eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
9.4هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دعای خروج از ماه صفر فراموش نشه؛ 💠بسم الله الرحمن الرحیم💠 یا سَیّدُ یا سَیّدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکَبِّرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ. 💠آمین یا رب العالمين💠 @shahid_beyzaii
‌ مــے گـفـتـ:🗣 اگر میگویـید الگویتانـ حــضرت زهرا(س) استـ باید کاری کنید ایشان از شما راضے باشند و حجاب شما فاطمے باشد. @shahid_beyzaii
هدایت شده از حِزبُ الحَسَن ۱۱۸
_23_ از: گمنام۲ 🎈💛
شهید محمودرضا بیضائی: طبق قرار شبانه هرکس ۵ صلوات به نیابت از #شهید_بیضائی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » @shahid_Beyzaii
جان وجهانم تویی... @shahid_Beyzaii
🌹 میخندی و میدمد بهار، بخند به نوشخند ٺو رازیسٺ ماندگار بخند امیدقلب پریشان من به‌خنده ٺوسٺ برای خاطر این جـانِ بی قرار، بخنـد... شهیدمدافع ولایت شهیدمحمودرضابیضائی
او بود آن هنگام که جمله ای در او جوشید و بر دیوار نوشت: "بے خمینی، نتوان مهدی شد" عاشق شویم سرباز شویم
🌸🍃 💠من خودم به این رسیده‌ام و با اطمینان و یقین مےگویم:☝️ 🌷هرڪس شهید شده، خواستہ کہ شهید بشود؛ شهادتِ شهید فقط #دست_خودش است... #شهیدمحمودرضابیضایی
خوندن داره 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 فک کن بری سوریه...... به همه بگی فردا میرم پیش بی بی...... بری تو صحن....... پرچم یا عباس............ سربند کلنا عباسک یا زینب....... بری تو حرم رو به روی ضریح.... دست تو بزاری رو قلبت با زبون بی زبونی بگی.. خانوم جات اینجاست اونجا چیکار میکنین... بگی خانوم اجازه میدین برم دفاع کنم از حرمتون...... بعد............ یه پلاک.............. یه لباس ارتشی................ یه کلاشینکف............... یه کلت................ یه کلش............ یه بیابون............... بیابون ن بهشت............... پشتت يه گنبد........... انگار خانوم داره نگات میکنه...... خانوم نگات میکنه........... حس میکنی کنارته............... بهت :افتخار میکنه بهت لبخند میزنه...... یه نگاه به پشت سرت به پرچم یا عباس میندازی میگی ارباب تا اسم شما رو گنبد هست....... مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه.. خم شی بند پوتینتو سفت میکنی.... سربندتو سفت میکنی... کلشتو سفت میچسبی... کلشتو میگیری میگی یا عباس....... بعد از اینکه چندتا داعشی حرومی رو به هلاکت رسوندی ببینی یه ضربه خورده به قلبت........... قلبت شروع میکنه به سوختن..... از خون دستت میفهمی مجروح شدی.... میگی بی بی ببخشید شرمندم...... دیگه توان ندارم........ دوستات جمع شن دورت نفسات به شمارش میوفته چشمات تار ميبینه.......... بی بی بیاد بالا سرت برا شفاعت........ خون زیادی ازت رفته....... . دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه... اما ميگی پاهامو بذارین زمین سرمو بلند کنین... بی بی اومده میخوام بهش سلام بدم...... چند دقیقه بعد چشماتو ببندی....... چند روز بعد به خانوادت خبر بدن شهید شدی....... عجب رویایی.......   شهادت فی سبیلک بحق بی بی زینب @shahid_beyzaii
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 🌷 ⭕️🌷 🌷 ⭕️⭕️🌷 🌷⭕️ 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️ مرتبه آخر قبل از رفتن کیف مدارکش را نشانم داد و گفت: خانم اگر من برنگشتم، مدارک را از کیفم بردارید، این شوخی‌ها برایم عادی شده بود. گفتم ان‌شاءالله به سلامتی برمی‌گردی. آقامهدی کفش‌هایش را می‌پوشید، به مادرم گفت: حاج‌خانم اگر برنگشتم مواظب زن و بچه‌ام باش. مامان گفت: ان‌شاءالله خودت برمی‌گردی میایی مواظبشان هستی. از زیر قرآن رد شد با همه روبوسی کرد و به من گفت: خداحافظ. گفتم آقامهدی آنقدر خجالت می‌کشی که حتی با من دست هم نمی‌دهی، دستم‌ را بردم جلو باهم دست دادیم. خنده‌اش گرفت، خندید و رفت. آقامهدی آنقدر راضی و خوشحال بود مثل اینکه برای اولین بار به سفر زیارتی می‌رفت. 24 ماه رمضان ساعت 11 شب آقامهدی با همرزمانشان در حال استراحت بودند که ساعت 12 با صدای تیر‌اندازی آنها در حالی که غافلگیر شده بودند، از مقر خارج شدند. آقا مهدی که فرمانده محور بودند چند باری برای تقویت روحیه بچه‌ها یا زینب (سلام الله علیها) می‌گوید و به جلو می‌رود تا بچه‌ها هم قوت قلب بگیرند. ساعت یک نیمه شب در بیسیم آقامهدی را صدا می‌کنند ولی ایشان شهید شده بود و درگیری تا ساعت 3نیمه شب ادامه پیدا می‌کند و بعد از چند ساعت پیکر شهید غریب را پیدا می‌کنند و می‌بینند که هیچ خونی بر زمین ریخته نشده است اما وقتی پیکر شهید را از روی زمین بلند می‌کنند، خون از قلبشان سرازیر می‌شود. ⭕️🌷 ⭕️🌷 ⭕️🌷 @shahid_beyzaii 🌹کانال شهیدمحمودرضا بیضائی🌹
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 🌷 ⭕️🌷 🌷 ⭕️⭕️🌷 🌷⭕️ 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️ آقامهدی شنبه شب به شهادت رسید و من خبر شهادتشان را روز دوشنبه از زبان عمه همسرم شنیدم. ابتدا باور نمی‌کردم ولی وقتی خبر را شنیدم به یاد خواب‌هایی افتادم که خودم و همسرم دیده بودیم. خواب‌هایی که با شهادت مهدی تعبیر شد. مزار ایشان در روستای سیدمیران گرگان است. مهدی همیشه می‌گفت: فامیلی‌ام غریب است، محل کارم غریب است و همسرم از شهری غریب. مهدی هرگز فکر نمی‌کرد محل شهادتش هم در غربت باشد. مراسم تشییع با شکوه بود و مردم از اکثر شهرها آمده بودند و با حضورشان سنگ‌‌تمام گذاشتند. من غبطه می‌خوردم به حال همسرم که با این درجه به شهادت رسید. مهدی 21 تیر 1394در ارتفاعات تدمر به آرزویش رسید. مهدی در انتهای همه مداحی‌‌هایش جمله «شهادت آرزومه» را زمزمه می‌کرد و آخرش هم به این مقام نائل شد. یادم است همسرم در یکی از جلسات خواستگاری گفت: خواب دیده در بیابانی است و امام حسین(علیه السلام) به ایشان می‌فرمایند: هل من ناصر ینصرنی و آقا مهدی در جواب می‌گویند: آقاجان من شما را یاری می‌کنم و تنها نمی‌گذارم. این خواب همسرم با رفتن به جمع مدافعان حرم تعبیر شد؛ حرف از شهدای جاسوسان سال 90 می شد سرشو می نداخت پایین و چشماش خیس می شد رفقای زیادی رو اونجا از دست داده بود آرام وقرار نداشت تا چهار سال بعد در معرکه شام به رفیقانش پیوست . ⭕️🌷 ⭕️🌷 ⭕️🌷 @shahid_beyzaii 🌹کانال شهیدمحمودرضا بیضائی🌹
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 🌷 ⭕️🌷 🌷 ⭕️⭕️🌷 🌷⭕️ 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️ شهید بعد از آنکه برای نخستین بار به صورت داوطلبانه به سوریه اعزام شده بود بسیار تلاش کرد تا موافقت فرمانده خود را برای اعزام مجدد به سوریه بگیرد. شهید غریب همواره در همه عملیاتها بر علیه گروههای منافقین و اشرار حضور داشت و قبل از آنکه برای دومین بار به منطقه عملیاتی سوریه اعزام شود در مدت 20 تا 25 روز کارهای معوقه خود را انجام داد. شهید بعد از آنکه در عملیاتی بر علیه گروههای ضدانقلاب در منطقه کردستان از ناحیه چشم جانباز شد حسرت شهادت را میخورد و آرزوی شهادت داشت. فرمانده شهید غریب با اعزام مجدد شهید غریب موافق نبود و شهید غریب با اصرار فرمانده خود را مجاب کرد که با رفتن داوطلبانه به سوریه موافقت کند. شهید غریب، در چند شب عملیاتهای موفقیت آمیز زیادی بر علیه داعش صورت گرفته بود و هر روز نیروهای مدافعان حرم نسبت به مواضع داعش پیشرویهایی داشتند و برای جلوگیری از پیشرویی ها و پیروزیها با تجمع نیرو خودشان را برای شکستن خط آماده کرده بودند. همرزم شهید اعتقاد داشت که فرماندهی شهید غریب در شب شهادتش با شبهای دیگر متفاوت بود « در شب سوم ساعت 24 شب نیروهای داعش به ما حمله کردند و شهید غریب ساعت یک بامداد با اصابت گلوله به قفسه سینه به شهادت رسید و در طی این یک ساعت برای افزایش روحیه نیروها بارها و بارها در بین خط حرکت میکرد و رجز میخواند. بعد از شهادت شهید غریب داعش فشار زیادی برای شکستن خط داشت و به دنبال ربودن پیکر شهدا به خصوص شهدای پاسدار ایرانی بودند اما موفق نشدند . ⭕️🌷 ⭕️🌷 ⭕️🌷 @shahid_beyzaii 🌹کانال شهیدمحمودرضا بیضائی🌹