eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 رمان #اورا³ پارت مدیر و خادم الشهدا: @Bentol_hosseinn
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃| بـــسم رب الــشهدا و صـدیقین به خاطر قد بلند و بدن آماده ای که داشت برای مبارزه و رزم مناسب بود. در دوره های آموزشی که باهم داشتیم بدنش ورزیده تر شده بود. در یک اردوی پینت بال که با دوستان گذاشته بودیم، خیلی پرقدرت بود. طوری که در پنج دور بازی با حضور او چهار دور را بردیم و در یک اقدام تلافی جویانه از کسی که کرکری خوانده بود همگی روی سرش ریختیم و تیربارانش کردیم. او که با این که تیرهایش تمام شده بود، ول کن نبود و با صلاح خالی اش همین طور شلیک می کرد. در آن اردو به خوبی عرض اندام کرده بود. 🕊💚🕊💚🕊💚🕊💚🕊💚
🍃🌹| شب جمعه است و دل، راهیِ راستی... امشب مادرمان س هم کربلاست شهدا هم جمعند دور ارباب عجب بزم عاشقانه ای...... کاش شهدا نیم نگاهی به سوی ما کنند دوست شهیدت ، لبخند بزند دستش را به سویت دراز کند و بگوید: "بیا! جای تو را اینــــجا، پیش ارباب نگه داشته ایم! چقدر معطل مےکنی؟ زودتر بیا"!!!! چه خیال خوشی... ولی نه! مگر نگفت "هر که شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا او را نزد اباعبدالله یاد کنند"؟!... آی شهدا! به یادتان هستیم... الوعده وفا
🍃🌹| به خاطر دارم از همون اوایلی که جنگ سوریه جدی شد و داعش شکل گرفته بود،حدود سال 91؛ محمدرضا با تمام شیطونی هاش و کاراکتر خاصی که داشت، توی سایت مدرسه عکس ها و فیلم های مربوط به سوریه رو نگاه می کرد! با یک حالت متعجبی میگفتیم که چی مثلا داری این عکس های بعضا خیلی دلخراش رو نگاه می کنی؟! می خندید و جوابی نمی داد... ساده بودیم و غافل، شاید همان موقع زمزمه های پر کشیدن را با خودش نجوا می کرد... میدانست زمان معامله و فدایی زینب سلام الله علیها شدن نزدیک است...
📝| 📚| ڪتاب طلبه دانشجو، 🕊 شما شهدا بوی‌آسمان دارید پس به حرمت خدای آسمان ها شفاعتمان کنید. بال و پر پرواز گرفته اید. اما گاه گاهی نیز خبر از زمینیان غبار آلود بگیرید و پاکمان کنید.   
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
❤️بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ اوایل که وارد دانشگاه شده بود از طرف آیت الله کاشانی یک عبا هدیه گرفته بود از داشتن این هدیه آن قدر ذوق کرده بو که بار ها دیدم آن را می بوسد خیلی دوستش داشت و موقعی که نماز می خواند روی دوشش می انداخت آن را تا می کرد و مرتب شده در کمدش می گذاشت و برای روحانیت و لباس آن ارزش قائل بود نقل از مادر: بزرگوار شهید برگرفته از: کتاب ابووصال
⭕️ آیت الله مجتهدی:. روزه می‌گيری اما غيبت هم می‌کنی، صدقه مي‌دهی اما منت می‌گذاری دست نگه دار بابا جان! ثواب‌هايت را در کيسهٔ سوراخ نريز❗️
💠بسم رب الشهداء💠 🌹روایت خواهر شهید محمدرضا دهقان🌹 با هم رفته بودیم کربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروی ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف کردم. تا اینکه یک روز که مشغول دعا خواندن بودم، آمد کنارم و گفت چقدر دعا می خوانی؟!! برو بنشین با آقا حال کن ،با آقا حرف بزن. میگفت: "خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد ، چشم باز کنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است." بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود و تورا به اینجاها ببرد من هم می آمدم کنارت می خوابیدم . 🌹 🌹
‌🌷 پرسید: اگه تونماز یکی خواست مالی از ما بدزده میشه نماز و شکست ؟ " جواب دادند: بله نمازی که توش حواس به دزدیدنِ ماله همون بهتر بشکنی... ♥️
🌹🍃| 🌷 محمدرضا خیلی هیئتی بود و حضورش در مراسم ها و مجالس اهل بیت علیهم السلام ترک نمی شد. همین هم باعث شده بود تا زمینه های اعتقادی و معنوی اش عمیق تر و شوق شهادت در او ریشه دار شود. مدرسه که بود اغلب شبها در هیئت دانش آموزیشان می ماند و به کارهای اجرایی علاقه مند بود. شب های قدر در یک شب، به چند هیئت و مسجد می رفت و استفاده می کرد. گاهی هم برای آخرین مجلسی که قصد رفتن داشت، می گشت تا جایی پیدا کند که شام می دهند!! با اینکه می توانست به خانه رود ولی روی این قضیه اصرار داشت؛ می گفت: "غذای هیئت یه چیز دیگه ست" 🔺به روایت تعدادی از بستگان شهید🌹 ❤️🍃
‌ 😂 😂 توی گردان ما یک بسیجی بود اهل حال. یک قبر پشت یک تپه کنده بود که هر شب می رفت اونجا برا راز و نیاز. یک روز با بچه ها تصمیم گرفتیم سر به سرش بگذاریم. همون شب که بلند شد بِره برای نیایش، ما هم یک قابلمه از گردان برداشتیم و پشت سر او به راه افتادیم. رفت داخل قبر و شروع کرد به راز و نیاز و ما هم تو کمینش. بعد از مدتی یکی از بچه ها، بطوریکه صداش تو قابلمه می پیچید،🗣 گفت: «إقرأ».😳 با شنیدن این کلمه، حال اون بنده خدا دگرگون شد. رفیقمون یک بار دیگه گفت:🗣 «اقرأ». اون عزیز که حالش دگرگون تر شده بود، با همون حال خوشش گفت: چی بخوانم ⁉️ یک دفعه یکی از بچه ها گفت: «باباکَرَم بخوان!»😀😜 با شنیدن این جمله، اون بنده خدا که تازه متوجه جریان شده بود، از قبر پرید بیرون و با عصبانیت دنبال ما کرد😡😂 ما هم پا به فرار گذاشتیم... 😂😂😂😂 ❤️یاد شهدا با صلوات❤️
مداحی_آنلاین_پایان_متفاوت_برای_دو_گناه_استاد_قرائتی.mp3
610.9K
♨️پایان متفاوت برای دو گناه 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
ツ سجده گناهان را می ریزد. روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد "شکراً لله و الهی العفو" بگوید ، مخصوصا در نماز شب ، ده دقیقه ، یک ربعی در سجده باشد ، حس می کند وقتی که به سجده می رود ، سبک می شود . آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همانطور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می ریزد ، سجده هم گناهان را می ریزد . . .🌱 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 °•فقُل حَسبیَ الله عَلیهِ تَوَکلتُ حَسبیَ الله لا اِله اِلا هوَ وَ علیهِ تَوَکلتُ وَ هوَ رَبِّ العرشِ العظیم❤️✨
☘هر موقع صدای اذان را می‌شنید وضو می‌گرفت و با صدای بلند می‌گفت: نماز بخوانیم که ازهمه فریادها بلندتر است:) 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🏴مشک نمادین حرم حضرت عباس (ع) تعویض شد 👈این هر ساله در چند نوبت تعویض می‌شود که در سال قمری جدید برای اولین بار مشک نمادین سقای دشت تعویض و مشک جدیدی در ایوان طلای حرم عباسی نصب شد .
گرچه دور از حرم كرببلاييم ولى بازهم شكر، خراسان رضا نزديك است (ع)🏴 🌺 🌙
مداحی آنلاین - حرم میگن شبای جمعه غوغاست - امیر عباسی.mp3
4.17M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃حرم میگن شبای جمعه غوغاست 🍃میگن زهرا زائر قبر مولاست 🎤 🌷 🌷
سلام‌همسنگࢪی ها باتوجھ به اینڪہ حضرت آقامون فرمودن :↯ (مردم باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه‌ی ایرانی به هدف و آرزویی که دارد نخواهد رسید .!) ۱۳۷۴/۲/۲۶ تصمیم‌گرفتیم‌هرپنجشنبه‌کتاب‌معرفی‌کنیم🌱
ڪتاب داستان زندگی زنی است که در سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به محلّ تولُّد فرنگیس، مردم به دره‌های اطراف فراࢪ می‌کنند. فرنگیس که در آن زمان ۱۸ سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز می‌گردند؛امّا پدر و برادر فرنگیس . . .🌱 پیشنهادمیڪنم‌ادامھ‌کتاب‌روبخونید☺️🍃 🌸 ❌ 📚☕️ @AHMADMASHLAB1995
🌱 تباه بودن اونجا ڪه هروقت ڪارمون گیر افتاد نشستیم سرِ سجاده گفتیم الهی العفو..! بعدشم زدیم زیرش یادمون رفت :)
شهیدی که در قبر به خواست مادرش چشمانش را گشود 😳😳😳
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
شهیدی که در قبر به خواست مادرش چشمانش را گشود 😳😳😳
🔺👆🔺 شهیـدی که در قبر چشمانش را بـاز کـرد !  🔻▫️🔻 هنـگامى که خواستند پسـرم را به خاك بسپـارنـد احساس کردم زمـان وداع آخــر با فرزند دلبنــدم فـرا رسیـده است. خیلى دلم شكست چـون مى‌دیـدم مدتهاست او را با چشــم بـاز ندیـده ام. 🌹▫️🌹 من که بالاى قبـر ایستـاده بودم، گفتـم: یا اباعبـداالله علیه‌السلام من در این مصیبـت فرزنـدم گریـه و زارى و شیـون نمى‌کنــم تو هم در کربـلا به بالین فرزندت على اکبـرعلیه‌السلام رفتى و مى دانـی که چه حالى دارم و چه اشتیـاقى دارم که یكبـار دیـگر روى فرزنــدم را ببینــم و به چشمـان او نـگاه کنم. بعد عرض کـردم خدایـا از تو مى خواهم عنایتـى کنی تا فرزنــدم چشمانش را باز کنــد تا من ماننــد دوران حیاتش یـك بار دیـگر براى آخریــن بـار به چشمانش نـگاه کنـم. در همان لحظـه مشاهـده کــردم چشمان فرزنــدم به مدت چند ثانیـه بـاز شـد و به من نـگاه کرد و بعد هم چشمـان خود را بست. ‌ ‌ راوی : مادر شهید پاسدار شهید حاج على اکبر صادقى ‌ ‌ محل دفن پیـکر مطهــر: بهشت زهرا‌ سلام‌الله‌علیـها قطعه ٢٩، ردیـف دوم
.: 🌷🌷 🌷 ‌↞شهـــــادت شهد شیرین وصاݪ است ڪ‌ه جز واصلان حقیقی بداݩ دست نمی یابند و واصلاݩ حقیقی مگر ڪسی غیر از شهـــــدا هستند❣ . شھـــ🌹ـــــید شدن اتفاقی نیست... اینطور نیست ڪه بگویی: گلوله ایی خورد و مُرد... شھید... ↞📃 رضایت نامه دارد و رضایت نامه اش را اول حسین(ع) و علمدارش امضا مےڪنند... 💫بعد مھر حضرت زهرا(س) مےخورد... شھــــ🌹ــید 🍁قبل از همه چیز دنیایش را به قربانگاه برده... او زیر نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده... ↞شھادت اتفاقی نیست... 💫 سعادتےست ڪه نصیب هر ڪسی نمےشود.. باید شهیدانه زندگی ڪنی تا شهیدانه بمیرۍ... 🌷🌷اللهم ارزقنی توفیق شهادت🌷🌷
🍃🌸بسم رب شهدا🌸🍃 محمدرضا اکثر مواقع رو با رفقا میگذروند ولی "خلوت" های خاص خودش رو داشت... مثلا قدم زدن های تنهاییش.. حتی بعضی وقت ها از جمعمون جدا میشد و مسیری که ما با ماشین میرفتیم رو اصرار داشت "تنها" و پیاده بره. یکی از جاهایی که برای خلوت کردن پیدا کرده بود "هیات" بود! درسته که هیات معمولا جای شلوغیه ولی بهترین خلوت برای محمدرضا روضه های اباعبدلله (ع) بود... گاهی هم انقدر دلش پر می زد برای شهدا که تنهایی با موتور می رفت "گلزار شهدای بهشت زهرا (س)" تا با عشقش رسول خلوت کنه...