🍃🌹| #دوست_شهید_دهقان
به خاطر دارم از همون اوایلی که جنگ سوریه جدی شد و داعش شکل گرفته بود،حدود سال 91؛ محمدرضا با تمام شیطونی هاش و کاراکتر خاصی که داشت، توی سایت مدرسه عکس ها و فیلم های مربوط به سوریه رو نگاه می کرد! با یک حالت متعجبی میگفتیم که چی مثلا داری این عکس های بعضا خیلی دلخراش رو نگاه می کنی؟!
می خندید و جوابی نمی داد...
ساده بودیم و غافل، شاید همان موقع زمزمه های پر کشیدن را با خودش نجوا می کرد...
میدانست زمان معامله و فدایی زینب سلام الله علیها شدن نزدیک است...
📝| #خاطره
📚| #ابووصال
ڪتاب طلبه دانشجو،
#شهید_محمدرضا_دهقان🕊
شما شهدا بویآسمان دارید پس به حرمت
خدای آسمان ها شفاعتمان کنید. بال و پر
پرواز گرفته اید. اما گاه گاهی نیز خبر از
زمینیان غبار آلود بگیرید و پاکمان کنید.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
❤️بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️
#خاطره
#بوسیدن_هدیه
اوایل که وارد دانشگاه شده بود از طرف آیت الله کاشانی یک عبا هدیه گرفته بود
از داشتن این هدیه آن قدر ذوق کرده بو که بار ها دیدم آن را می بوسد
خیلی دوستش داشت و موقعی که نماز می خواند روی دوشش می انداخت آن را تا می کرد و مرتب شده در کمدش می گذاشت و برای روحانیت و لباس آن ارزش قائل بود
نقل از مادر: بزرگوار شهید
برگرفته از: کتاب ابووصال
⭕️
آیت الله مجتهدی:.
روزه میگيری اما غيبت هم میکنی،
صدقه ميدهی اما منت میگذاری
دست نگه دار بابا جان!
ثوابهايت را در کيسهٔ سوراخ نريز❗️
💠بسم رب الشهداء💠
🌹روایت خواهر شهید محمدرضا دهقان🌹
با هم رفته بودیم کربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروی ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف کردم.
تا اینکه یک روز که مشغول دعا خواندن بودم،
آمد کنارم و گفت چقدر دعا می خوانی؟!! برو بنشین با آقا حال کن ،با آقا حرف بزن.
میگفت:
"خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد ، چشم باز کنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است."
بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود و تورا به اینجاها ببرد من هم می آمدم کنارت می خوابیدم .
🌹 #شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری🌹
🌷
پرسید:
اگه تونماز یکی
خواست مالی از ما
بدزده میشه نماز و شکست ؟ "
جواب دادند: بله
نمازی که توش حواس به
دزدیدنِ ماله همون بهتر بشکنی...
#تلنگـر
#حـضور_قلـب_در_نـمـاز♥️
🌹🍃| #شهیدانه 🌷
محمدرضا خیلی هیئتی بود و حضورش در مراسم ها و مجالس اهل بیت علیهم السلام ترک نمی شد.
همین هم باعث شده بود تا زمینه های اعتقادی و معنوی اش عمیق تر و شوق شهادت در او ریشه دار شود.
مدرسه که بود اغلب شبها در هیئت دانش آموزیشان می ماند و به کارهای اجرایی علاقه مند بود.
شب های قدر در یک شب، به چند هیئت و مسجد می رفت و استفاده می کرد.
گاهی هم برای آخرین مجلسی که قصد رفتن داشت، می گشت تا جایی پیدا کند که شام می دهند!! با اینکه می توانست به خانه رود ولی روی این قضیه اصرار داشت؛ می گفت: "غذای هیئت یه چیز دیگه ست"
🔺به روایت تعدادی از بستگان شهید🌹
#شهدا_هیئتی_بودند
#مقید_به_حفظ_ارزشها_در_هیئت
#مجالس_اهل_بیت_را_زنده_نگه_میداشتند
#هم_شور_هم_شعور ❤️🍃
😂 #لبخندهای_پشت_خاکریز 😂
توی گردان ما یک بسیجی بود اهل حال. یک قبر پشت یک تپه کنده بود که هر شب می رفت اونجا برا راز و نیاز.
یک روز با بچه ها تصمیم گرفتیم سر به سرش بگذاریم. همون شب که بلند شد بِره برای نیایش، ما هم یک قابلمه از گردان برداشتیم و پشت سر او به راه افتادیم.
رفت داخل قبر و شروع کرد به راز و نیاز و ما هم تو کمینش. بعد از مدتی یکی از بچه ها، بطوریکه صداش تو قابلمه می پیچید،🗣 گفت: «إقرأ».😳
با شنیدن این کلمه، حال اون بنده خدا دگرگون شد. رفیقمون یک بار دیگه گفت:🗣 «اقرأ».
اون عزیز که حالش دگرگون تر شده بود، با همون حال خوشش گفت: چی بخوانم ⁉️
یک دفعه یکی از بچه ها گفت: «باباکَرَم بخوان!»😀😜
با شنیدن این جمله، اون بنده خدا که تازه متوجه جریان شده بود، از قبر پرید بیرون و با عصبانیت دنبال ما کرد😡😂
ما هم پا به فرار گذاشتیم...
😂😂😂😂
❤️یاد شهدا با صلوات❤️
مداحی_آنلاین_پایان_متفاوت_برای_دو_گناه_استاد_قرائتی.mp3
610.9K
#سخن_بزرگان ツ
سجده گناهان را می ریزد. روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد "شکراً لله و الهی العفو" بگوید ، مخصوصا در نماز شب ، ده دقیقه ، یک ربعی در سجده باشد ، حس می کند وقتی که به سجده می رود ، سبک می شود . آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همانطور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می ریزد ، سجده هم گناهان را می ریزد . . .🌱
#آیتاللھمجتھدے🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری
°•فقُل حَسبیَ الله عَلیهِ تَوَکلتُ
حَسبیَ الله لا اِله اِلا هوَ وَ علیهِ تَوَکلتُ
وَ هوَ رَبِّ العرشِ العظیم❤️✨