eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 رمان #اورا³ پارت مدیر و خادم الشهدا: @Bentol_hosseinn
مشاهده در ایتا
دانلود
+سلام ، درسته بین مجرد و متاهل فرق هست در نگاه کردن به تصاویر مبتذل ؟ مردم می گویند چون متاهل است می‌تواند ببیند ولی مجرد نباید نگاه کند _سلام علیکم،بهتره از زبان مراجع بیان کنم 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 همه مراجع تقليد:خیر چنین حرفی صحیح نیست، و هردو نباید به نامحرم و تصاویر مبتذل نگاه کنند .
••🖤•• ☘ امام صادق علیه السلام می فرمایند: من صلی اربع رکعات فقرا فی کل رکعه بخمسین مره «قل هو الله احد» کانت صلوه فاطمه علیهاالسلام … هر کس چهار رکعت نماز بخواند [هر دو رکعت به یک سلام] و در هر رکعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، این نماز، نماز فاطمه علیه السلام است. ____
باید قوی بشیم 💪🏻😌
*رابطه_با_نامحرم* ❣امام موسی کاظم(ع) میفرمایند: کسانی که پیرو فحشا و گناه با نامحرم هستند در قیامت کور، کر و لال خواهند بود😨😱 ◀️آبجی من👩 برادر من👨 تو خودت میدونی رابطه ای که شروع کردی از ریشه مشکل داره😐 میگی نه؟😒 🔼الان میگم بهت ❎این رابطه مشکل داره چون چت هات پنهانیه😟 صحبت های تلفنی پنهانیه😠 قرارهات پنهانیه😱 کلا رابطتتون پنهانیه😏 ولی روراست باشیم😕 پنهانی از کی؟ 🤔 از خدا🥶از امام زمان؟😣 از خانوادت پنهان کردی از خدا و امام زمان هم میتونی پنهان کنی؟😔 معلومه که نه پس تا دیر نشده بذارش کنار این رابطه سرتاسر گناه و ضرره ترک گناه به عشق مولا ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍ مردی شب‌ هنگام قبل از سپیده دم در ساحل دریا نشست و کیسه‌ای پر از سنگ یافت. پس دستش را داخل کیسه برد و سنگی از آن برداشت و به دریا انداخت. از صدای سنگ خوشش آمد که در دریا فرو می‌رفت لذا سنگی دیگر را برداشت و به دریا انداخت و همین‌طور به انداختن سنگ‌های داخل کیسه به دریا ادامه داد چرا که صدای سنگ‌ها به هنگام افتادن در آب ، این مرد را خوشحال می‌کرد و او را به وجد می‌آورد. به کارش ادامه داد تا اینکه هوا رو به روشنایی نهاد و معلوم شد در کیسه‌ای که کنارش قرار داشته فقط یک سنگ باقی مانده است. هوا کاملا روشن شد و آن شخص به سنگ باقیمانده نگریست و دید که یک جواهر است و متوجه شد تمام آنهایی که قبلا به دریا انداخته و فکر کرده سنگ هستند جواهر بوده‌اند! لذا پیوسته انگشت پشیمانی خود می‌گزید و به خود می‌گفت : چقدر احمق هستم که آن همه جواهر را به دریا انداختم و فکر می‌کردم که همگی سنگ هستند آن هم بخاطر اینکه از صدای افتادن آنها در آب لذت ببرم!! به خدا قسم اگر از ارزش آنها باخبر بودم حتی یکی از آنها را نیز از دست نمی‌دادم. ☘ همه ما مانند آن مرد هستیم : 👌 کیسه جواهرات همان عمری است که داریم ساعت به ساعت به دریا می‌اندازیم. 👌 صدای آب همان کالاها، لذتها، شهوتها و تمایلات فناپذیر دنیا است. 👌 تاریکی شب همان غفلت و بی‌خبری است. 👌 برآمدن روشنایی روز نیز آشکار شدن این حقیقت است که هنگام آمدن مرگ، بازگشتی در کار نیست، 👌 لذا از همین الآن بیدار شو و اوقات گرانبهای همچون جواهر خود را بدون فایده از دست نده چرا که پشیمان می‌شوی و پشیمانی هم سودی برایت ندارد.
*¦•🐾✨•¦ به دختر خانمها میگیم حجاب ! میگن خب پسرا نگاه نکنن به آقا پسرها میگیم نـــــــــگاه میگن خب دخترا اینجوری نگردن من میگم من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر میخیزند من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟؟؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Shahid_dehghann
میگفت: فڪرت‌ كه شد امـام زمان،، دلـت‌ میشه امـام زمانی عقلـت‌ میشه امام‌زمانے تصمـیم‌هات‌ میشه امام زمانے تمام‌ زندگیت میشه امام‌زمانی رنگ آقارو میگیری كم‌کم... فقط اگه توی فكرت‌دائم امـام‌ زمانـت‌ باشه...🌱 خودتو درگیر امام‌ زمان‌ کن‌ رفیق!! تا فکر گناه هم طرفت نیاد♥️ ‌‌ @Shahid_dehghann
‹ 🌱 › ‌ دلم‌پُراسـت ازتـو! دلت‌پُراسـت ازمـن! من‌ازمهرت، توازبی‌مهری‌هایم..! 💛🌱 •••• تعجیل‌درظهور‌و‌سلامتی‌مولا،شفا بیماران بفرستید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ @Shahid_dehghann ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌱 ‌بـــھ‌خـــ♡ــــدا ڪه وصـل‌شـــــوی🖇 "آرامـش" وجـودت‌را فـــــرا میگيرد...❥ مےرنجے⤹ ۅنـہ‌ بــہ ‌آسانے "میےرنجانے"...⟿ "سہـم دلــ‌هايـےاسـٺـــ✦ ڪه‌بـہ‌/سمـٺـــ⤹ "خــــــــداسٺ”..❤️ @Shahid_dehghann
😁🤣 بار اولم بود که مجروح می‌شدم و زیاد بی‌تابی می‌کردم یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت :«چیه، چه خبره؟» تو که چیزیت نشده بابا!🤨 تو الان باید به بچه‌های دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می‌کنی؟! 😂 تو فقط یک پایت قطع شده!😉 ببین بغل دستی است سر نداره هیچی هم نمی‌گه، 😁🤣 این را که گفت بی‌اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود! بعد توی همان حال که درد مجال نفس‌کشیدن هم نمی‌داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه‌هایی هستند این امدادگرا.😂😂🤣🤣 یاد شهدا-با صلوات🌱 @Shahid_dehghann
اکنون اذان مغرب به افق اهواز🕌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماهی که به دنیا اومدین رو ببینین و با توجه به صلواتی که کنار ماه تولدتون نوشته صلوات بفرستین🌱 🍃🌱 فروردین:۱صلوات اردیبهشت:۲صلوات خرداد:۳صلوات 🌞🍌 تیر:۴صلوات مرداد:۵صلوات شهریور:۶صلوات 🍂🍁 مهر:۷صلوات آبان:۸صلوات آذر:۹صلوات ❄️🌨 دی:۱۰صلوات بهمن:۱۱صلوات اسفند:۱۲صلوات 🍡🍫
*شهیدی که بعداز۱۷سال زنده شد* 💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید... 🔹می گفت:اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به وهمراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه... 🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم. 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم. 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم. 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها...ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم....راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم. 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد. 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، 🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 👮🏻‍♂|دستتو بیار پایین احترام نمیخواد.. همینجور داریم دوستانہ حرف میزنیم(: +شهیداحمدکاظمۍ' شهادتت‌مبارڪ‌مرد‌آسمانے🙂💛 ↬|@shahid_Dehghan
🌷باور کن ، دوستت دارد ! همین که بر ایســتاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند همین که هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند ... همین که دست میگذاری بر ، یعنـی دستت را گرفته اند ...❤️ همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند ... همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند ... باور کن ، دوستت دارد ! که میان این شلوغی های دنیا هنوز گوشه‌ ی خلوتی برای دیدار نگاه معنویشان داری.... ❤️ 💔 @Shahid_dehghann
•|💌 دلتون رو گرفتار این پیچ و خم دنیا نکنید این پیچ و خم دنیا، انسان رو به باتلاق می برد و گرفتار می کند ازش نجات هم نمیشه پیدا کرد. 💛 🕊
﴿بسم رݕ الشهدا﴾ سلام 😉 +سلام✅ دیدی چه مطلبی بود 💯 +آره خیلی عالی بود 💯 کلێپ بالا دیدی؟! +آره عالی بود👍 یھ کاناݪ میشناسم کھ کݪے ڪلێپ های ۱۵ثانیھ اۍ میزارھ . با کلیپ هاش ایتا رو ترکونده💥🌪 +جدێ 😳خیلے وقٺ دنبال این کاناݪ میگࢪدم .🙂 خودم تازھ ۲ روزھ عضو شدم عالے👌🏻 تازھ اسٺوࢪێ 🎥هاۍ .👇🏻👇🏻 رهبࢪی😊 مناسبتے📆 طنز😂 سیاسے🎥 شهدا🎥 دخترونھ مذهبے 🧕 پسرونھ مذهبے 👱‍♂ مذهبے و ............. ٺۅ ڪانالشون هسٺ . +جدۍ دادا. دࢪوغم چیھ .😐 حالا خودٺ بیا ببیݩ🌹 +چھ خوݕ این همھ فعالیٺ توی ڪانال .😍 آࢪه بابا زودتࢪ بیا پشیمۅن نمیشے.😍 +پس زودٺࢪ لینڪ بدھ🙂😉 باشھ . بابا چقدࢪ عجلھ داࢪۍ الان!. بدو 🏃‍♂۳ دقیقه دیگه پاک شده🌱 استوری مذهبی @story3l3 @story3l3 بچه مذهبی ها باید از هم حمایت کنن 😍 استوری مذهبے ♡↯♡↯♡↯ @story3l3 پر از استوری عضو شو تا از دست ندادی