروزی قریب الوقوع ,سرورمان,عزازیل عزیز,ابلیس کبیر وشیطان بزرگ... سخنران پیر,ملت را بنده ی بی قید وشرط شیطان میکرد. درطول جلسه,گرمای شدیدی درجریان بود واگرخوب نگاه میکردی,جمعیتی عظیم از ابلیسانی کریه المنظر ,میدیدیم. فک میکنم با این خواب مصنوعی ,ذهن بیشتر شرکت کننده ها, هواخواه اهداف شیطان پرستانه ی یهودشد. بعد ازساعتی نفسگیر ,نیم ساعت تنفس دادند تا جلسه علمی راشروع کنند. خیلی نامحسوس دوربین راخاموش کردم.... مهرابیان راپیدا کردم,دو ردیف بالاترازمن نشسته بود. برای هواخوری به بیرون سالن رفتیم. سرم رابردم کنارگوش مهرابیان وگفتم:استاد.. مهرابیان:لطفا به من نگو استاد,من سعید هستم. بعدشم ادامه داد: امیدوارم به خواب مصنوعی نرفته باشید. من:نه استاددد,ببخشید نه اقای مهرابیان ,حواسم بود. من:میخواستم بپرسم ,موادغذایی که اینجا برامون میارن ,اشکال نداره,یعنی حلال هست؟؟گوشتاش گوشت چیه؟ ذبح شرعی میشن؟ مهرابیان لبخندی زد وگفت:نترس دختر,این یهودیا درمصرف مواد غذایی وحتی طبابتشون از ما مسلمان ترند... من:مسلمان تر؟؟یعنی چه؟؟ مهرابیان:این انسانهای خبیث با تمام وجود به حقانیت دین ما اگاهند ومیدونن,دستورات غذایی وطب سنتی ما که ازمعصومین رسیده,تنها راه حفظ سلامتی هست. بدون شک تمام روایات معصومین رابررسی کرده اند وگاهی دستکاری میکنند بین مردم رواج میدهند تافقط خودشون ازنعمت سلامتی برخوردارباشند,هرچه خوردنی آوردند بخور,فقط نوشیدنیهایش را لب نزنی,همه الکل دارند. درهمین حین ,دیوید نزدیک ما شدوگفت:هما بیا بامن تا پذیرایی کنم. بالبخند بلند شدم ونگاه کردم طرف مهرابیان... واااای بلابه دور ,مثل اینکه باورش شده من باهاش نسبتی دارم,رگهای گردنش تیرکشیده بود. روکردم طرف دیوید وگفتم: اقا سعید,دوست من. وبه مهرابیان گفتم: اقاسعید شماهم باهمراه بشوید. کم کم جمعیت داخل سالن شدند واینبار یک مرد جوان که ازچشماش شرارت میبارید ,بالای سن رفت... ...↻ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ @kanalaedrokhgvcom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 روزی یکی از شیطان😈 به او گفت: فرمانده!! چرا آنقدر خوشحالی ⁉️ مگر گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ ♨️شیطان گفت:اینها را که غافل کنیم دیرتر می آید.. دوباره پرسید:آیا تا به الآن موفق بوده ایم⁉️ شیطان خنده ای کرد و گفت: مگر صدای گریه امامشان را نمی شنوی؟🤦‍♂️ ✅چقدر این جمله دردناک است 😭 🌷وَ قُل رَّبِّ إنّی أعوذُ بِكَ مِن هَمَزاتِ الشّیاطین وَ أعوذُ بِكَ رَبِّ أن یَحضُرونِ ✨و بگو: پرورگارا از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم و از اینکه آنان نزد من حاضر شوند(نیز)، ای پروردگار من، به تو پناه می برم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•📖 خدا از هرچه بگذره،از نمی گذره...!☝️🏽🦋 حواسمان باشد…🍃 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ🍁 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﺭﻭﺣـﯿـﻪ‌ ﺩﺍﺩ🌱 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه اﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ😏 با "ﺯباﻥ" میشه ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐـﺮﺩ😊 با "ﺯباﻥ" میشه ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ💔 با "ﺯباﻥ" میشه ﺩﻟـﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ❤️ با "ﺯباﻥ" میشه ﺁﺑــﺮﻭ ﺑـﺮﺩ🌥 ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ☀️ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه جدایی انداخت🚶‍♂ با "زبان" میشه آشتی داد🤝 با "زبان" میشه آتیش زد🔥 با "زبان" میشه آتیش رو خاموش کرد حواسمون به دل و زبونمون باشه! آلوده‌اش نکنیم💗
⇽🫠💛⇾ • اگـه‌میبینی‌رفیقت‌داره‌‌به‌راه‌ڪج‌میره ‌بایدراهنـماش‌بشی؛به‌عنـوان‌رفیقش‌مسئولی وگرنه‌روزمحشـرپات‌گـیره..! اگه‌‌سڪوت‌ڪنی‌وکمکش‌نڪنی.. همیـن‌آدم‌ڪه‌داره‌خطامیـره روزحسـابرسی‌میادجلوتـومیگیره میگه:‌توڪه‌میدونستی‌‌من‌دارم‌اشتباه‌میڪنم چــرا‌بهـم‌گوشزد‌نڪردی؟! چرادستمـونگرفتی‌!!😔💔 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ • 📒⃟꜀꜆ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
70.3K
مگه من چندتا امام حسین دارم؟:)))
‌مۍگُفـت‌چـٰادُردَسـت‌وپـٰاگیـرھ؛ رٰاسـت‌مۍگُفـت :) خیلۍجـٰاهـٰادَسـت‌مَنـوگِرفـت✋🏻
🌙☁️ هـر قـدرڪہ‌نـمازهـایـت منـظم‌و‌اول‌وقـت‌بـاشـد؛ امـورزنـدگۍهـم‌تنـظیم‌خـواهدشـد... مـگرنمۍدانۍکہ‌رسـتگارۍوسـعادت، بـانـمازقـریـن‌شـده‌اسـت‌(:'🌸 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♥️🌼• چون میسر نیست من را کام او عشق‌بازی می‌کنم با نام او…🙂 📅 ۲۶ روز تا اربعین... 🏴 🌺 🖤
تـو قفس دیدے و رفتے و مـنِ خستـہ زِ بـامَـت بـہ خـدا باغ و چَمــن دیـدم و پَـرواز نڪردم :)💔 🕊✨
نماز سرد نشه رفیق :)🌱✋🏿
هدایت شده از _محبِ‌انقلاب
🕊🌿|~ . . تاحـــالا‌باخودمون‌فکــرکردیم‌ که‌چیشــــدکه‌شهیداحمـــد‌ازلبنــان🇱🇧 شد‌بـــرادر‌شهیدِمـــا‌داخل‌ایــــران؟!🇮🇷 وقــتے‌خُــدا‌یــه‌نفــر‌رو‌بخــوادعزیز بکنه‌دیگہ‌مـرزها‌بهانہ‌هستند... ازلبـــنان‌راه‌ورسمش‌رو‌میکشہ به‌عــراق،ایران‌وحتے‌کشورهاے‌اروپایے خــدا‌یه‌نفــرُاز‌هــزاران‌کیلومتر‌ دورترازخودمون میفرسته‌واسمون تا‌بشه{‌مصــباح‌الهدے}براےما... انقـــدر‌واسہ‌خـــدا‌قشنگ‌تو‌اوج‌ جَوونے‌دلبــرے‌کـــرد‌که‌خـــدا‌ نه‌تنها‌داخل‌کشور‌خودش‌بلکه‌ توکشورهاےِ‌دیگہ‌هم‌عــزیزش‌کرد♥️|~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مراسم تعزیه ای در عراق، کسی که نقش امام حسین را بازی می کرد، آن قدر با حس ندا سر داد آیا کسی هست مرا یاری کند؟ که جوانان و تماشاگران بی اختیار بطرفِ امام حسین(ع) دوان دوان حرکت می کنند😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
٧٠ تایی شدنت مبارک همساده :)❤️ انشاء الله ¹k رو ببینیم✋🏿🌱 https://eitaa.com/joinchat/2762735790Cdf09d7473c تقدیمت😊
به منم که تقدیمی ندادی قهرم باهات