🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🌸✨یا اباصالح المهدے✨🌸
✨ای ڪه شیرین است
نامت چون عسل
✨هـر طـلایے جــز شمـا
بـاشـد بدل
✨خـاڪ پـایت
سـرمه ی چـشمـان مـا
«یوسف زهرا»ڪجـــایے «اَلعَجل»
@shahid_ahmadali
علامه حسن زاده آملی:
سید مجتبی همچون کبوتری که یک بالش را زخمی کردند، با یک بال اینقدر بال بال زد تا مقامش از برخی از علمای هشتاد ساله ما بالاتر رفت.😢
@shahid_ahmadali
🍃🌸
#سیره_شهید
✍مادرش میگوید ، یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت !
پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت ،
یکی از دوستانم بود ، پرسیدم ، چکار داشت؟!
گفت ، هیچی ، خبر قبول شدنم را در #دانشگاه داد!
گفتم ، چی؟؟ ، گفت ، می گوید رتبه اول کنکور شده ای !!
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ،
رتبه اول؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت ، اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم !
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!
یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت ، می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
#شهید_احمدرضا_احدی 🌷
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🍃🌸
دو ماهی بود که برای مأموریت اومده بود به «حما». میخواست بره دمشق و مأموریتش رو تمدید کنه✔️. بعد از دمشق هم میرفت به حلب. دم خداحافظی بهش گفتم محرابی👀! مأموریتت که تموم شد و خواستی بری دمشق، روبروی مسجد اموی یه بازار هست به اسم حمیدیه. گفت خب⁉️ گفتم اونجا میشه یه زحمتی بکشی و از سوغاتیای سوریه بگیری و هر وقت خواستی بیای، برام بیاری☺️ یه لحظه ساکت شد. بعد یهو با صدای بلند گفت بازار شام و میگی😤؟! من از بازاری که بیبی زینب (س) رو توش چرخونده باشن💔... هیچی نمیگیریم؛ هرگز!☝️
شهید حسین محرابی🌱
🍃🌸
@shahid_ahmadali
🍃🌸
#دلنوشته_شهدا ❤️
خدایا کمکم کن؛
ماههاست که کمتر سوی تو آمدهام
بیشتر وقتم صرف دیگران شده ...
خدایا عفوم کن.
از علم و دانش، کار و کوشش، دنیا و مافیها، معلم و مدرسه، زمین و آسمان، و البته دوستان؛ خسته و سیر شدهام ...
خدایا !
خوش دارم، مدتی
در گوشهی خلوتی فقط با تو بگذرانم ...
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
شبتون شهدایی
🍃🌸
@shahid_ahmadali