eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
34 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حسین❤️ ان شاءالله روزی همه اربعین حرم شش گوشه❤️ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
کم تر شبی می شد بدون گریه سر روی بالش بگذارم ، دیر به دیر می آمد ، نگرانش بودم ، همش با خودم فکر می کردم ، این دفعه دیگه نمی یاد ، نکنه اسیر شه ، نکنه شهید شه ، اگه نیاد ، چی کار کنم ؟! خوابم نمی برد ، نشسته بودم بالای سرش و زار زار گریه می کردم ، به من گفت ، چرا بی خودی گریه می کنی؟ ، اگه دلت گرفته ، چرا الکی گریه می کنی ! ، یه هدف به گریه ات بده. بعدش گفت ، واسه ی امام حسین (ع) گریه کن ، نه واسه ی من..... رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ته خوشبختی یه عاشق وقتی به اربابش میره💔 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
⚫️ 🖤شهید مدافع‌حرم مهدی حسینی ▪️همسر شهید روایت می‌کند: ماه محرّم که فرا می‌رسید، مهدی پیراهن مشکی خود را آماده می‌کرد و تا پایان ماه صفر آن را می‌پوشید. او در هیئت «یا زهرا» محلّه‌ی نظام‌آباد تهران فعّالیّت داشت و هر کمکی که می‌توانست، انجام می‌داد. مهدی آشپز هیئت نیز بود. ▪️با مهدی عهد بستیم که هرگاه فرزندمان متولّد شد، دهه‌ی دوم محرم در منزل‌مان هیئت بگیریم. هرچند ابتدا به نیّت فرزندمان بود اما بعدش تصمیم گرفتیم این مراسم را برای رشدِ معنویِ بیشتر خود برگزار کنیم و از سیره امام حسین علیه‌السلام درس بگیریم. مراسم عزاداری‌مان از سال۱۳۹۲ آغاز شد و همچنان ادامه دارد. ▪️مهدی هیچ‌گاه شعار نمی‌داد و محبّ اهل‌بیت‌بودنِ خود را در عمل ثابت می‌کرد. زمانی‌که می‌گفت «اگر در عاشورا بودم، با ارباب همراه می‌شدم» در واقعیت نیز همان را نشان می‌داد. رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
💍 🟣شهید مدافع‌حرم ابوذر امجدیان 🎙راوے: همسر شهید 💙من و همسرم هردو اهل روستای سهنله از توابع شهرستان سنقر استان کرمانشاه هستیم. خانه‌ی ما و خانه‌ی پدری همسرم چند کوچه با هم فاصله داشت. ابوذر برحسب اتفاق یکبار مرا دیده بود و با خانواده‌اش مسئله را در میان گذاشته بود. 💜پس از طرح موضوع با خانواده به خواستگاری‌ا‌م آمدند که بنده نیز چون شناخت کافی از ایشان داشتم، در زمان خواستگاری خیلی سریع جواب مثبت به او دادم. اخلاق بسیار خوب، تواضع، مهربانی و شوخ‌طبعی او مرا شیفته خود کرده بود. ابوذر پاسدار بود و منم همیشه آرزو داشتم که با یک پاسدار ازدواج کنم. 💙همان روز از سختی‌های زندگی با یک نظامی برایم گفت و اینکه احتمالاً پیش بیاید که چندماهی در مأموریت باشد و منم پذیرفتم اما هرگز فکر نمی‌کردم که ابوذرم به شهادت برسد و همسر شهید شوم. در نهایت من و ابوذر با مهریه ۷۲سکه، در اول آبان سال۱۳۸۹ ازدواج کردیم. من توفیق داشتم شش‌سال در کنار بهترین همراه و همسنگرم باشم. رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب اخراجی ها 🌱 بریده ای از کتاب: همین‌که رسیدم، مادرم گفت حقوق سه ماه قبلی را یک‌جا داده‌اند. عجب! و لازم شد دور دیگری در دانشگاه بزنم و ببینم چی شده که صفحه برگشته. وارد اتاق رئیس که شدم تمام قد بلند شد ایستاد و از همان‌جا - پشت میزش - دو تا دست را آورد جلو و راه افتاد به طرف من دست دادیم. - سلام‌علیکم احد آقا! آقا حالتان چطور است؟! شما چرا این‌قدر کم‌طاقتی کرده‌اید. یک اشتباه کامپیوتری پیش آمده بود که آن هم رفع شد. آخر لازم نبود که این‌قدر نامه‌پراکنی کرده‌اید. گفتم: «اولاً نامه‌پراکنی‌ها را من نکرده‌ام و قانون کرده. دوماً، ببینم آقای دکتر! کامپیوتر شما چرا از میان هزار تا کارمند، آمده روی من اشتباه کرده!؟ کامیپوترت که مرا نمی‌شناسد، تو مرا می‌شناسی. یکی هم اینکه این کارها روال قانونی ماجرا بوده، فکر می‌کنی خودم ولت می‌کنم! حالا حالاها کار داریم با هم!» 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
💟 🌕شهید مدافع‌حرم جواد محمدی 🎙راوے: همسر شهید 💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گل‌دار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار به‌مرور با چادر سر کردن آشنا شود.» 🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می‌خواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد می‌گفت: «نمی‌خواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه می‌دوید و چادر سر می‌کرد و می‌دوید جلوی بابا و می‌گفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربان‌صدقه‌اش می‌رفت که خوشگل بودی، خوشگل‌تر شدی عزیزم. فاطمه ذوق می‌کرد. 💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت می‌شود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.‌ 🌻وقتی آقا جواد نماز می‌خواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن می‌کرد و همان چادر را سَر می‌کرد و به بابایش اقتدا می‌کرد و هر کاری بابایش می‌کرد، او هم انجام می‌داد. رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
⚫️ 🖤شهید مدافع‌حرم حامد جوانی ▪️حامد سال‌ها توی هیئت فاطمیه طالقانی تبریز به خادمی و عزاداری مشغول بود‌. در طول سال، قند و چای هیئت را می‌داد. وقتی ایّام محرّم می‌شد، یکی از چرخ‌های مخصوص حمل باندها را برای خودش برمی‌داشت و وظیفه‌ی حمل آن چرخ را به‌عهده می‌گرفت و با عشق و علاقه‌ی خاصّی هم این کار را انجام می‌داد. ▪️هرسال وقتی عاشورا می‌شد، برای هیئت ناهار می‌دادیم. ناهار که خورده می‌شد، حامد منتظر می‌ماند تا همه کم‌کم بروند و او کارِ شستن ِظرف‌ها و دیگ‌ها را شروع کند. شستن ظروف و دیگ‌های بزرگ نذری کار سختی بود. ▪️به او می‌گفتند: «آقاحامد شما افسر شده‌ای و همه شما را در محل می‌شناسند! بهتر است بقیه این کارها را بکنند!» حامد می‌گفت: «شفا در آخر مجلس است؛ آخر مجلس هم شُستنِ دیگ‌هاست و بالاخره من از این کار حاجتم را خواهم گرفت.‌» 🎙راوے: همسایه و همرزم شهید رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
مدتی از پیروزی انقلاب گذشت... شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده. گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم. 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
| خاکستر وجود مرا گَر دهی به باد از اشتیاق، رو به رَه کربلا کند..🖤 -یا‌حبیب‌الباکین- رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
نقلی از شهید ابراهیم همت: 🌸🍃 از طرف من به جوانان بگوييد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته شده است... به پا خيزيد و اسلام خود را دريابيد... 🥀 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظلم بسر میرسد ای یار✋ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b