eitaa logo
🕊شهــید عــباس دانشـگر ٤٠ 🕊 (فارس)
51 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
153 فایل
کانون شهید عباس دانشگر ٤٠ فارس مشخصات شهید: 🍃تولد:۱۸ / ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی : کمیل برای آشنایی بیشتر در کانال زیر عضو شوید : @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
✨️به نیت شهید مدافع حرم عباس دانشگر در روز سوم ماه مبارک رمضان که روز شهادت سال قمری شهید بود افطاری در دهدشت شهر یاسوج ترتیب داده شد ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
حضرت قاسم بن الحسن( ‏ع) فرزند امام حسن مجتبى( ‏ع) است در مورد تاريخ ولادت ايشان اطلاع دقيقى در دست نيست ولى عموما در پنجم رمضان شهرت يافته است. مادر او بانويى بزرگوار به نام ام ولد است كه نام ايشان نجمه بوده است. که در اوایل سال ۴۸ هجری قمری به دنیا آمد حضرت قاسم‏ (ع)حدود 2-3 سال قبل از شهادت پدر بزرگوارش ديده به جهان گشود. از اين رو با عموى مهربان خويش حضرت اباعبدالله الحسين‏ (ع)خو گرفته بود. و در دامان امام حسين ‏(ع) پرورش يافت. ظاهراً شكل و شمايل ظاهرى و خصوصيات ديگر حضرت قاسم ‏(ع) شباهت بسيارى به پدر بزرگوارش امام حسن( ‏ع)داشته به گونه ‏اى كه امام حسين ‏(ع) با ديدار او از برادر محبوب خويش ياد مى ‏كرد و فرزند برادرش را در آغوش مى‏ گرفت و نوازش مى ‏كرد. چهره ‏ى آن حضرت چنان زيبا و دل ‏انگيز بود كه او را به پاره‏ ى ماه يا ستاره‏ ى زيبا تشبيه كردند . مثل دستی که مزین به عقیق یمن است این پسر زینت بابای کریمش حسن است صلّی اللّه علیک یا قاسم بن الحسن(ع) 🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌. مجموعه جدید خاطرات و محبت‌های شهید عباس دانشگر ۳۳ 💠 ادامه خاطره خانم نوروزی از شهرستان فریدن استان اصفهان ... ✍ بعد از تماشای مستند «نامه‌ای از دمشق» و آشنایی با شهید عباس دانشگر، او را به‌عنوان برادر شهیدم انتخاب کردم. مهم‌ترین ویژگی شهید که منو مجذوب خودش کرد، دهه هفتادی بودن شهید بود! عباس، جوانی دهه هفتادی، با همان شور و نشاط جوانی، اما با قلبی مملو از ایمان و اراده، نشان داد که می‌توان در اوج جوانی، راه آسمان را پیدا کرد و مسیر زندگی را به سمت خدا مستقیم کرد. جوانی که با ویژگی‌هایش مرا به فکر فرو برد: «ما دهه هشتادی‌ها هم می‌توانیم چنین باشیم!» ما دهه هشتادی‌ها هم می‌توانیم مؤثر واقع شویم و برای اسلام و انقلاب و کشورمان ایران، کاری در خور انجام بدیم. این آشنایی تازه، به‌سرعت به رابطه‌ای عمیق تبدیل شد. با خواندن خاطراتش در کتاب«آخرین نماز در حلب که آن را هدیه‌ای از طرف شهید می‌دانستم، احساس کردم رفیقی صمیمی و بی‌ریا پیدا کرده‌ام، کسی که همیشه آماده شنیدن حرف‌های ناگفته‌ام است، محرم اسرارِ ناگفتنی‌ام. هر بار قرآن می‌خواندم با دلی مملو از ارادت، ثواب قرائت را نثار روحش می‌کردم. ادعیه شبانه‌ام را با نام او گره می‌زدم. انگار او هم این ارادت را پاسخ می‌داد. از آن به بعد، هر بار در مسابقات فرهنگیِ باشکوهی که هر سال به مناسبت سالگرد تولدش در فضای مجازی برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم، هدیه‌ای معنوی به زندگی‌ام وارد می‌شد. کتاب «آخرین نماز در حلب» که اولین هدیه‌اش بود را طی چند روز از ذوقی که داشتم، تمام کردم. در خاطرات دوستش خواندم که چگونه عباس، در اوج سختی‌ها، به دیگران کمک می‌کرد و در کارهایش از خودنمایی و ریاکاری خبری نبود. صفحات کتاب را با ولع ورق زدم؛ گویی شهید خودش روبرویم نشسته و خاطراتش از بچگی تا حلب سوریه را روایت می‌کرد. کتاب «آخرین نماز در حلب»، نه فقط یک کتاب، بلکه کلیدی بود که درهای آسمان را به رویم گشود. بعد از خواندن کتابش، سعی کردم مثل او عاشق خدا باشم. اما یک فصل از کتاب بیشتر از همه مرا تکان داد: روایت معجزه‌آسای دوستانی که برای حضور در اربعین به او متوسل شده بودند. همین کافی بود تا دردم را با او در میان بگذارم: «عباس جان! اگر شما شهدا واقعاً ناظر ما هستید... آرزویم را می‌دانی. کربلا را به قلبم انداخته‌ای. کمکم کن تا این سفر نصیبم شود!» باوجود اشتیاق فراوانم، نمی‌دانستم چگونه می‌توانم به کربلا بروم. موانع زیادی پیش رویم بود، اما ایمان داشتم که عباس، کمکم خواهد کرد. شش ماه بعد باکمال ناباوری، نامم در لیست اعزام عتبات دانشجویی اعلام شد. انگار دستی غیبی همه موانع را کنار زده بود. از مرز مهران که عبور کردیم، بوی عطر اسپند و صدای زائران مشتاق، فضایی روحانی و دلنشین ایجاد کرده بود. هرچه به کربلا نزدیک‌تر می‌شدیم، اشتیاقم برای دیدن بین‌الحرمین امام حسین (علیه‌السلام) بیشتر و بیشتر می‌شد. وقتی برای اولین‌بار گنبد طلایی حرم سیدالشهدا را دیدم، انگار قلبم از جا کنده شد، اشک‌ها بی‌اختیار از چشمانم سرازیر شد و حس عجیبی از آرامش و نزدیکی به خدا تمام وجودم را فراگرفت. در آن لحظه، یقین پیدا کردم که این سفر، هدیه‌ای از طرف شهید عباس دانشگر است. حتی وقتی در حرم مطهر، روی پله‌های مرمرینِ سردِ حرم سیدالشهدا قدم می‌گذاشتم، حس می‌کردم که هر قدم، مرا به بهشت نزدیک‌تر می‌کند، باور نمی‌کردم این سفر حقیقی است. انگار خواب می‌دیدم. می‌دانستم حواله امضای این کربلا را عباس دانشگر از امام حسین (علیه‌السلام) گرفته است. رفاقت با شهدا معجزه می‌آفریند. به تجربه دریافته‌ام هر ذره محبتی که نثارشان کنیم، چون باران رحمتی به زندگی‌مان بازمی‌گردد. پیش از آشنایی با عباس، تصورم از شهدا، تصوری سطحی بود، اما او به من نشان داد که شهدا، جوانانی مثل خودمان هستند، با همان آرزوها و دغدغه‌ها، اما با ایمانی راسخ‌تر. عباس دانشگر نه فقط یک رفیق، بلکه یک راهنما و الگوی همیشگی برای من شد. او به من آموخت که چگونه می‌توان در این دنیای پرهیاهو، مسیر درست را پیدا کرد و باایمان و اراده، به آرزوها رسید. عباس، به من آموخت که رفاقت با شهدا، معجزه می‌کند. او به من نشان داد که چگونه می‌توان در اوج سختی‌ها و مشکلات به آینده امید داشت و با توکل به خدا به آرزوها رسید. 📗 نویسنده: مصطفی مطهری‌نژاد ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
5⃣ دعای روز پنجم ماه رمضان 🎞 استوری ❇️ اللَّهُمَّ اجعَلنِي فِيهِ مِنَ المُستَغفِرِينَ 🔶 خدايا مرا در اين روز از توبه و استغفار كنندگان قرار ده ❇️وَ اجعَلنِي فِيهِ مِن عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ القَانِتِينَ‏ 🔶 و از بندگان صالح مطيع خود مقرر فرما ❇️ وَ اجعَلنِي فِيهِ مِن أَولِيَائِكَ المُقَرَّبِينَ 🔶 و هم در اين روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده ❇️ بِرَأفَتِكَ يَا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ‏ 🔶 به حق لطف و رأفتت اى مهربانترين مهربانان عالم 🎙 با صدای قاسم موسوی قهار ╭─┅🍃🌼🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
‌. مجموعه جدید خاطرات و محبت‌های شهید عباس دانشگر ۳۳ 💠 ادامه خاطره خانم نوروزی از شهرستان فریدن استان اصفهان ... ✍ بعد از تماشای مستند «نامه‌ای از دمشق» و آشنایی با شهید عباس دانشگر، او را به‌عنوان برادر شهیدم انتخاب کردم. مهم‌ترین ویژگی شهید که منو مجذوب خودش کرد، دهه هفتادی بودن شهید بود! عباس، جوانی دهه هفتادی، با همان شور و نشاط جوانی، اما با قلبی مملو از ایمان و اراده، نشان داد که می‌توان در اوج جوانی، راه آسمان را پیدا کرد و مسیر زندگی را به سمت خدا مستقیم کرد. جوانی که با ویژگی‌هایش مرا به فکر فرو برد: «ما دهه هشتادی‌ها هم می‌توانیم چنین باشیم!» ما دهه هشتادی‌ها هم می‌توانیم مؤثر واقع شویم و برای اسلام و انقلاب و کشورمان ایران، کاری در خور انجام بدیم. این آشنایی تازه، به‌سرعت به رابطه‌ای عمیق تبدیل شد. با خواندن خاطراتش در کتاب«آخرین نماز در حلب که آن را هدیه‌ای از طرف شهید می‌دانستم، احساس کردم رفیقی صمیمی و بی‌ریا پیدا کرده‌ام، کسی که همیشه آماده شنیدن حرف‌های ناگفته‌ام است، محرم اسرارِ ناگفتنی‌ام. هر بار قرآن می‌خواندم با دلی مملو از ارادت، ثواب قرائت را نثار روحش می‌کردم. ادعیه شبانه‌ام را با نام او گره می‌زدم. انگار او هم این ارادت را پاسخ می‌داد. از آن به بعد، هر بار در مسابقات فرهنگیِ باشکوهی که هر سال به مناسبت سالگرد تولدش در فضای مجازی برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم، هدیه‌ای معنوی به زندگی‌ام وارد می‌شد. کتاب «آخرین نماز در حلب» که اولین هدیه‌اش بود را طی چند روز از ذوقی که داشتم، تمام کردم. در خاطرات دوستش خواندم که چگونه عباس، در اوج سختی‌ها، به دیگران کمک می‌کرد و در کارهایش از خودنمایی و ریاکاری خبری نبود. صفحات کتاب را با ولع ورق زدم؛ گویی شهید خودش روبرویم نشسته و خاطراتش از بچگی تا حلب سوریه را روایت می‌کرد. کتاب «آخرین نماز در حلب»، نه فقط یک کتاب، بلکه کلیدی بود که درهای آسمان را به رویم گشود. بعد از خواندن کتابش، سعی کردم مثل او عاشق خدا باشم. اما یک فصل از کتاب بیشتر از همه مرا تکان داد: روایت معجزه‌آسای دوستانی که برای حضور در اربعین به او متوسل شده بودند. همین کافی بود تا دردم را با او در میان بگذارم: «عباس جان! اگر شما شهدا واقعاً ناظر ما هستید... آرزویم را می‌دانی. کربلا را به قلبم انداخته‌ای. کمکم کن تا این سفر نصیبم شود!» باوجود اشتیاق فراوانم، نمی‌دانستم چگونه می‌توانم به کربلا بروم. موانع زیادی پیش رویم بود، اما ایمان داشتم که عباس، کمکم خواهد کرد. شش ماه بعد باکمال ناباوری، نامم در لیست اعزام عتبات دانشجویی اعلام شد. انگار دستی غیبی همه موانع را کنار زده بود. از مرز مهران که عبور کردیم، بوی عطر اسپند و صدای زائران مشتاق، فضایی روحانی و دلنشین ایجاد کرده بود. هرچه به کربلا نزدیک‌تر می‌شدیم، اشتیاقم برای دیدن بین‌الحرمین امام حسین (علیه‌السلام) بیشتر و بیشتر می‌شد. وقتی برای اولین‌بار گنبد طلایی حرم سیدالشهدا را دیدم، انگار قلبم از جا کنده شد، اشک‌ها بی‌اختیار از چشمانم سرازیر شد و حس عجیبی از آرامش و نزدیکی به خدا تمام وجودم را فراگرفت. در آن لحظه، یقین پیدا کردم که این سفر، هدیه‌ای از طرف شهید عباس دانشگر است. حتی وقتی در حرم مطهر، روی پله‌های مرمرینِ سردِ حرم سیدالشهدا قدم می‌گذاشتم، حس می‌کردم که هر قدم، مرا به بهشت نزدیک‌تر می‌کند، باور نمی‌کردم این سفر حقیقی است. انگار خواب می‌دیدم. می‌دانستم حواله امضای این کربلا را عباس دانشگر از امام حسین (علیه‌السلام) گرفته است. رفاقت با شهدا معجزه می‌آفریند. به تجربه دریافته‌ام هر ذره محبتی که نثارشان کنیم، چون باران رحمتی به زندگی‌مان بازمی‌گردد. پیش از آشنایی با عباس، تصورم از شهدا، تصوری سطحی بود، اما او به من نشان داد که شهدا، جوانانی مثل خودمان هستند، با همان آرزوها و دغدغه‌ها، اما با ایمانی راسخ‌تر. عباس دانشگر نه فقط یک رفیق، بلکه یک راهنما و الگوی همیشگی برای من شد. او به من آموخت که چگونه می‌توان در این دنیای پرهیاهو، مسیر درست را پیدا کرد و باایمان و اراده، به آرزوها رسید. عباس، به من آموخت که رفاقت با شهدا، معجزه می‌کند. او به من نشان داد که چگونه می‌توان در اوج سختی‌ها و مشکلات به آینده امید داشت و با توکل به خدا به آرزوها رسید. 📗 نویسنده: مصطفی مطهری‌نژاد ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
✨️دعای روز ششم ماه مبارک رمضان ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Kanoon_shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
🌙|| مــاهِ بَــرِکَــت زِ آسِــــمان مــی آیَــد ... 🍃طرح توزیع بسته‌های غذایی و معیشتی برای نیازمندان شهرستان قائنات در ماه مبارک رمضان🤝🏻 🔺سهم شما جهت یاری رساندن ۱۰۰ هزار تومان🔻 🧷شماره کارت جهت واریز کمک‌های نقدی : 💳
5892107046739317
قرارگاه جهادی شهید عباس دانشگر 📌قرارگاه جهادی دانشجویی شهید عباس دانشگر 📌کانون شهید دانشگر خراسان جنوبی(قائنات) ┏━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┓ @jahadi_ghaenat ┗━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┛ ⚜️ 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹⚜️
📸 زیارت مزار شهید🌷 🔸آستان مقدس امامزاده علی اشرف 🌷(گلزار شهدا ) ✳️ باز پنجشنبه و یاد امام و شهدا با 🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ 💠 @shahiddaneshgar