eitaa logo
ابراهیم_آرمان_سیدروح‌ الله
6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
7 فایل
سلام از وقتی آرمان علی وردی و سیدروح الله عجمیان شهید شدندحالم دگرگون شده و هرروز براشون از دلتنگی هام می نویسم رفقای شهیدم دستم رابگیرید تا منم مثل شماپیش حضرت زهرا سلام الله روسفیدشم ارتباط با ادمین @namazeshaab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷اتاقت راشهدایی کن .... بذارعطر شهدایی در اتاقت حس بشه آروم میشی بهت قول میدم چون راهشون راه خدایی بود با نگاهشان .... بارفتارشان .... با اخلاقشان .... راه خدارابهت نشون میدن چندتاعکس ازشهدا بچسبون به اتاقت میبینی که چقدر ممکنه با روز گذشت ات فرق داشته باشی شهادت راخواستن خیلی با ارزشه اما شهیدوار زندگی کردن یه هنره ! هنرمند باش رفیق .....🌷 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بازگشت پرستوها 🔹 به مناسبت ۲۶ مرداد سالروز آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی 🔹 ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۶۹ تشکیل شده بود و با همراهی دیگر دستگاه ها، تبادل حدود ۴۰ هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی انجام داد. 🕹 سوال عجیب نماینده صلیب سرخ از اسرای ایرانی به هنگام آزادی 🔻دکتر علی هادی‌تبار که از ۱۷ سالگی تا ۲۴ سالگی در اردوگاه های بعثی به سر برد، در بخشی از خاطراتش در کتاب «شهر که آرام شد برمی‌گردم» می گوید: 🔻روز آزادی، نام و شماره مرا که خواندند جلو رفتم. یک دست لباس و کفش کتانی‌ام را گرفتم، لباس‌هایم را عوض کرده و رخت نو را پوشیدم. کمی آن طرف‌تر میزی بود که چند نماینده صلیب پشت آن نشسته بودند. اسیران قبل از خروج در مقابل آن میز لحظاتی می‌ایستادند و به سؤالی پاسخ می‌دادند. نمی‌دانستم این گفتگوی کوتاه چه هست، تا وقتی نوبتم رسید. سؤال این بود: «آیا می‌خواهی به ایران برگردی یا میل داری به عراق و یا هر کشور دیگری پناهنده شوی؟» 🔻سؤال بسیار مسخره‌ای بود. ولی من که نمی‌توانستم همه احساسم را نسبت به این سؤال بیان کنم، لبخندی زدم و جواب منفی دادم و از پای آن میز هم گذشتم... 🗓۲۶ مرداد ۱۳۶۹؛ بازگشت نخستین گروه آزادگان به کشور 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
📸 دقایقی پیش آغاز دیدار فرماندهان سپاه با رهبر انقلاب اسلامی 🌷 حسینیه امام خمینی مزین به تصاویر فرماندهان شهید و جمله حضرت امام خمینی: اگر سپاه نبود، کشور هم نبود 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قاب‌های ماندگاری از آخرین حضور حاج قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس در دیدار فرماندهان سپاه با رهبر انقلاب در مهرماه ۱۳۹۸ ❤️ دلتنگتیم سردار😭😭 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوشا به حال شما امشب مهمون ارباب هستین 💔 یاد ما هم باشید برای ما هم دعا کنید😭😭😭 دعا کنید عاقبت بخیر بشیم مثل شما😭😭😭
📜فرازی زیبا از وصیتنامه بسیجی غواص : خداوندا ! هجرت‌ برای‌ رضای‌ تو کردم‌ که‌ در راه‌ تو جهاد کنم‌ با هر چه‌ در توان‌ دارم‌ و این‌ توان‌ را هم‌ از تو دارم‌ و ما چیزی‌ از خود نداریم‌ و هرچه‌ که‌ داریم‌ از توست‌. خداوندا ! نور ایمانت را در قلب ما بتابان تا بتوانیم در تاریکی‌ها از آن استفاده کنیم. دیر یا زود باید همه‌ این راه را بروند و چه بهتر است آنطور که (ع) و یاران حسین (ع) رفتند ما هم برویم. خداوندا ! مرگ مرا شهادت در راه خودت عطا فرما و موقع شهادت بجای ناله ، ذکرت را به زبانم بیاور و با چهره خندان مرا ببر... شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
*«💗✍🏻دل نوشته پدر بزرگوار شهید حسن مختار زاده به مناسبت سالگرد تولدشان» • بسم‌الله الرحمن الرحیم سوره مريم وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﻠﺎم ﺑﺎﺩ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪ، ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻣﻴﺮﺩ، ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ .(١٥) جوانان عزیزم مثل شهدا زندگی کنید و ایشان را الگوی عملی ورفیق همیشگی خود قرار دهید، چنانچه حسن عزیز اینکار را کرد .وافتخار همه شد، عاش سعیدا و مات سعیدا. حسن جان امیدوارم در جوار اهل بیت(ع) ما را هم دریابی، دلم برایت تنگ شده است. لا یوم کیومک یا ابا عبدالله الحسین (ع) رفیق آسمانی تولدت مبارک🥀
امروز سالروز تولد شهید عزیز هست ✨شاخه گلی از جنس صلوات به روح مطهرشون تقدیم می کنیم✨ 🌷اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷اکنون که اسارتم روبه پایان است جادارد که من یک_سوم_پاداش_اسارتم_را اگر پاداشی داشته باشد ، به تقدیم کنم که سال ها رنج فراق و در به دری را با صمیم قلب تحمل نمود... و در غیاب این حقیر٬ زندگی رابه خوبی کرد و فرزندان را به شایستگی پرورش داد🌷 سید آزادگان مرحوم 📚برگرفته از کتاب بانوی انتظار 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
✍️ کرامات شهید : 💐خاطره اي از سيد منصور حسيني عضو گروه تفحص شهدائ كميته ي جستجوي مفقودين ستاد كل نيروهاي مسلح 🔹 می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران. با علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندیم.   سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین. تا اینکه... 🔹 تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد. آشوبی در دلم پیدا شد. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم. با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم. 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹 استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم. 🔹 قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند. با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم. 🔹 "این رسمش نیست با معرفتها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم، گفتم و گریه کردم. 🔹 دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» 🔹 وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم. هر چه فکر کردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام. با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده، لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم. خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است، به میوه فروشی رفتم، به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم، جواب همان بود. بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. گیج گیج بودم. خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد. 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم. اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود، بخدا خودش بود. کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم، مثل دیوانه ها شده بودم. عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم، می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم. مثل دیوانه ها شده بودم. به کارت شناسایی نگاه کردم، 🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار از حال رفتم. 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخش‌هایی از مغز شهید آرمان علی‌وردی را در دهانش پیدا کردند / دوستان امنیتی گفتند که ما فیلم‌های شهید علی‌وردی را نمی‌توانیم پخش کنیم ...😭😭😭😭 حرف فرزند شهید سلمان امیراحمدی جگر من را سوزاند ... 🎙 حجت‌الاسلام امینی‌خواه 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم شده فکر هر روزم ز داغ هجر تو میسوزم جواز نوکریمونو باطل نکن حالا که دستمو گرفتی ول نکن حرم ندیده ما رو زیر گل نکن 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با یه عده طـــلبه آمدند قم. همه شهــــید شدند الا محــــسن. خواب امام حسیــــــن'ع' رو دیده بود. آقــــــا بهش فرموده بود: "کارهات رو بکن این بـــار دیگه بار آخــــره " یه ســـــربند داده بود به یکےاز رفقاش، گفته بود شهید که شدم ببندیدش به ســـــینه ام. آخه از آقا خواســـتم بی ســــر شهید شم. با چند تا از فرماندهان رفته بود توی دیدگـــــاه. گلوله 120خورده بود وسطـــــــشون جنـــــازه اش که اومد،ســـــر نداشت. سربند رو بستیم به سیـــنه اش.. روی سربند نوشته بود ؛ "أنا زائر الحســــــین ع" 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️و.... صفر.... و بوی اربعين.... ▪️و صدای گام های دردآلود . سلام الله علیها "بشتابید قرار است اسرای خارجی را وارد شهر کنند " 😭😭😭😭 🏴آغاز ماه صفر تسلیت باد🏴 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
28.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای فرج را با هم زمزمه می کنیم ✨ بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم✨ اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ. 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed