eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.7هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📲| تبلیغات: 🆔| @abo_vesaal74
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🆔| @shahid_dehghan
از گفت‌و‌گوی تفصیلی با مادر و خواهر 🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷: - تسنیم: شهید دهقان از کودکی تا بزرگسالی چه‌ویژگی‌هایی داشت؟ - مادر شهید: "محمدرضا پسری پرجنب‌و جوش و فوق‌العاده شیطان و بازیگوش در دوران کودکی بود که تا بزرگسالی این موضوع ادامه داشت. من و پدرش سعی کردیم روی اخلاق و روحیات فرزندانمان بسیار کار کنیم و رعایت قوانین اسلام نیز برای ما بسیار مهم بود و محمدرضا در چنین محیطی رشد کرد و بزرگ شد. محمدرضا خیلی تحت تاثیر پدربزرگش بود، پدر من پدر دو شهید است و بر روی این موارد از کوچکی با محمدرضا صحبت می‌کرد و در این زمینه زمان بسیاری را صرف بچه‌ها می‌کرد. یادم هست که محمدرضا در سن 4،5 سالگی اتفاق خیلی نادر و بدی برایش افتاد. روز تاسوعا بود که دایی بزرگش مشغول کوتاه کردن موهای محمدرضا بود، همین‌طور که به کوتاه کردن موها ادامه می‌داد پشتش به پنجره آهنی برخورد کرد و این پنجره که 30 سال بود به ندرت باز می‌شد از لولا درآمد و درست روی سر محمدرضا افتاد. به فاصله دو دقیقه خون تا شعاع نیم متری پخش می‌شد و تمام هیکل محمدرضا را فرا گرفت که ما گمان کردیم محمدرضا مرده اما محمدرضا هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌داد. بعد از آنکه او را به بیمارستان بردیم و پدرم این موضوع را دید به محمدرضا گفت: خونت مثل سرخی خون شهیدان است و حیف است که بمیری باید شهید شوی.محمدرضا در این خانواده که مدام حرف از شهید و شهادت بود بزرگ می‌شد و هر سال سالگرد شهادت برادرانم را می‌دید. دو برادرم در دفاع مقدس شهید شدند. شهید محمدعلی طوسی که در سال 63 در محور عملیاتی سردشت - بانه در نبرد با کوموله شهید شد.برادر دومم  شهید محمدرضا طوسی نیز در سال 66 در عملیات نصر8 ماووت عراق شهید شد و محمدرضا دو برادر شهیدم را بسیار دوست داشت.هر دفعه که وارد دامغان می‌شدیم  به اصرار محمدرضا اول بر سر مزار برادرانم می‌رفتیم و وقتی که از دامغان خارج می‌شدیم نیز به سر مزار برادران شهیدم می‌رفتیم. محمدرضا از کودکی تا بزرگی‌اش هر دفعه که سوالی برایش پیش می‌آمد نزد من می‌آمد و می‌گفت از اخلاق و رفتار و غیرت و شهامت دایی‌هایم برایم بگو و من هم سر فرصت برایش کامل توضیح می‌دادم." - تسنیم: رابطه شما با محمدرضا چگونه بود؟ - خواهر شهید: "از آنجایی که اختلاف سنی من و محمدرضا زیاد نبود جدای از فضای خواهر و برادری, فضای بین ما فضایی حمایتگرانه بود. از دوران کودکی تا بزرگسالی هر جا من نیاز به کمک داشتم محمدرضا واقعا کم نمی‌گذاشت و این موضوع دو طرفه بود و چون اختلاف سنی ما کم بود خیلی همدیگر را درک می‌کردیم." - تسنیم: چرا اسم محمدرضا را برایش انتخاب کردید؟ - مادر شهید: "محمدرضا 7 سال بعد از شهادت برادرم به دنیا آمد من در خواب دیدم که برادر بزرگم آقامحمدعلی یک کودکی دردستانش است و به من گفت بیا این محمدرضای شماست. من وقتی به کودک نگاه کردم دیدم که این کودک چقدر زیباست و خیلی منقلب شده بودم. در روزهای بعد به همسرم می‌گفتم من مطمئنم فرزندمان پسر است و دلم می‌خواهد که اسمش را محمدرضا بگذارم که همین هم شد." - تسنیم: دلیل انتخاب رشته فقه و حقوق چه بود؟ - مادر شهید: "محمدرضا دوران دبیرستان را در مدرسه امام صادق(ع) منطقه 2 تهران در رشته معارف و علوم اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. در سال اول دبیرستان که بود می‌گفت دلم می‌خواهد یک دیپلمات شوم، وقتی به سال سوم و چهارم رسید کاملا نظرش عوض شد چون 3 نفر از دایی‌هایش روحانی بودند علاقه خاصی به این قشر داشت و می‌گفت دلم می‌خواهد به رشته‌ای بروم که به دروس حوزوی مرتبط باشد. بعد بر روی رشته‌ها و دانشگاه‌ها تحقیقات زیادی کرد و رشته حقوق را انتخاب کرد. رشته فلسفه و کلام اسلامی را در دانشگاه رضوی مشهد قبول شد و حتی برای مصاحبه هم رفت ولی با مشورت مشاوران و اساتید دانشگاه‌ به این نتیجه رسید که در تهران ادامه تحصیل بدهد. مشهد را از این نظر دوست داشت که می‌گفت آنجا در زیر سایه امام رضا(ع) درس می‌خوانم ولی رشته حقوق را امتحان داد و در دانشگاه شهید مطهری تهران ادامه تحصیل داد. به‌خاطر علاقه به دوستانش قضیه رفتن سوریه را به آنها نگفت" 🌷 @shahid_dehghan 🌷
🔸 #روز_ششم به نیابت از شهید هسته ای #داریوش_رضایی_نژاد متولد۲۹ بهمن ۱۳۵۵ آبدانان، استان ایلام شهادت مرداد ۱۳۹۰تهران مزار واقع در امام زاده صالح تهران 🆔| @shahid_dehghan
📌توصیه علیرضا پناهیان به وزیر بهداشت! 🔻افسردگی ذهنی یعنی انسان حال اندیشیدن نداشته باشد و حرف‌های پوسیده و عوامانه را بدون تفکر بازگویی کند. @shahid_dehghan
🍃💌| #کلام_شهید یاد خدا را فراموش نکنید. مرتب بسم الله بگویید با یاد و ذکر خدا و عمل برای رضای خدا خیلی از مسائل حل میشود. #شهید_محمدابراهیم_همت 🍃💌| @shahid_dehghan
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله : سیدفن بضعة منی بأرض خراسان، ما زارها مکروب إلّا نفس الله کربه و لا مذنب إلّا غفر الله ذنبه هیچ شخص نیست که امام رضا علیه السلام را زیارت کند، جز این که گرفتاری او می شود و هیچ شخص نیست که حضرت را زیارت کند، مگر این که گناهانش می شود. عیون اخبار الرضا جلد ٢ صفحه ٢۵٧ 💔| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🔸 #روز_ششم به نیابت از شهید هسته ای #داریوش_رضایی_نژاد متولد۲۹ بهمن ۱۳۵۵ آبدانان، استان ایلام شهادت
❗️ مزار شهید واقع در زادگاهشون ابدانان استان ایلام قرار داره و مزار یادبود این شهید بزرگوار در امام زاده صالح تهران قرار داره. ممنونم از اعضای گرامی بابت اطلاعشون اجرکم عندالله💚
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
مثل عڪس رخ مَـهتاب ڪه افتاده در آب در دلم هستے و بین من‌ و تو فاصِله‌هاست... #آرام_بخواب... #شبتون_شهدایی🌙 🆔| @shahid_dehghan
•┄══❝سـلـام❞══┄• #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز یکشنبه : یا ذوالجلال و الاکرام 100مرتبه •┄═•🔸•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🔸•═┄•
•═┄•※💞 #قرآن‌روزانہ 💞※•┄═• •ســـورة: زخرف •صفحہ : ۴۹۲ •جــــزء: ۲۵ 💞•ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان•💞 •══┄•💞•┄══• @shahid_dehghan •══┄•💞•┄══•
1_19880262.mp3
12.13M
🎧| یه مادر شهیدمو دلم‌رو پر پر میکنم فقط با یاد پسرم زندگیم و سر میکنم 🍃| @shahid_dehghan |🍃
ـ﷽ـ امروز یکشنبه ششم مرداد مصادف با 25ذی القعده روزدحوالارض است ⁉️دحو الارض چه روزی است؟ و در تعالیم اسلامی چه جایگاهی دارد؟ و این روز دارای چه اعمالی است؟ 👈 دحوالارض(گسترش زمین) روز بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض است. «دَحو» به معنای بسط و گسترش است. منظور از دحوالارض(گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب فراگرفته بود. اندک اندک زمین‌های مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام‌گذاری می‌شود. 👈 فضیلت روز دحوالارض  راوی می‌گوید: «به هنگام جوانى در شب بیست و پنجم ذی‌قعده به همراه پدرم در خدمت امام رضا(علیه االسلام) شام خوردیم، پس امام(ع) فرمود: شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم و حضرت عیسى بن مریم- که بر آنان درود باد- متولد شدند. و زمین در آن شب از زیر کعبه گسترش پیدا کرد، و نیز فضیلتى در این شب وجود دارد که هیچ‌کس از آن یاد نکرده است و آن این است که هر کس در آن روز روزه بگیرد مانند کسى است که شصت ماه روزه گرفته باشد». 👈 اعمال شب و روز دحوالارض قیام به عبادت و شب زنده‌داری در این شب که ثواب آن برابر است با ثواب صد سال عبادت و شب زنده‌داری. ♤ روزه گرفتن که در روایات به آن تأکید شده و دارای ثواب زیادی است. ♤ خواندن دو رکعت نماز هنگام ظهر به این کیفیت که در هر رکعت آن یک‌بار سوره «حمد» و پنج مرتبه سوره «والشمس»↙ بسم الله الرحمن الرحيم وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (1) وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (2) وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (3) وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (4) وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا (5) وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا (6) وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (7) فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (8) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا (9) وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا (10) كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا (11) إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا (12) فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا (13) فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا (14) وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا (15) خـــــوانـــــده شـــــود. و سپس بعد از سلام دادن نماز گفته شود:  «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ». 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 التماس دعا:) 🌱| @shahid_dehghan
🔸 #روز_هفتم به نیابت از شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی متولد۱۳۶۹/۵/۳۰تهران شهادت۱۳۹۴/۱۰/۲۱حلب مزارواقع در گلزار شهدای یافت آبادتهران 🆔| @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸یادواره شهدای مدافع حرم #گردان_حیدر_کرار 👈جمعه ۱۳۹۸/۵/۱۱ مصادف با شهادت امام جواد(ع) همزمان با نماز مغرب و عشا #کهف_الشهدای_تهران با سخنرانی و بیان خاطرات توسط مادران والا مقام شهیدان #مسعود_عسگری و #محمدرضا_دهقان همه شما دعوتید🍃 👈 #لطفا_رسانه_باشید 👉 🆔| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🆔| @shahid_dehghan
از گفت و گوی تفصیلی با مادر و خواهر 🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷: - تسنیم: چه اتفاقی افتاد که تصمیم به رفتن به سوریه گرفت؟ - مادر شهید: "محمدرضا از کلاس دوم دبیرستان مدام حرف از شهید و شهادت می‌زد و اطلاعاتش هم راجع به شهدا خیلی زیاد بود. ساعت‌ها با خواهرش می‌نشستند و کتاب‌های متفاوتی در خصوص دفاع مقدس را مطالعه می‌کردند و در خانه ما یک رسمی است که خیلی راحت راجع به شهدا صحبت می‌شود و کسی در خانه به این موضوع بی‌تفاوت نیست. دید محمدرضا از کلاس چهارم دبیرستان به این موضوع پررنگ‌تر شد. با یک نفر که در آموزشگاه نظامی فاتحین بود آشنا شد و سریع جذب آن نفر شد. محمدرضا متوجه شد که این فرد می‌تواند او را به آرزوهای درونی‌اش برساند و خودش هم سرش برای این چیزها درد می‌کرد.از سال چهارم به صورت پراکنده در آموزشگاه نظامی رفت و آمد داشت و وقتی وارد دانشگاه شد این موضوع بیشتر شد و نزدیک به دو سال آموزش‌های مختلفی را دید. محمدرضا کسی بود که خواست درونی خودش را نشان نمی‌داد و بسیار شوخ طبع بود و در دانشگاه با دوستانش شیطنت می‌کرد و در حین این شیطنت معنویت درونش را خیلی کم بروز می‌داد. دوستانش را خیلی دوست داشت و برایشان سنگ تمام می‌گذاشت و اخلاق خصوصیات خاص خودش را داشت. محمدرضا اصلا کینه‌ای نبود و چیزی در دلش وجود نداشت و صاف و ساده بود. به خاطر اینکه آن عشق و علاقه‌ای که به دوستانش داشت و می‌ترسید که این قضیه باعث شود سخت از دوستانش دل بکند قضیه آموزشهای نظامی و بحث سوریه را به دوستانش نگفت.اگر نگذاری من به سوریه بروم جواب حضرت زینب (س) را چه می دهی؟" - تسنیم: واکنش شما در خصوص رفتن محمدرضا به سوریه چه بود؟ - مادر شهید: "محمدرضا آن دو سالی که آموزش نظامی می‌دید مدام و به صورت علنی از شهید و شهادت حرف می‌زد. به او می‌گفتم که ما الان در امنیت کامل هستیم برای چه آموزش‌های نظامی می‌بینی اما محمدرضا جوابهای عجیب و غریبی می‌داد که من را مجاب و راضی می‌کرد. مثلا می‌گفت مادر شما فکر کن همین فردا امام زمان (عج) ظهور کند و دستش را روی شانه من بگذارد، زمانی که من را یک جوان خوار و ضعیف و نحیف ببیند خوشحال می‌شود یا زمانی که من را یک جوان ورزیده و تکاور ببیند. من دلم می‌خواهد سرباز امام زمان (عج) باشم پس باید از همه نظر آماده شوم. وقتی محمدرضا این حرفها را می‌زد من خیلی ترس داشتم. زمانی که می‌خواست به کربلا برای زیارت برود نگران بودم از کاروان جدا می‌شودو به جبهه نبرد علیه داعش برود.محمدرضا خیلی ساده و روان  از شهادت حرف می‌زد و می‌گفت من در حلب سوریه شهید می‌شوم و شما نمی‌گذارید که به جنگ بروم و وقتی این جواب‌ها را می‌داد من اصلا نمی‌دانستم چه جوابی به او بدهم. بعد از شهادت محمدرضا گاهی وقت‌ها زمانی که دلتنگی‌های مادرانه به سراغم می‌آید پدر محمدرضا به من می‌گوید خودت کردی که رحمت بر خودت باد! شما خودت از کودکی تا بزرگی باعث شدی تا محمدرضا اینگونه تربیت شود و این راهی بود که خودت جلوی پایش گذاشتی. این  یک راه حقی بود که محمدرضا انتخاب کرده و من در مقابل راه حق او هیچ وقت مانع نشدم و جزء آرزوهایم بود که بچه‌هایم راه حق را ادامه دهند. حدود یک سال قبل از شهادت به من گفت مادر شما فکر کن حضرت زینب بیاید و از شما بپرسد که شما یک جوان رشید و کار آزموده و آموزش ‌دیده دارید و من الان برای دفاع از حرمم به جوان شما نیاز دارم جواب حضرت زینب (س) را چه می‌دهید؟ این سوال به ظاهر ساده محمدرضا برای یک مادر خیلی سخت است. یادم هست که یکی دو هفته در این باره فکر می‌کردم که مگر من می‌توانم از محمدرضا بگذرم. من برای این جوان که زحمت کشیده‌ام تا بزرگ شود ولی خوشحالم از اینکه توانستم در این امتحان سربلند بیرون بیایم." 🌷 @shahid_dehghan 🌷
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید #محمدرضا_دهقان♥️ | @shahid_dehghan |
اسمتـْ را هم ڪہ مخفف میڪنم مـــَرد میشوے...♥️ محــمد "م" رضــآ "ر" دهقـان "د" #دلخوشم‌بہ‌عنایت‌شهدا #شبتون_شهدایی✨ @shahid_dehghan
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز دوشنبـه:‌ یـا قاضِیَ الْحاجات🌷🍃 ای برآورده ڪننده ی حاجت‌ها. تعداد: ١٠٠ مرتبه #صبحتون_شهدایی 🌷•┄═•═┄•🍃 @shahid_dehghan 🍃•┄═•═┄•🌷
•═┄•※💞 #قرآن‌روزانہ 💞※•┄═• •ســـورة: زخرف •صفحہ : ۴۹۲ •جــــزء: ۲۵ 💞•ڪانال‌شهـیدمحمدرضـادهقـان•💞 •══┄•💞•┄══• @shahid_dehghan •══┄•💞•┄══•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🆔| @shahid_dehghan
از گفت و گوی تفصیلی با مادر و خواهر 🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷: - تسنیم: عکس‌العمل پدر محمدرضا در این خصوص چه بود؟ - مادر شهید: "محمدرضا یک ماه قبل از رفتنش ساعت 12 شب پدرش را صدا کرد و در داخل اتاقش برد و خیلی راحت به او گفت که می‌خواهم به سوریه بروم. پدرش به او گفت مگر تو را به سوریه می‌برند فکر نمی‌کنم که ببرند. محمدرضا گفت که می‌برند.چون پدر محمدرضا رزمنده دفاع مقدس بود و جنگ را درک کرده بود خیلی راحت قبول کرد و رضایت داد. محمدرضا راهش را انتخاب کرده بود و برای رفتن به سوریه مانند اسپند روی آتش بود و بال بال می‌زد. مخصوصا اینکه یکی از صمیمی‌ترین دوستانش به سوریه رفته بود و محمدرضا از این موضوع خیلی ناراحت بود.محمدرضا گفت که در حلب شهید می‌شوم" - تسنیم: واکنش شما برای رفتن محمدرضا به سوریه و داستان اینکه گفته بود من در حلب شهید می‌شوم چه بود؟ - خواهر شهید: "دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهان‌آرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با گل تزئین کند. در همین حین من در حال فیلم‌برداری از محمدرضا بودم. به من گفت این فیلم‌ها را بعد از شهادتم پخش‌کن. من هم مثل همیشه شروع به خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت یک چیزی بگو اندازه‌ات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی»، گفت «دمشق»،  گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید می‌شوم». همان موقع این صحبت‌ها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخی‌های محمدرضا نگاه می‌کنم می‌بینم یا می‌دانسته و این حرف‌ها را می‌زده و یا خدا شوخی‌هایش را خریده است.در آن دو سالی که آموزش می‌دید خیلی از آموزش‌های نظامی و خرابکاری‌ها و شیطنت‌های داخل پادگان می‌گفت به همین سبب خیلی نگران او بودم چون می‌دانستم توی چهارچوب‌های تعیین شده نمی‌گنجد و قائل به محدود بودن نیست و زمانی که داشت می‌رفت به او خیلی سفارش کردم که مراقب خودش باشد. ولی بعد از جریان سوریه شنیدم در همان چارچوبی که فرمانده مشخص کرده با جسارت عمل کرد. زمانی که محمدرضا سوریه بود چون عکس‌هایش را دوست داشتم مدام عکس‌های پروفایلش را چک می‌کردم و وقتی عکسش قشنگ بود قربان صدقه‌اش می‌رفتم. یادم است یک عکسی گذاشته بود که یک دشت شقایق بود و بالای آن نوشته بود «قول می‌دهم مادر که شهید شوم آخر» آن عکس را که دیدم بهش پیام دادم که خیلی عکس قشنگی است ان‌شاءالله که شهید شوی. بعد جواب داد و گفت خیلی خسیس‌بازی درمی‌آورد ان‌شاءالله‌اش را چند بار بگو و دائم دعا کن که من شهید شوم. محمدرضا شهادت ذکر لبش بود و آن‌قدر از شهادت می‌گفت که برای ما عادی شده بود. -تسنیم: چرا  اسم حسین وصالی را برای خودش انتخاب کرد؟ - مادر شهید: "محمدرضا علاقه زیادی به شهید اصغر وصالی فرمانده پاوه داشت و همیشه می‌گفت غیرتی که اصغر وصالی در پاوه و کردستان وسنندج به خرج داده قابل تحسینه  و می گفت من دوست دارم اسمم اصغر وصالی باشه و بهش می گفتیم که تو با فرمانده جنگ اشتباه گرفته می‌‌شی. بخاطر عشق و  علاقه ای که به امام حسین (ع) داشت اسم حسین را انتخاب کرد و در دوسال که آموزش نظامی می‌دید با یک اسلحه آموزش می دید و خط نستعلیق بسیار زیبایی داشت و  اسم حسین وصالی را روی اسلحه‌اش حکاکی کرده بود و با همان اسلحه به سوریه رفت." -تسنیم: از روزی که برای رفتن به سوریه آماده می‌شد، بگویید؟ - مادر شهید: "ساعت 6 صبح زمانی که مشغول جمع کردن وسایلش بود برای رفتن به سوریه کمکش کردم تا ساکش را ببندد. وسایلش را جمع کردم و برایش یک مقدار مواد مغذی گذاشتم. آن لحظه‌ای که مشغول جمع کردن وسایلش بودم دل خودم آشوب بود و تمام قلب و بدنم می‌لرزید ولی سعی کردم در چهره‌ام بروز ندهم که مبادا محمدرضا ناراحت شود و از رفتن منصرف شود. حدود ساعت 7 صبح بود و در بین حرف‌هایم به او گفتم محمد عزیزم امیدوارم سوریه بهت خوش بگذرد. عادت زیادی به هروله کردن  و حسین حسین داشت، تا این حرفها را بهش زدم سریع بلند شد و مداحی حاج محمود کریمی را با صدای بلند گذاشت و توی اتاق می‌دوید و هروله می‌کرد و به صورت خودش می‌زد و هر دفعه می‌آمد و سر من را می‌بوسید.در آن زمان روی زمین نشسته بودم  با دویدن‌های محمدرضا و با هر بوسه‌ای که بر روی سرم می‌زد و می‌گفت «مامان راضی‌ام ازت، قربونت برم، تو چقدر خوبی»، خردشدن‌ خودم را می‌دیدم اما با خیال راحت بدرقه‌اش کردم" 🌷 @shahid_dehghan 🌷
🔸 #روز_هشتم به نیابت از شهید دفاع مقدس #احمدعلی_نیری متولد۱۳۴۵/۴/۲۹تهران شهادت۱۳۶۴/۱۱/۲۱اروندرود مزار واقع در بهشت زهرا تهران 🆔| @shahid_dehghan
همیشــه داغ دلم قبـــر خلوت حســـن است به ســرهـوای بقیـــع و زیارت حســـن است تمام هفتــه برای حسیــــــــن می ســــوزم ولی ی من وقف غربت حسن است 🌿| @shahid_dehghan