#خاطره
یادمه تو دوران آموزشی سپاه یه کتاب نقشه خوانی دستش بود...
اوایل دوره بود و ما هم هیچی بلد نبودیم که..
فرمانده که داشت رد میشد کتاب رو دست #آقابهروز دید...
_بهروز این چیه دستت ؟
+جناب کتابه،هر از چندگاهی یه نگاهی میکنم بهش.
_کتاب چیه بهروز؟
+کتاب نقشه خوانی.
_مگه چیزی سر در میاری؟
+نه بابا،همین شکلی بیکار بودنی نگاش میکنم،همین.
_بده ازت یه سوال بپرسم.
یادمه یه سوال پرسید و بهرز جواب داد...
خیلی خوشش اومد و گفت :نه انگاری یه چیز هایی بلدی...
چند روز گذشت و فرمانده هممون رو جمع کرد و گفت امروز میخوام یه نابغه نقشه خوانی رو معرفیتون کنم...
#بهروز_واحدی یه کاربلد نقشه خوانیه و بعد هم #بهروز رو بلند کرد و بهش یه هدیه داد...
#بهروز همه چی بلد بود اونم به خاطر #مطالعه و #تلاش خودش بود که دنبال همه #علمها بود..
#بچه_زرنگ
#رفیق_شهیدم
#شهید_بهروز_واحدی
#آقابهروز #مدافعان_حرم
🆔 @shahid_behrooz_vahedi💚❤️