🇮🇷 #یادداشت_ثامن_۲٠ |
«جهاد تبیین»؛ مقدمهای برای اصلاح، تحول و مطالبه
🔻 تبیین بهمعنای روشنگری و بیان حقیقت و واقعیت است. آنچه در تبیین مدنظر است، زدودن غبار بدفهمی، تحریف و کجفهمی از مفاهیم و معارف انقلاب اسلامی و همچنین فهمیدن تحلیلهای نادرست، غلط و مغرضانه از رویدادها و پیشگیری از تحریف و دریافت نادرست است.
🔹جهد بهمعنای تلاش و کوشش جدی است. منتها جهادی که در اسلام مطرح است، تلاش و کوشش جدی در برابر دشمن است. نمونه برجسته آن جهاد نظامی و جهاد در میدان رزم است. البته در عرصههای اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و ... نیز بهکار میرود.
🔹ما به تبیین اثربخش نیاز داریم؛ همانگونه که در جهاد نظامی کسی که میخواهد جهاد کند باید محاسبهگرانه و با برنامه وارد شود، تبیین هم همینطور است. حرکت آتشبهاختیار به این معنا نیست که حرکت ناپخته، خام و بدون محاسبه انجام گیرد، بلکه باید کار محاسبهشده و عقلانی باشد.
✍علی ذو علم
#ماه_رمضان
┄┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┄
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 امام خامنهای مدظلهالعالی:
«اگر چنانچه ما تولید دانشبنیان را معیار قرار بدهیم، به نظرم میرسد که ما در همهی این هدفهای اقتصادیمان یک تکان خوب، یک حرکت رو به جلوی محسوسی انَشاءاللّه خواهیم داشت. مسئلهی اشتغالآفرینی هم همین جور» ۱۴۰۰/۱۲/۲۹
🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 #نشست_روشنگری | مجازی
✅ با موضوع:
«تبیین شعار سال
و افقها و موانع پیش روی دولت
در سال جدید»
🔺 تاریخ : امروز ۲۲ فروردین ۱۴۰۱
📨⁉️برای ارسال سوالات و نظرات به آیدی زیر مراجعه بفرمایید :
👉 @YaMahdi220
🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روشنگری | #ثامن | #ماه_رمضان
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
جلسه ۳۱_دکتر سعیدی_تبیین شعار سال.m4a
15.99M
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟✤
🔅🇮🇷 ثامن ۲۰ 🇮🇷🔅
🇮🇷 #نشست_سیاسی | مجازی
🖋 موضوع جلسه :
«تبیین شعار سال و افق ها و موانع
پیش روی دولت در سال جدید»
🎙 سخنران :
استاد گرامی
جناب آقای دکتر مهدی سعیدی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
تله جنگ افغانی ایرانی.m4a
4.19M
━━━━💠🌸💠━━━━
🇮🇷 ثامن ۲۰ 🇮🇷
#پرسش_و_پاسخ
👈🏻👈🏻 #شبهه: آیا مهاجرین آمدهاند ایران را ویران کنند ⁉️
✅ پاسخ را در صوت بالا #بشنوید ☝️
🎙 آقای محمدحسین دادخواه،
کارشناس مسائل سیاسی
#ثامن
#روشنگری
#جهاد_تبیین
#ماه_رمضان
━━━━💠🌸💠━━━━
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
تعامل یا تقابل با بین الملل.m4a
4.48M
━━━━💠🌸💠━━━━
🇮🇷 ثامن ۲۰ 🇮🇷
#پرسش_و_پاسخ
👈🏻👈🏻 #شبهه: توسعه کشور و رفع معضلات، از طریق تعامل با نظام بینالملل قابل حل است یا تقابل ⁉️
✅ پاسخ را در صوت بالا #بشنوید ☝️
🎙 آقای محمدحسین دادخواه،
کارشناس مسائل سیاسی
#ثامن
#روشنگری
#جهاد_تبیین
#ماه_رمضان
━━━━💠🌸💠━━━━
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
#پارت_شصت_و_ششم🦋🌸
اخمی به ابروهای پیوندی اش انداخت و باآن چشم های👁️ بادامی مشکی اش که مثل دوتا ستاره می درخشیدند نگاه پرسشگری بهم کرد. انتظار چنین حرفی از من نداشت.🤰
گفتم:من دارم می رم.غروب که اومدم لباس هایم رو که عوض کردم بغلت می کنم. حالا بگو از صبح تاحالا چه کارهایی کردی؟🤔
دا که صدایم را شنیده بود از آشپزخانه بیرون آمد و با لحن خاصی که نشان از اعتراض داشت گفت: علی خیر: اُقر به خیر.
گفتم:دوباره می رم جنت آباد.
گفت: هم ورچه به چی جنت آباد؟:باز برای چی می خوای بری جنت آباد؟
گفتم: دیدی که بابا اجازه داد برم.🚶🏻♀️
گفت:پس من چه کار کنم؟ از صبح تاحالا گذاشتی رفتی، من دست تنها موندم.
می دانستم فقط کار خسته اش نکرده. بچه ها از من بیشتر از دا حساب می بردند. حالا که نبودم رشته کار از دستش در آمده بود.خودش هم این راگفت: بچه ها خیلی اذیت می کنند.
گفتم: خب لیلا که هست.
باحرص 😬 زیر لب تکرار کرد: لیلا که هست.😁
چادرم را که سر کردم، با اینکه از دستم ناراحت بود، گفت: پس ناهارت چی؟ وایسا برات ناهار بیارم.
گفتم: نمی خوام. اشتها ندارم. هیچی از گلویم پایین نمی ره.
آمدم بیرون و راه افتادم🚶🏻♀️.فکرم حسابی مشغول بود. رفتار بابا خیلی عجیب بود. با اینکه از اجازه اش خوشحال😃بودم، به حرف هایش فکر می کردم🤔 و حالت هایش را از نظرم می گذراندم. او دیگر آدمی نبود که یکجا آرام بگیرد. به نظرم همه دلبستگی هایش را رها کرده بود.
با این فکر و خیال ها رسیدم جنت آباد. بعد از ظهر هم وضع بهتر از صبح نبود ولی این بار فکرم راحت تر بود و دیگر دلشوره نداشتم. محیط غسالخانه هم برایم عادی تر شده بود با این حال موقع کار کردن اشک می ریختم😭 و سعی داشتم چشمم👀 به خیلی چیز ها نیفتد. ولی یک دفعه در بین جنازه هایی که داخل فرستاده بودند چهره آشنایی را دیدم. تنم لرزید. یکی از زن های همسایه مان بود که قبلا در محله ما زندگی می کرد. جسد دو بچه اش هم کنارش بود.😟 بغض گلویم را گرفت و جلوی چشمانم تار شد. موقعی که کار غسل و کفنش را انجام می دادند،صدای ضجه ی شوهرش را از پشت در می شنیدم. گریه ها😭و ناله های دلخراشش دل سنگ را آب می کرد
📚برگرفته از کتاب دا
#ادامه_دارد.....
#داستان_شب
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🌺حضرت علامه حسن زاده
(رضوان الله علیه) میفرمود:
شما نمی بینید ، من میبینم
اعمال شما از شما دور نمیشود،
در جانتان مینشیند !
وقتی مردید و پرده افتاد میفهمید
چه چیز را در خود نهادینه کرده اید !
میفرمود: این لقمه ها که میخورید،
بو دارد، کاش میفهمیدید این لقمه
برخی ها چه بویی دارد !
میفرمود: دهان باب الله است
صادرات و وارداتش را کنترل و
مواظبت کنید !
برخی ها از دهانشان آتش زبانه میکشد !
و برخی دهانشان معطر و منزه است !
#ظهور_نزدیک_است
#قرار_عاشقی 🥀
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
🍃🌹🍃
#یادداشت_ثامن_20
🔰 #شعار_سال | در تمام عرصههای اقتصادی باید دانشبنیان شویم
🔹️ مفهوم گسترش و توسعه کشور مبتنی بر علم و فناوری از ابتدا مورد تأکید رهبر انقلاب بود حتی زمان ریاستجمهوری که ریاست شورایعالی انقلاب فرهنگی را بر عهده داشتند، مفهوم توسعه کشور مبتنی بر علم و فناوری مطرح شد.
🔹️ مهمترین بحثی که جبههگشایی شد این است که ما اقتصاد دانشبنیان را فقط بخش اقتصاد صنایع با فناوری بالا ندانیم؛ یعنی ما در صنایعی مثل خودرو، صنعت، کشاورزی، نفت، گاز، پتروشیمی و در حوزههای مختلف بهدنبال پیادهسازی اقتصاد دانشبنیان باشیم.
🔹️ موضوع دوم این است که نخبگان در جایگاههای دانشی بهکار گرفته شوند. صرف جذب نخبگان به بخشهای مختلف کفایت نمیکند، بلکه مهم این است که نخبگان هم در بخشهای مختلف جذب شوند و هم کارکرد نخبگانی خود را نشان دهند و به کارهای دانشی بپردازند.
🔹️ خوشبختانه ما سال گذشته مصوبهای در دولت داشتیم که به تصویب رسید و ابلاغ شد که همه دستگاههای اجرایی کشور موظف شدند که هم برای نخبگان جایگاههای نخبگانی در بستر و دستگاه خود ایجاد کنند و هم آنها را جذب و بهکارگیری کنند.
✍آقای دکتر ناصر باقری مقدم،
قائممقام رئیس بنیاد ملی نخبگان
#ثامن
#روشنگری ❣
#جهاد_تبیین
#ماه_رمضان
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
♨️ وقتی وهابیت به قبر ام المومنین هم رحم نمی کند
🔰 قبرستان معلاة قدیمیترین قبرستان شهر مکه است و پس از قبرستان بقیع در مدینه، همواره در کانون توجه مسلمانان و حجگزاران و زائران به ویژه شیعیان قرار داشته و از زیارتگاههای شیعه به شمار میرود.
⬛️ حضرت عبدالمطلب و حضرت ابوطالب علیهما السلام، حضرت خدیجه سلام الله علیها و به گفته برخی قاسم فرزند پیامبر (ص)، که در کودکی از دنیا رفت در کنار هم دفن میباشند. پیش از این بارگاه حضرت خدیجه سلام الله علیه و قاسم دارای گنبد و بارگاه بود.
⛔️ متاسفانه وهابیت در دوران حکومتش به قبر همسر رسول خدا(ص) هم رحم نکرد.
#ثامن
#روشنگری ❣
#ماه_رمضان
✅بصیرت
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
🔴📷| امروز این نوشته خیلی حالمو خوب کرد😍☝️
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#سبک_زندگی
#فرهنگی 🦋
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
🦋🌸سوالات مسابقه کتاب دا 🌸🦋
#مسابقه 🍀🍃 🍀🍃🍀🍃🍀
۱_ در داستان دا بیشتر مرد های همسایه مثل پدر در بازار چه شغلی داشتند ؟
الف _لباس فروشی
ب _ ابزار فروشی
ج _ گونی فروشی
۲_خانم پرستار سِرُم بدست در جواب اینکه (اون خانومی که اونجا خوابیده خیلی درد داره.میشه کاری براش بکنین؟) چه گفت ؟
الف_الان میام بهش سِرُم وصل میکنم.
ب _چه کار کنم ؟
ج _به پرستار های دیگه میگم بهش سر بزنن.
۳_در نبود بابا چه کسی هوای خانه مارا داشت ؟
الف_حاجی
ب _ پسر عموی بابا
ج _ پدر بزرگ
۴_راوی داستان (من) متولد چه سالی است ؟
الف_ ۱۳۴۰
ب _ ۱۳۴۳
ج _ ۱۳۴۱
۵_وقتی نشستم بند کفشم را ببندم..........را دیدم.
الف _زنی که حال خوبی نداشت و پاهایش آتل گرفته شده بود.
ب _کودکی که از درد جیغ میکشید.
ج _ تابوت
۶_ مادرم را ......صدا میزدم وبه نظر شما به چه زبانی است ؟
الف _ دا _ لری
ب _ دا _کردی
ج _ آنا _عربی
۷ _از بین درختهای حیاط ،کدوم یک از درختها مورد علاقه خانم مهندس بهروزی بود ؟
الف _کنار
ب _عناب
ج _ نخل
۸_می می که بود؟ و پسرش را در چند سالگی و دراثر چه بیماری ازدست داده بود؟
الف _ مادربزرگ،۷ سالگی، آنفلانزا
ب _ عمه مادر، ۸ سالگی، سرخک
ج _ عمه پدر، ۸سالگی، کزاز
۹ _ مزار امام زاده علی ابن حسین(ع) در کجا قرار داشت ؟
۱۰_ اعلامیه و بیانیه کانون فرهنگی خلق عرب شامل چه شعارهایی بود؟
۱۱_چرا همیشه دستان علی باند پیچی بود ؟
۱۲ _پدر علی مواقعی که درخانه بود عادت به چه کارهایی داشت؟وبا صدای چه کسی بلند صلوات میفرستاد؟
۱۳_در مدتی که بابای علی در ایلام زندان بود بچهها ازچه راهی خرج زندگی را تامین میکردند؟
✅ 💰به پنج نفر از دوستان که جواب صحیح بدهند جوائزی تعلق میگیرد 💰
✅⏳زمان پایان مسابقه: ۱۵ ماه رمضان ⌛️
✅ لطفاجواب سوالات همراه با مشخصات زیر :
🍃نام ونام خانوادگی،نام پدر، نام شهر، تلفن همراه به آیدی زیر بفرستید 😍🙏👇👇👇
✳️@ya_masome
#مسابقه_کتابخوانی 📚
#ماه_رمضان 👌
🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥#کلیپ | دروغسازی برای اختلافافکنی بین ایرانیان و اتباع افغان
🍃🌹🍃
🔻 در روزهای اخیر تصویری در فضای مجازی دست به دست میشود که در آن ادعا شده دختری ۱۴ ساله به نام زهرا ضیایی توسط چند تبعه افغان ربوده شده و به قتل رسیده است اما در بررسیهای پلیس مشخص شد که این دختر نه دزدیده شده و نه کشته شده است.
#معیار
#روشنگری ❣
#ثامن
#ماه_رمضان
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
#پارت_شصت_و_هفتم🦋🌸
حدس می زدم به چه چیزی فکر می کند و چه چیز هایی در ذهنش زنده می شود. او مرد جوان🧔🏻زیبا و سفید رویی بود که دلباخته این دختر سیاه پوست شده بود.
دختری که چهره و قامت🧟♀ زیبایی نداشت و از جهت ظاهری نقطه مقابل شوهرش به حساب می آمد. این دو عجیب همدیگر را دوست داشتند و علی رغم مخالفت های خانواده هایشان باهم ازدواج کرده بودند. خانواده پسر با وجود دو نوه، باز از داشتن چنین عروسی ناراحت بودند دست آخر آن قدر پسرشان را تحریک کردند تا زنش را طلاق داد.اما مرد نتوانست این جدایی را تحمل کند و بعد از چند هفته رجوع کرد و زنش را به خانه🏠 برگرداند. از این ماجرا مدت زیادی نمی گذشت.لابد از بی مهری ای که در حق زنش کرده بود، دیوانه شده بود. زمانی که جنازه زن و پچه هایش را تحویل دادند من هم همراه جسد ها از غسالخانه بیرون آمدم. شوهرِ زن خودش را روی جنازه ها انداخت و با تمام وجود ضجه می زد😩.
آن ها را رها می کرد و خودش را می زد. خاک قبرستان را روی سرش می ریخت و فریاد می کشید🗣️: خدا.😩
دیدن 👀این صحنه ها خیلی برایم تکان دهنده بود. خیلی دلم می خواست این قدرت را داشتم که با حرف هایم آرامش کنم و به او بگویم که دردش را می فهمم. ولی حجب و حیا مانع ام می شد. دیگر نتوانستم نگاهش کنم. سریع به داخل غسالخانه برگشتم.🚶🏻♀️ دوباره احساس ضعف و سرگیجه😵بهم دست داد. مدام این سوال در ذهنم دور می زد که: چرا؟چرا باید این وضع پیش بیاید. این مردم چه گناهی دارند؟
صدای زینب خانم نگذاشت توی این حس و حالم بمانم. با لحنی عصبانی😠 گفت: برو از توی کمد اون اتاق کافور بیار. از این حالتش خیلی تعجب کردم. از صبح تا حالا چرا این طور تندی کرد. به خودم گفتم: حتما خسته شده، داره از پا در میاد. به همین خاطر، به دل نگرفتم و بدو رفتم توی آن یکی اتاق. از بغل شهدا رد شدم و به سمت کمد رفتم.
یک دفعه انگار برق شدیدی به من وصل کرده باشند، به عقب برگشتم. باز هم یک چهره آشنای دیگر. عفت بود. چندسال پیش باهم در یک کوچه زندگی می کردیم. حالا او را در حالی می دیدم که کف غسالخانه خوابیده وپسر یک ساله اش هم روی دستانش است.
می دانستم بچه دومش هم، همین روزها به دنیا می آید. عفت هفت، هشت سالی می شد که ازدواج کرده بود اما بچه دار نمی شد. او و خانواده اش آن قدر این در و آن در زدند و نذر و نیاز کردند تا خدا عنایتی کرد و تازه یکسال بود صاحب پسری 👶🏻شده بودند. با تولد این بچه زندگی شان متحول شد و شور و شادی به خانه شان آمد.
📚بر گرفته از کتاب دا
#ادامه_دارد......
#داستان_شب
🌱_______🥀
@shahid_aviiny