هدایت شده از تبادلات پرجذب فاطمه (صبور باشید )
آن ها چفیه بستند تا بسیجی وار بجنگند
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم!
آن ها چفیه را خیس می کردند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایی” نشود
من چادر می پوشم تا از”نفس های آلوده”دور بمانم!
“بانو چادرت را بتکان قصد تیمم داریم.
کانالی پر از شور چادری بودن👊
کانالی با رنگ و بوی دختران چادری🌱
کانالی با مطالبی خاص و دلبرانه💖
کانال دختران چادری کانالی پر محتوا در خدمت شماست
به ما بپیوندید⇩
https://eitaa.com/joinchat/575209587Cc83bb084d0
وࢪود آقــایـون در ڪـانال مـمـنو؏ اســت⛔
هدایت شده از تبادلات پرجذب فاطمه (صبور باشید )
دخترکی که از روزمرگی هاش میزاره💕🌈
و انرژی های خوبشو به هممون هدیه میده🍒🌧
https://eitaa.com/joinchat/1244201076C7256755b2b
بیا خوش میگذره😉☝️🏻🍓
هدایت شده از تبادلات پرجذب فاطمه (صبور باشید )
حوصلت سررفته؟
بیا تو این گپ چت کن😉💜
https://eitaa.com/joinchat/2805268594C3fdc4b7130
هدایت شده از تبادلات پرجذب فاطمه (صبور باشید )
مهم نیست ...!
ڪہ ڪجا و چجورے زندگے میڪنے🚶🏻♀
مهم اینہ ڪہ
توے قلبت احساس
خوشبختے ڪنے🙃💕🌱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه کانال پر از بیوگرافی های ناب 👌🏻
تکست های انگیزشی 🍿💜
پروف های شیک و کلی چیز ناب🌵
دنبال هرچی میگردی لینک رو بزن و توی کانالش سرچ کن هرچی بخوای میاره واست😍💙
بدو تا پاک نشده 👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/803012663Cb7318049b1
هدایت شده از تبادلات پرجذب فاطمه (صبور باشید )
⚜ٺݩہایم ݩزار⚜
♦️ݐارٺ آیݩده♦️
از صدای درب اتاق چشمانش را از پنجره میگیرد و سرش را بر میگرداند.
درب باز شده داخل میشود سبد گل بزرگیجلوی صورتش را گرفته است و اجازهی تشخیص نمیدهد.
اما فاطمه میداند که خودش است با صدای لرزانی نامش را بر زبان جاری میکند؛
-س.. سجاد
سبد گل کمی پایین میآید
-جان سجاد؟
صدایش از بغض میلرزد و پژواک های صدای سجاد در گوشش خود نمایی که هیچ دلبری میکندد
سبد گل کاملا کنار میرود و چهره بشاش و آسمانی سجاد نمایان میشود
با تمام احساسش که دل سجاد را میلرزاند
لبش را به آوردن نامش شاد میکند
-سجادم
-جانم عزیز دل سجاد
نگاهش معطوف به دست سجادمیشود که از گردنش آویزان است. با هول و ولا سعی در بلند شدن میکند که صدای ناله اش بلند شده از درد به خود میپیچد .
سجاد پریشان و نگران گل را روی میز کنار تخت میگذارد و با دست سالمش دست فاطمه را میگیرد.
-فاطمهـ، عزیزم چی شد؟!
فاطمه نفس عمیق میکشد و بدون جواب دادن به او دستش را آرام روی کتف سجاد میگذارد.
-الهی بمیرم چیکار کردی با خودت فدات بشم؟
سجاد با خشم نگاهش کرده مانند شیر میغرد :
-این چه حرفیه که میزنی خدا نکنه
بوسه.ای بر روی کتفش میکارد و اشکش راه پیدا میکند چه میتواندبگوید از آن همه دلتنگی و دلشوره از آن همه تحقیر ها و حرف هایی که به او و همسرش،همدلش زدهاند.
دستش را بالا میآورد و چانه ی فاطمه اسیر انگشتان کشیده و مردانه اش میشود.
چقدر دلتنگ این نگاه بوده است و همین دلتنگی...
چشمان خیسش دریای آرام قلبش را که نشات از دیدن یار است را مواج و طوفانی میکند.
چه شده است که همسرکش ،تاج سرش این گونه پریشان است.
هر چند که حدس میزند اما قدرت اعتراف ندارد
قدرت این را ندارد که بگوید.فاطمه هنوز به این نبودن ها عادت نکرده است! سرش را جلو میبرد و دو چشم باران گونه اش را دریایی از بوسه میکند
سر بر روی سرش میگذاردو با دست سالمش فاطمه را در آغوش میکشد و محکم به خود میفشارد انگار که میخواهد او را در خود حل کند و این اجازه را به ساکن قلبش میدهد که دلش را آرام کند
╔═⚜⚜ ════╗
@Tanhayam_nazar
╚════⚜⚜ ═╝
ایݩ رماݩ ٺرڪوݩده😱 از دسٺش ݩده❌
وقتیبرایاولینبارازمدافعحرم
شدنشبامن صحبتکرد؛گریهکردم.
بهمنگفت: "مامانگریهنکن!😢
دوستدارمبرم..قوی هستم؛هیچاتفاقیبرایمننمیافته
نگراننباش." مادردیگهمحضرت#زینب(سلاماللهعلیها)توی
سوریهست😍 منبایدبرموراهروبرایزیارتشما
بازکنم."
بعدمنروبوسیدوبارهادرآغوش
گرفتوگفت:❤️
"گریهنکنمامانبخند
تامنراحتتربتونمبرم."😊
دعایهمیشگیش #شهادتبود.
بابکم دومآبانماه۹۶برایاولینوآخرین
بارراهیدفاعازحرمشد
#شهیدبابکنوری
استادپناهیانمیگفت؛
•
اگهیهشببدونغموغصهبودی،
#شڪکنبهخودت!
اصلااصلشهمینه
خوببهتدردمیدن،
آزمایشتمیکننکهخوببخرنت💚!
•
میفرمآد:
هرڪه در این بزم مقرب تر استـ
جامِ بلا بیشترش مےدهنـد..🌸
از لحاظ روحی نیاز دارم که
دستام قفله شبکه های ضریحِ
[امام حسن ع] بشه
بهش بگم چقدر دوست دارم آقا...:))
+ولی الان فقط میتونم بگم:
بِمیرم آقا حرم نداری...💔🕊
و شکر بیپایان خدایی را که
محبت شهدا و امامِ شهدا را در دلم انداخت
و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا..!
از تو ممنونم بیاندازه که در دݪِ ما
محبت سیدعلیخامنهای را انداختی تا بیاموزد
درس ایستادگی را، درس اینکه یزیدهای دوران را
بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم..:)
#شهید_مصطفیصدرزاده🦋
دستشقطعشد،اما ..
دستازیاریامامزمانشبرنداشت✌️🏿
در #کربلای۴
مثلاربابشفرماندهبود
فرماندهٔقلبها .!
چهرهنورانےاش
جزلبخندچیزینمیگفت .🌱
- #شهید_حسین_خرازی🧡!