eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
⁉️ چرا اعتقادات مردم به اسلام در قبل از انقلاب قوی بوده است؟ ⁉️ آیا ادیسون که مسلمان نبود بهشتی میشود یا جهنمی؟ ⁉️ چرا باید برای سلامتی امام زمان عج دعا کنیم درحالی که ظهور او قطعی است؟ وسوالات دیگر... 🔰 پاسخ ها در کانال سنجاق شده👇👇 پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️eitaa.com/joinchat/1911947357C249f67676e
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
سلام سلام💁🏻‍♀🧚🏻‍♀ بالا ترین جذب در یڪ روز😻👩🏻‍💻 °•من ادمین تبادل ارزو هستم•°🦋 با سابقہ 3 سال ادمین تبادل بودن👒 جـــــذبـــــ بـــــالـــــ👆🏻ـــــا رو باز ڪن! متوجہ جذبم شد؁!😍🧡 این فقط یڪی از جذب‌هایی هست ڪہ در طول روز دارم💒🐾 حتما یہ سر؁ بہ چنل اینفو تب.م بزن😉💜 😌✨ 🌙کانال ها؁ مذهبی خادم تبادل میشم(: اید؁ جھت ثبت بنر↯ 🍓@Z_Boshra313 چنل اینفو تب.م↯ 🍓eitaa.com/joinchat/496042055C1e864e1fd1
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
ڪد سالآنه 5OO گیگ داخل چنل گذاشتہ شد .!💕🌸. برآی بآر دوم😙🌻🌈. کاملن واقعیہ خودم تست کردم و الان ازش استفاده میڪنم در آمار 1OOO میزارم . !🌸🍓. .🐈🍭 eitaa.com/joinchat/1362034795C648dd61103👩🏻‍🎓🧡
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
🔴کانال نابِ دفاع از اعتقادات شیعه🔴 🔰👌اول انسان شناسی بحث نحوی خلقت انسان تا عاقبت انسان از منظر قرآن . . . 🔰👌آینده انقلاب اسلامی از منظر قرآن باتوجه به داستان حضرت موسی علیه السلام مخصوص کسانی که توکلشان ضعیفه... 🔰👌انواع قلب از منظر قرآن شما دارای کدام قلبید؟ 🔰👌امامت شناسی از منظر قرآن فوق العاده است... 🔰👌تفسیر سوره حجرات،توحید،حمد و اذکار نماز... 👌✅کانال تخصصی تفسیرتربیت مربی براساس قرآن ویژه طلاب و فعالین‌فرهنگی پیشنهاد میکنم تا بنر حذف نشده سریع عضو بشوید برای جواب سوالات قرآنیتون فقط کافیه اینجا کلیک بفرمایید لینک کانال👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2181562429C2113917c7f
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
با کمک این تست میتونید بینایی خودتون رو محک بزنید 🔵 در تصویر چه عددی می‌ببنید؟؟ 🔴 در تصویر چه عددی می‌ببنید؟؟ https://eitaa.com/joinchat/1911947357C249f67676e پاسخ کامل در لینک بالا سنجاق شده👆🏻
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
میخای درس بخونی ولی وابستگیت به گوشی نمیزاره و نمیتونی؟📖🌸 دوس داری شاگرد اول شی دل همه رو بسوزونی ولی بلد نیسی چجوری درس بخونی؟👩🏻‍🏫🌼 حوصله ی درس خوندن نداری و همش استرس داری؟🐼📇 امتحاناتت شروع شده ولی بلد نیسی برنامه ریزی کنی و وقت کم میاری هویج جان؟🎒♥️ https://eitaa.com/joinchat/1362034795C648dd61103 روتین مدرسه و راهکارای شاگرد اول شدن بیاااااا دل بسوزون اصن^-^👩🏻‍🎓🍒💦
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
🔴ادمین تبادلات گسترده میشم با جذب بالا.😎✅ جذبم از 800 ممبر تا 1K ممبر هست توی یک روز😍🦋 میتونی مدارکمو ببینی👇🏻🏌🏻‍♀ 💛💛eitaa.com/joinchat/496042055C1e864e1fd1💛💛 آمارت بالای 500 بود بیا پی وی 😻💞 🖖🏻@Z_Boshra313🖖🏻 اگہ از جذبم راضی نبودی از ادی در بیار🙄❌ داخل 200 چنل ادمینم همه از جذبم راضی😘
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
پایان‌تــ⏰ــایم‌تبادلاتـــــ پــــر جـــــذبــــ آرزو💁🏻‍♀💞 ممنونم از صبوریتونـ🧚🏻‍♀🦋 لطفا نگاهی ڪنید بـھ بنرها👩🏻‍💻⇧↻ ادمین ڪاناݪ ها؁ مـــذهــبــے میشم🎒❣ 🐚💕امارتون +400 🐣تب برا؁ پیشرفت چنل،لف ندھ جانا🐥 بیش از 300 جـــــذبـــــ در ڪانال مدارڪ🏌🏻‍♀❤️🎒 اید؁ بندھ🦋:↯ @Z_Boshra313 مداࢪڪ‌ تبادلاتــ🐚💕:↯ 💁🏻‍♀eitaa.com/joinchat/496042055C1e864e1fd1 جــذبـــم روزی 800 •❤️🧣• بزرگترین چنل تبادلات مذهبی و با جذب‌هاے فوق‌لعادھ(: •💚👒• اگہ بنرت قرار نگرفتہ فردا حتما میذارم:)!•° •💛👑• شعار ادمین تبادل آرزو↯ با ادمین تبادل آرزو ریزش ندارید بلڪہ پیشرفت و جذب اتیشے🔥دارید💙🦋(: •🧡🦊• جذب‌های تضمینی ادمین تبادل آرزو↯ 🍓🥤eitaa.com/joinchat/496042055C1e864e1fd1 منبع اصکے تمامیہ ادمین‌های تبادل:)!•°😌😂
هدایت شده از مدارڪ‌ تبادلاتـ‌ــ آرزو:)"
تا ساعت 15 پست ممنوع🙅🏻‍♀ 🧸💕 ایدی بندھ↯ ➣@Z_Boshra313 اینفو تب.م↯ ➣eitaa.com/joinchat/496042055C1e864e1fd1 جذبم روزی 800 الی 1k🙈💎
✨ قسمت 📗 یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر آقا سید.🚶‍♀ تق تق🚪 ــ بله... بفرمایید ــ سلام آقا سید✨ تا گفتم آقاسید یه برقی تو چشماش دیدم و اینکه سرشو پایین انداخت و گفت : 🗣 ــ سلام خواهر...بله؟! کاری داشتید؟! و بلند شد و به سمت در رفت و دررو باز گذاشت😐انگار جن دیده 😑 نمیدونم چرا ولی حس میکردم از من بدش میاد.😒همش تا منو میدید سرشو پایین مینداخت... تا میرفتم تو اتاق اون بیرون میرفت و از این کارها. ــ کار خاصی که نه...😊 میخواستم بپرسم چجوری عضو بشم ــ شما باید تشریف ببرید پیش زهرا خانم ایشون راهنماییتون میکنن. ــ چشممممم... ممنونم 😐😬 دلم میخواست بیشتر تو اتاق بمونم ولی حس میکردم که باید برم و جام اونجا نیست...✨از اتاق سید که بیرون اومدم دوستم مینا رو دیدم ــ سلام😒 ــ سلام... اینجا چیکار میکردی؟! یه پا بسیجی شدیا... از پایگاه مایگاه بیرون میای😄 ــ سربه‌سرم نزار مینا حالم‌خوب‌نیست😕ــ چرا؟! چی شده مگه؟!😯 ــ هیچی بابا...ولش.... ولی شاید بتونی کمکم کنی و بعدا بهت بگم... خوب دیگه چه خبر؟! ــ هیچی... همه چیز اوکیه ولی ریحانه😕 ــ چی؟!😯 ــ خواهر احسان اومده بود و ازم خواست باهات حرف بزنم😊 ــ ای بابا...اینا چرا دست بردار نیستن... مگه نگفته بودی بهشون؟!😡 ــ چرا گفتم... ولی ریحان چرا باهاش حرف نمیزنی؟؟😕 ــ چون نمیخوامش... اصلا فک کن دلم با یکی دیگست😐 ــ اِاااا...مبارکه... نگفته بودی کلک... کی هست حالا این آقای‌خوشبخت؟!😉 ــ گفتم فک کن نگفتم که حتما هست😑 در حال حرف زدن بودیم که آقا سید از دفتر بیرون اومد و سریع از جلوی ما رد شد و رفت و من چند دقیقه فقط به اون زل زدم و خشکم زد.🙄 این همه پسر خوشتیپ تو حیاط دانشگاه بود ولی من فقط اونو میدیدم🙈 ــ ریحانه؟! چی شد؟!😯 ــ ها ؟!؟... هیچی هیچی!😞 ــ اما وقتی این پسره رو دیدی... ببینم نکنه عاشق این ریشوعه شدی؟!😳 ــ هااا؟!... نه 😕 ــ ریحانه خر نشیا😯اینا عشق و عاشقی حالیشون نیس که😡فقط زن میخوان که به قول خودشون به گناه نیوفتن😑اصلا معلوم نیست تو مشهد چی به خوردت دادن اینطوری دیوونت کردن😒 ــ چی میگی اصلا تو... این حرفها نیست... به کسی هم چیزی نگو😒 ــ خدا شفات بده دختر😐 ــ تو توی اولویت تری😒 ــ ریحانه ازدواج شوخی نیستا😯 ــ میناااا... میشه بری و تنهام بزاری؟!😐 ــ نمیدونم تو فکرت چیه ولی عاقل باش و لگد به بختت نزن😑 ــ بروووو😡👈 مینا رفت و من موندم و کلی افکار پیچیده تو سرم... نمیدونستم از کجا باید شروع کنم😕 ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و
✨ قسمت 📗 رفتم سمت دفتر بسیج خواهران و دیدم بیرون پایگاه زهرا داره یه سری پرونده به آقاسید میده و باهم حرف هم میزنن. ✨ اصلا وقتی زهرا رو میدیدم سرم سوت میکشید😔 دلم میخواست خفش کنم😠 وارد دفتر بسیج شدم و دیدم سمانه نشسته رو صندلی ــ سلام سمی😒 ــ اِااا...سلام ریحان باغ خودم... چه عجب یاد فقیر فقرا کردی خانوم😊 ــ ممنون... راستیتش اومدم عضو بسیج بشم😕... چیا میخواد؟! ــ اول خلوص نیت 😂 ــ مزه نریز دختر... بگو کلی کار دارم😐 ــ واااا...چه عصبانی خوب پس اولیو نداری ...😁 ــ اولی چیه؟!🙁 ــ خلوص نیت دیگه 😄👌 ــ میزنمت ها😐 ــ خب بابا...باشه... تو فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و کارت دانشجوییتو بیار بقیه با من☺️ خلاصه عضو بسیج شدم 👌 و یه مدتی تو برنامه‌ها شرکت کردم ولی خانوادم خبر نداشتن بسیجی شدم چون همیشه مخالف این چیزها بودن...🙄 یه روز سمانه صدام زد و بهم گفت : ــ ریحانه؟! ــ بله؟! ــ دختره بود مسئول انسانی!!☺ ــ آها خب😯 ــ اون داره فارغ التحصیل میشه. میگم تو میتونی بیای جاشا😕 وقتی اینو گفت یه امیدی تو دلم روشن شد برای نزدیک شدن به آقا سید و بیشتر دیدنش و گفتم : ــ کارش سخت نیست؟!😯 ــ چرا ولی من بیشتر کارها رو انجام میدم و توهم کنارم باش😊....ولی!!😕 ــ ولی چی؟!😟 ــ باید با چادر بیای تو پایگاه و چادری بشی😐 وقتی گفت دلم هری ریخت...😢 و گفتم تو که میدونی دوست دارم چادری بشم ولی خانوادمو چجوری راضی کنم؟! ــ کار نداره که... بگو انتخابته و اونا هم احتمالا برا انتخابت احترام قائل میشن😌 ــ دلت خوشه ها😑 میگم کاملا مخالفن با این چیزا😯 ــ دیگه باید از فن‌های دخترونت استفاده کنی دیگه😉 توی مسیر خونه با سمانه به یه چادر فروشی رفتیم و یه چادر خریدم...👌 و رفتم خونه و دنبال یه موقعیت بودم تا موضوع رو به مامان و بابام بگم... ــ مامان؟ ــ جانم؟! ــ من تو گرفتن تصمیمات زندگیم اختیار دارم یا نه؟!😐 ــ اره که داری ولی ما هم خیر و صلاحتو میخوایم و باید باهامون مشورت کنی😊 بابا : چی شده دخترم قضیه چیه؟! ــ هیچی... چیز مهمی نیست😕✨ مامان : چرا دیگه حتما چیزی هست که پرسیدی... با ما راحت باش عزیزم ــ نه فقط میخوام تو انتخاب پوششم اختیار داشته باشم😊 بابا : هییییی دخترم... ولی اینجا ایرانه و مجبوری به حجاب اجباری... بزار درست تموم بشه میفرستمت اونور هر جور خواستی بگرد😉 ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و
✨ قسمت 📗 بابا: هییی دخترم... ولی اینجا ایرانه و مجبوری به حجاب اجباری... بزار درست تموم بشه میفرستمت اونور هر جور خواستی بگرد...😉 ــ نه پدر جان...منظور این نبود😐 مامان : پس چی؟!😯 ــ نمیدونم چه جوری بگم... راستش...راستش میخوام چادر بزارم😊 پدر : چی گفتی؟! درست شنیدم؟! چادر؟!😨😳 مامان : این چه حرفیه دخترم... تو الان باید فکر درس و تحصیلت باشی نه این چیزها😑😟 بابا : معلوم نیست باز تو اون دانشگاه چی به خردشون دادن که مخشو پوچ کردن.😠 ــ هیچی به خدا... من خودم تصمیم گرفتم😞 بابا : میخوای با آبروی چند ساله‌ی من بازی کنی؟!؟ همین مونده از فردا بگن تنها دختر تهرانی چادری شده😠 ــ مامان : اصلا حرفشم نزن دخترم...دختر خاله هات چی میگن...😐 ــ مگه من برا اونا زندگی میکنم؟!😒 ــ میگم حرفشو نزن😡 با خودم گفتم اینجور که معلومه اینا کلا مخالف هستن و دیگه چیزی نگفتم😕 نمیدونستم چیکار کنم. کاملا گیج شده بودم و ناراحت😔 از یه طرف نمیتونستم تو روی پدر و مادر وایسم از یه طرف نمیخواستم حالا که میتونم به آقا سید نزدیک بشم این فرصتو از دست بدم😞 ولی‌ آخه خانوادم رو نمیتونم راضی‌کنم😞یهو یه فکری به ذهنم زد. اصلا به بهانه همین میرم با آقا سید حرف میزنم☺شاید اجازه بده بدون چادر برم پایگاه... بالاخره فرمانده هست دیگه😊 فردا که رفتم دانشگاه مستقیم رفتم سمت دفتر آقا سید : تق تق🚪 ــ بله بفرمایید ــ سلام ــ سلام...خواهرم شرمنده ولی اینجا دفتر برادرانه.. گفته بودم که اگه کاری دارید با زهرا خانم هماهنگ کنید.👌 ــ نه آخه با خودتون کار دارم ــ با من؟!؟ چه کاری؟!😨 ــ راستیتش به من پیشنهاد شده که مسئول انسانی خواهران بشم ولی یه مشکلی دارم😕 ــ چه خوب. چه مشکلی؟!😯 ــ اینکه😕اینکه خانوادم اجازه نمیدن چادری بشم😔میشه اجازه بدین بدون چادر بیام پایگاه؟! ــ راستیتش دست من نیست ولی یه سوال؟! شما فقط به خاطر پایگاه اومدن و این مسولیت میخواستین چادر بزارین؟!😕 ــ اره دیگه 😐 ــ خواهرم! چادر خیلی حرمت داره‌ها خیلی... چادر لباس فرم نیست که خواهر... بلکه لباس مادر ماست...🌸 میدونید چه قدر خون برای همین چادر ریخته شده؟؟ چند تا جوون پرپر شدن؟!چادر گذاشتن عشق میخواد نه اجازه😊 ولی همینکه شما تا اینجا تصمیم به گذاشتنش گرفتین خیلی خوبه ولی به نظرم هنوز دلتون کامل باهاش نیست.👌 من قول میدم اون مسئولیت روبه کسی ندن و شما هم قول بدین و پوششتون رو با مطالعه و اطمینان قلبی انتخاب کنین نه به خاطر حرف مردم.✋ ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و