⛔️ #تَـلَنْـگُــٰـٰـٰـٰـٰـٰرْ☝️🏼
مـا آمــده ایـم کــه زندگی
کنیــم ، تـا #قیمت پـیــدا
کنیـم. نــه ایـن کــه با هـر
قیـمـتی زنـــدگــی کـنیــم
زنـدگی مـــا #حکایت یخ
فــروشی نشــود کـه از او
پرسیـدند فروختی؟ گفت
نه ، ولی تمام شد...
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
از بیانات استاد محمدی شاهرودی
اگر حضرت آدم را شیطان وسوسه کرد خود شیطان را چه کسی وسوسه کرد🧐
جواب در تصویر
لطفا تصویر باز شود
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
🇵🇸🇮🇷عَݪَـــمدآرآݩ ــعِشق
🔸ـــــــــ سلام وعرض ادب ـــــــــــ🔸 🔹_قسمت،_ #شصتوچهارم🔹 🔸این داستان؛ #برنامه_علم
🔸ـــــــــ سلام وعرض ادب ـــــــــــ🔸
🔹_قسمت،_ #شصتوپنجم🔹
🔸این داستان؛ #فاتح_دلها
#سیدمجتبی_علمدار
#کتاب_علمــــــــــدار
🆔 @Shahid_Alamdar
باهم مطالعه کنیم📘:)
#بسم_رب_الشهدا🔻🔻🔻🔻
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
مدتی بود كه در ميدان منتظر مسافر بودم حالاكه ميخواستم بروم نميتوانستم تكان بخورم! ده تا تاكسي 🚕جلو و پشت سرم ايستاده بودند. همان
حين متوجه جواني كه چفيه دور گردنش انداخته بود شدم
انگار اهل آبادان بود. به همراه يك ساك كوچك👝سمت من آمد زد به شيشه ماشين. شيشه را پايين كشيدم و گفتم: بفرماييد🙂
گفت: من را تا آرامگاه ميبری❓
نگاهش كردم و گفتم: بله، بفرماييد.
تا نشست توي ماشين چشمش به عكس سيد افتاد كه چسبانده بودم روي
شيشه. دستي روي آن كشيد و شروع كرد به گریه کردن😭تعجب كردم و گفتم:
آقا، قضيه چيه!؟😳
گفت: من این سيد را نميشناختم. يك ماه پيش رفتم شهر قم، داخل پاساژ چشمم افتاد به عكس ايشان. ناخودآگاه به سمت آن عكس كشيده شدم. ☺️چهرة
معصومانه ای داشت. رفتم داخل مغازه. عكس و نوارهاي مداحي سيد را خريدم.
شب و روزم شده بود گوش دادن به نوارهاي مداحي سيد. شبي در خواب
سيد را ديدم كه به سمت من آمد. دعوتم كرد كه سر مزارش بيايم و زيارت عاشورا بخوانم😍
@Shahid_Alamdar
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
به سيد گفتم: من اصلا تا حالا شمال نرفته ام. چه جوري بيام وپيدایت كنم. گم ميشوم.😰
نرفتم و فراموشش كردم. چند وقت بعد دوباره به خوابم آمد و گفت: ”چرا
نميآيي سر مزارم؟😫
از خواب كه بلند شدم سريع وسايلم را جمع كردم و راه افتادم. توي راه
خوابم برد. ماشین هم داشت از ساری عبور ميکرد.
سيد آمد و تكانم داد و گفت: ”پاشو رسيدي.😊
ناگهان چشمهايم را باز كردم. همان موقع راننده گفت: ساري جا نمونيد.😃
سریع پياده شدم و راه افتادم. ناخواسته به سمت ماشين🚕 شما آمدم.
وقتي گفتم پسردایی و داماد خانواده سید هستم تعجبش بيشتر شد. رساندمش آرامگاه
بعد ماندم و گفتم: شما زيارت عاشورا بخوان من منتظرم. بايد برويم منزل
سيد. گفت: اصلا غير ممكنه.😑
ِ گفتم در خانه سيد به روي كسي بسته نيست چه برسد به اينكه خودش
دعوت كرده باشد.😃
٭٭٭
سال 1374 بود. از پخش فيلم مصاحبه سيد مجتبي توسط روايت چند روزي
ميگذشت. با سيد از خيابان جمهوري اسلامی ساري عبور ميكرديم. سید
داخل مغازه ای شد. مأمور راهنمايي و رانندگي به سمت من آمد و سلام كرد.
بعد سيد را نشان داد و پرسيد: »اين آقايي كه با شما هستند، چهره شان براي
من خيلي آشناست. فكر ميكنم ايشان را جايي ديده باشم🤔
گفتم: شايد در مسجد ديده باشي.
@Shahid_Alamdar
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
گفت من اصلًا مسجدي نيستم.😐
گفتم: شايد در مراسمي او را ديده اي🤔
گفت:من اصلًا اهل اينجورجاهانيستم.😕
خنده ام گرفت 😂و به شوخي گفتم: نكنه در تلويزيون ديدي!؟🤔
گفت: بله! بله! درسته. چقدر قشنگ صبحت كرد. چند روز پيش بود. در
برنامة روايت فتح دربارة شلمچه مصاحبه كرده بود و تلويزيون هم آن را پخش کرد
با این مأمور رفیق شدیم. خلاصه گذشت تا اينكه ...
ده روز بعد از شهادت سيد آن مأمور راهنمايي و رانندگي دوباره مرا ديد و
گفت: خدا سيد را بيامرزد! تا حالا در تشييع پيكر هيچ يك از شهدا شركت
نكرده بودم. اصلًا خوشم نميآمد😑
آن روز جايي بودم كه با من تماس گرفتند و گفتند آماده باش است. بايد
سريع ميرفتم. با ناراحتي پرسيدم كه چه خبر شده؟ گفتند قرار است شهيد تشييع
كنند. گفتم: باز هم شهيد؟!😐
پاسخ دادند: اين دفعه شهيد سيد مجتبي علمدار است. رنگ از چهره ام پرید. 😰
نميدانم چگونه ولي سريع لباس پوشيدم و در تشييع او شركت كردم. سيد واقعًا
چهره معصوم و مظلومي داشت. او نظرم را درباره ي شهدا عوض کرد.😊
دو سه سال بعد از شهادت سيد مشرف شدم به مشهدالرضا در راه به شهری رسیدم.
براي رفع خستگي نگه داشتم🚙در خواب و بيداري بودم كه متوجه شدم عده اي دارنددرباره ي تصویرسيد مجتبي که پشت شيشه زده بودم صحبت ميكنند. 🧐
@Shahid_Alamdar
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
خوب گوش كردم. ميگفتند: اين عكس شهيد سيد مجتبي علمدار، بريم
عكس را ازش بگيريم😍
ديدم خجالت ميكشند جلو بيايند. بلند شدم و شيشه ماشين را پايين كشيدم و
شروع به احوالپرسي با آنها كردم. اما باز خجالت میکشیدند🙈
گفتم: ميخواهيد اين عكس را به شما بدهم؟ آنها بسيار خوشحال شدند 😃بعد
عكس را برداشتم و به آن جوانان دادم.
با خودم فكر كردم، اینجا كجا، ساري كجا. این بچه ها از لحاظ سني به سيد
مجتبي نزديك هم نيستند اما چگونه 🤔
البته ميدانم براي شهيد و شهادت حد و مرزي وجود ندارد. اما سيد از همان
لحظه شهادتش، مانند زماني که در دنیا زندگی ميکرد فاتح دلها شده بود😍
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #استوری_موشن
گنبدت از هر کجای شهر سوسو میکند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو میکند
السلام علیک یا حضرت معصومه
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔تاثیر فرد بی نماز در خانه😔
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷
@Shahid_Alamdar
سه تاچیزکه دست میگیری
#حتما #وضوبگیر
↵قرآن
↵مفاتیح
↵موبایل
#حاج_حسین_یکتا
🍂رزمندهای که در فضای سایبر و #مجازی میجنگی! برای فشردن کلیدها و دکمههای کامپیوتر و موبایلت #وضو_بگیر!
🍂و با نیت #قربةً_إلی_الله مطلب بنویس بدان که تو مصداق "و ما رمیت اذ رمیت" هستی