eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷 🔹 مادر بزرگوار شهید: "... دو برادرم در دفاع مقدس شهید شدند. شهید محمدعلی طوسی که در سال 63 در محور عملیاتی سردشت - بانه در نبرد با کوموله شهید شد.برادر دومم  شهید محمدرضا طوسی نیز در سال 66 در عملیات نصر8 ماووت عراق شهید شد و محمدرضا دو برادر شهیدم را بسیار دوست داشت.هر دفعه که وارد دامغان می‌شدیم  به اصرار محمدرضا اول بر سر مزار برادرانم می‌رفتیم و وقتی که از دامغان خارج می‌شدیم نیز به سر مزار برادران شهیدم می‌رفتیم. محمدرضا از کودکی تا بزرگی‌اش هر دفعه که سوالی برایش پیش می‌آمد نزد من می‌آمد و می‌گفت از اخلاق و رفتار و غیرت و شهامت دایی‌هایم برایم بگو و من هم سر فرصت برایش کامل توضیح می‌دادم." 🔸امان از ارتفاعات کردستان... که هم دایی ها را برد و هم خواهرزاده را... 🌷 @Abo_Vasal 🌷
هرگاه که در نمازت عجله کردی و خواستی آن را زودتر به پایان برسانی بیاد بیاور همه ی آنچه که می خواهی بعد از نماز به آنها برسی و همه ی آنچه که می ترسی از دست بدهی بدست همان کسی است که در مقابلش ایستاده ای!!! 🍃🌷
حاج حسین یکتا: بچه‌ها بگردید یه پیدا کنید؛ یه دوست پیدا کنید که وسط میدون مینِ گناه، دستمون رو بگیره. !!! 🍃🌸
🌹بسم رب الشهداء و الصديقين🌹 ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ معرفي مختصر شهيد مدافع حرم ▪️محمدرضا دهقان اميري▪️ ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ تاريخ تولد: ٧٤/١/٢٦ محل تولد: تهران وضعيت تأهل: مجرد فرزند دوم خانواده ي آقاي علي دهقان اميري 🎓دانش آموخته ي دبيرستان علوم و معارف اسلامي امام صادق عليه السلام 🎓دانشجوي سال سوم فقه و حقوق اسلامي در مدرسه عالي شهيد مطهري ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ اعزام به سوريه در تاريخ: ١٥ مهرماه سال ١٣٩٤ با عنوان بسيجي تكاور شهادت در تاريخ: ٢١ آبان ماه سال ١٣٩٤♦️ محل شهادت: سوريه، حلب🇸🇾 محل دفن: امام زاده علي اكبر، چيذر ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ شهيد مورد علاقه: شهيد مدافع حرم، شهيد رسول(محمدحسن) خليلي❣️ ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ صفات بارز اخلاقي:👤 مؤمن، مهربان، دلسوز، خوش اخلاق، خنده رو، شوخ طبع، متبسم، دست و دلباز، خلوص نيت در انجام وظايف ديني و امور خير، اعتقاد راسخ به اصل نظام جمهوري اسلامي ايران و اصل ولايت فقيه، آگاه و بصير نسبت به امور سياسي جامعه، غيرتمند نسبت به خاندان عصمت و طهارت و همچنين اطرافيان خود، ارادت خاص به شهدا مخصوصاً شهداي مدافع حرم حضرت عقيله بني هاشم سلام الله عليها... ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ علايق: مراسمات مذهبي به خصوص مراسمات هيأت راية العباس و ريحانة النبي، زيارت كربلا و مشهد مقدس، تفريح و گردش، كوهنوردي، پاركور، ورزش هاي هيجاني، موتور سواري، ... ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ ▪️قسمتي از وصيت نامه شهيد: ... بر اساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره: "الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون" • آنها که هرگاه مصیبتی به آنها می رسد صبوری کنند و گویند ما ازآن خداییم و به سوی او باز می گردیم• صبر را سرلوحه کار خود قرار دهید و مطمئن باشید که هرکس از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می ماند خداوند متعال است، اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک تر است، روضه اباعبدالله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست... 🍃🌷
🌷 🌷 ساعت دوازده شب بود که متوجه شد من مریض احوالم و حال خوشی ندارم، سریع خودش را رساند و با موتورش آمد دنبالم. تا نیمه شب مرا در خیابان چرخاند و گپ زد تا حالم بهتر شود، هوا سرد شد و یک تیشرت فقط تنش بود، داشت می لرزید اما خم به ابرو نیاورد و گله ای نکرد. بیشتر از اینکه به فکر خودش باشد به فکر دیگران بود. از معرفت چیزی کم نمی گذاشت... 🔺نقل از دوست شهید بر اساس روایتی از کتاب 🍃🌷
❔چطور باهاشون آشنا شدید؟ «محمد اون زمان از دانش آموزان بسیار پر جنب و جوش و سرامد «شیطنت» در کلاس بود به طوری که اوایل از رفاقت باهاش میترسیدم😅 یادمه شروع رفاقتمون از تقلب های امتحانات شروع شد و بعد از اون به هم نزدیک تر شدیم...» ❔یه بیوگرافی مختصر از رفیق شهیدتون بفرمایید. «شهید محمدرضا دهقان متولد 26 فروردین 74 دانش آموخته مدرسه عالی شهید مطهری رشته فقه و حقوق اسلامی سال 94 به عنوان بسیجی آموزش دیده راهی سوریه شد و در عملیات محرم 21 آبان مصادف با شب اول ماه صفر در جنوب حلب به واسطه برخورد گلوله ضد هوایی کالیبر23 به شهادت رسید.» ❔ازخلقیات دوست شهیدتون بگید. «همونطور که گفتم محمد آدم بسیار اکتیو و پرجنب و جوشی بود البته از نوع جوان حزب اللهی (شوخ طبعی که معنای مشخص خودش رو داره ولی در رفتار محمد میشد دید که میلا کسی رو سر کار میزاره و یا دست میندازه و یا اینکه خیلی اهل جوک و تیکه انداختن سر کلاس اینطور چیزها بود اما نکته مهم اینه که کسی رو آزار نمیداد و اذیتاش هیچوقت باعث حق الناس و دلخوری نمیشد) و همینطور بسیار شوخ و خنده رو.. در کنارش بسیار عاطفی و مهربان بود.. معمولا از همان برخورد اول دوست داشتنی به نظر میرسید.. واسش ناراحتی دیگران اهمیت زیادی داشت نسبت به عقایدش محکم بود ولی در عین حال در برخورد با هر نوع آدمی انعطاف پذیر و با اخلاق بود.. به اهل بیت و مقام معظم رهبری ارادت ویژه داشت و این رو در عمل ثابت کرد.. محمد انقدر دوست داشتنی و تاثیر گذار رو زندگی هامون بود که بعد از شهادتش خلاء بزرگی رو در زندگی هامون احساس کردیم» دارد... 🍃🌷
ادامه قسمت هایی از مصاحبه با دوست شهید محمدرضا دهقان امیری. ❓رفتار ایشون در جمع دوستانتون چطور بود؟ «محمد طوری بود که بودنش تو جمع های دوستانه واسمون شادی آور بود و البته همیشه خودش کسی بود که همه رو دور هم جمع میکرد.. اکثرا جدیت در برخورداش وجود نداشت و همیشه حال دیگران رو خوب میکرد.» ❓اگه یه کار اشتباهی رو یکی از شما دوستان مرتکب میشدین چطور باهاتون برخورد میکردن؟ «اگر از چیزی ناراحت میشد حتما بهمون میگفت و برای رفع کدورت ها و سوءتفاهم ها تلاش میکرد.» دارد.... 🍃🌸
ادامه مصاحبه با یکی از دوستان شهید محمدرضا دهقان امیری. ❓شهید وقتهای آزاد خود را صرف چه ڪارهایی میڪردند؟ «علایق شهید در چه زمینه هایی بود از نظر رفتارهای اعتقادی بیشتر به هیئات و تجمعات مذهبی علاقه داشت.. از نظر شخصیتی هم به هرچیزی که باعث تخلیه انرزی سرشارش بشه مثل موتور سواری، ورزش های رزمی کوهنوردی و فعالیت های نظامی علاقه داشت در کنارش در فضای مجازی بسیار فعال بود و بیشتر در زمینه شهدا کار میکرد.» ❓خاطره شیرینے ڪہ ازشهید باهم داشتید را بفرمایید. «برای من تک تک لحظاتی که باهاش بودم شیرین بود هیچوقت یادم نمیاد که با محمد باشم و بهم بد بگذره از دوران دبیرستان که تمام سعیشو میکرد واسم معرفت خرج کنه و به هر طریقی بهم نزدیک شه تا دوران دانشگاه که همه جا با هم بودیم و با هم کلاس برمیداشتیم توی تمام مراحل زندگیم همراهم بود از ازدواج و رابطه خانوادگیم تا تمام فعالیت های شغلی و کاری حتی کلاس ها و آزمون های گواهینامه ام رو باهام میومد، چیذرها و هیئت هایی که با هم میرفتیم خوشگذرونی ها و دردودل هایی که با هم داشتیم، فعالیت های اقتصادیمون، خرید هامون، تلفن صحبت کردن های طولانیمون و و و .... اواخر خیلی به هم وابسته شده بودیم به نظرم قشنگ ترین ایام واسم ایام محرم بود چون تقریبا اکثر تایمش رو کنار هم بودیم اولین بار با هم رفتیم چیذر و پایه ثابت هیئت های اونجا بودیم.. الان هم وعده گاهمون همونجاست.. ولی صد افسوس که اون زنده ست و من رفیق نیمه راه...» دارد...
ادامه مصاحبه با یکی از دوستان شهید محمدرضا دهقان امیری. ❔هیچ وقت فڪر میڪردید یڪ روز شهید بشوند؟ «بله یادمه اولین بار زمانی بود که یک عکس خیلی زیبایی ازش گرفتم و گفتم چقدر خوش عکسی چهره ت تو عکسها شبیه شهدا میفته.. بعد از اون به خاطر علاقه ی زیادی که بهش داشتم نسبت به از دست دادن سلامتیش خیلی نگران میشدم مخصوصا به خاطر تصادفات سنگینی که با موتورش داشت.. بعد از جریان سوریه هم گاهی ذهنم درگیر این قضیه میشد ولی تمام تلاشمو میکردم که به این قضیه فکر نکنم چون میدونستم خیلی برام سنگینه...» ❔ در طول دوران رفاقتتون به شما از شهادت چیزی میگفتن؟ «نه معمولا اگر بحث شهادت میشد جو رو با شوخی عوض میکرد و نشان شهادت رو نسبت به خودش بعید میدونست و مثال های بادمجان بم میزد...» ❔چطور شد تصمیم گرفتند به سوریه بروند؟ «به نظرم جواب این سوال به عمق انگیزه و درون شهید برمیگرده البته که محمد از اوایل جنگ سوریه بسیار پیگیر اخبار اونجا بود و اطلاعات زیادی در این رابطه داشت و جزء دغدغه های اصلیش بود...» ❔چطور به دوستانشون گفتن میخوان برن سوریه و برخورد شما و دوستانتون با این قضیه چی بود؟ «محمد تقریبا از اکثر دوستانش بحث اعزامش رو پنهان میکرد و غیر از چند نفر محدود کسی نمیدونست البته اواخر به خاطر غیبت های کلاس هاش و کم پیدا بودنش دیگران هم فهمیدند ولی برای خودش خیلی مهم بود که کسی ندونه تقریبا سه ماه قبل اعزامش به من گفت که مدتیه فعالیت نظامی جدی در بسیج میکنه و دنبال بحث اعزامش هست البته اون زمان برامون یک مقدار غیر قابل باور بود چون هنوز اعزام های اینچنینی به اون صورت وجود نداشت.» دارد
☝️گاهی یڪ نگاه حرام👀 ❣شهادت رابراے ڪسیڪه ✊لیاقت دارد، 😔سالها عقب می‌اندازد… 🛎چه برسد به ڪسیڪه هنوزلایق شهادت نشده است…💔 🍃 🍃🌷 🌷🍃
خواستم از عطش روزه بگویم اما از لب تشنه ات احساس خجالت کردم 😔 🌹🍃
ادامه مصاحبه با یکی از دوستان شهید محمدرضا دهقان امیری. ❓درمورد نحوه اعزامشان به سوریه بفرمایید. «محمد از طریق یگان فاتحین بسیج مصرانه پیگیر بحث اعزامش شد و در اون زمانی که به خاطر عملیات محرم نیروهای زیادی به این شکل اعزام شدند توفیق جهاد نصیبش شد.» ❓درمورد نحوه شهادتشون بفرمایید و اینکه در چه تاریخی به شهادت رسیدند؟ «بعد از پاکسازی روستاهای اطراف العیس تقریبا بعد از نماز مغرب با خودرویی مواجه شدند که مربوط به جریان تکفیری بود البته نسبت به هویت اون بی خبر بودند و به واسطه تیراندازی اون خودروی حامل سلاح ضد هوایی کالیبر 23 در جا به همراه سه تن از همرزمان دیگرشون به شهادت رسیدند و این اتفاق شام غریبان آخر محرم و شب اول صفر مصادف با 21 آبان ماه 1394 افتاد.» ❓کی خبر شهادتشون به شما رسید؟ چه کسی به شما خبر داد؟ «فردای اون شب از طریق یکی از دوستان که به واسطه از معراج الشهدا خبردار شده بود...» ❓قبل از رفتن برای شما یا هرکدوم از دوستانتون وصیت خاصے داشتند؟ «بیشتر از همه طلب حلالیت میکرد و معمولا حرفی نمیزد که ما به شهادتش فکر کنیم اگرم حرفی بود به شوخی میزد.» ❓در مواقع دلتنگی چی کار میکنید؟ «تقریبا کاری نمیتونیم بکنیم و به اون صورت نتونستم مرهمی برای این درد پیدا کنم... وقتی به عکسها و فیلم هاش نگاه میکنم حالم بدتر میشه البته توصیه شهید در وصیت نامه اش این بوده که یاد عاشورا کنیم.» ❓در زمان حیات و بعد از شهادت چه تاثیراتی در زندگی شما و اطرافیانشون داشتن؟ «تاثیرات محمدرضا بعد از شهادتش در زندگی هامون به مراتب خیلی بیشتر از دوران حیاتش بود چون تازه داغ خاطرات و جای خالیش رو چشیده بودیم... شهادش روی اعتقادات و اعمال رفتارهامون خیلی تاثیر گذاشت و شاید به نحوی ما رو از خواب غفلت زندگی روزمره بیدار کرد...» ❓در آخر سخنے یا نڪته اے هست بفرمایید. «شهید محمدرضا مثل خیلی از ما یک جوان با علایق و دغدغه های خودش بود و چیزی نبود که بخواد از آسمان نازل شده باشه در رفتار و کردار معصوم نبود اما تفاوت اصلیش این بود که نسبت به جایگاه خودش و اعتقاداتش با معرفت بود و به موقع بهترین انتخاب رو کرد.. با شهادتش به ما درس زندگی کردن برای اهداف خیلی بزرگتر رو داد...» 🍃🌺 🌺🍃