معرفی کتاب اخراجی ها 🌱
بریده ای از کتاب:
همینکه رسیدم، مادرم گفت حقوق سه ماه قبلی را یکجا دادهاند.
عجب!
و لازم شد دور دیگری در دانشگاه بزنم و ببینم چی شده که صفحه برگشته.
وارد اتاق رئیس که شدم تمام قد بلند شد ایستاد و از همانجا - پشت میزش - دو تا دست را آورد جلو و راه افتاد به طرف من
دست دادیم.
- سلامعلیکم احد آقا! آقا حالتان چطور است؟! شما چرا اینقدر کمطاقتی کردهاید. یک اشتباه کامپیوتری پیش آمده بود که آن هم رفع شد. آخر لازم نبود که اینقدر نامهپراکنی کردهاید.
گفتم: «اولاً نامهپراکنیها را من نکردهام و قانون کرده. دوماً، ببینم آقای دکتر! کامپیوتر شما چرا از میان هزار تا کارمند، آمده روی من اشتباه کرده!؟ کامیپوترت که مرا نمیشناسد، تو مرا میشناسی. یکی هم اینکه این کارها روال قانونی ماجرا بوده، فکر میکنی خودم ولت میکنم! حالا حالاها کار داریم با هم!»
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حاج_احد_محرمی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم جواد محمدی
🎙راوے: همسر شهید
💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
🌻وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
⚫️#محرم_نامه_شهدایی
🖤شهید مدافعحرم حامد جوانی
▪️حامد سالها توی هیئت فاطمیه طالقانی تبریز به خادمی و عزاداری مشغول بود. در طول سال، قند و چای هیئت را میداد. وقتی ایّام محرّم میشد، یکی از چرخهای مخصوص حمل باندها را برای خودش برمیداشت و وظیفهی حمل آن چرخ را بهعهده میگرفت و با عشق و علاقهی خاصّی هم این کار را انجام میداد.
▪️هرسال وقتی عاشورا میشد، برای هیئت ناهار میدادیم. ناهار که خورده میشد، حامد منتظر میماند تا همه کمکم بروند و او کارِ شستن ِظرفها و دیگها را شروع کند. شستن ظروف و دیگهای بزرگ نذری کار سختی بود.
▪️به او میگفتند: «آقاحامد شما افسر شدهای و همه شما را در محل میشناسند! بهتر است بقیه این کارها را بکنند!» حامد میگفت: «شفا در آخر مجلس است؛ آخر مجلس هم شُستنِ دیگهاست و بالاخره من از این کار حاجتم را خواهم گرفت.»
🎙راوے: همسایه و همرزم شهید
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
مدتی از پیروزی انقلاب گذشت...
شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت امام در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم اشک تمام صورتش را پر کرده.
گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟!
با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم.
#شهید_شاهرخ_ضرغام 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#پست | #پروفایل
خاکستر وجود مرا گَر دهی به باد
از اشتیاق، رو به رَه کربلا کند..🖤
-یاحبیبالباکین-
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
نقلی از شهید ابراهیم همت: 🌸🍃
از طرف من به جوانان بگوييد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته شده است...
به پا خيزيد و اسلام خود را دريابيد... 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظلم بسر میرسد ای یار✋
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی حاج قاسم
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
504.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سعی کن یجوری زندگی کنی
که خدا عاشقت بشه...
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
به چه خیره شده اید؟؟
به حال خرابِ ما..؟؟😔
شهدا..
اولیاءالله..
به چند نگاه معجزه گر نیازمندیم..😔
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#سیره_شهدا🌷
شهیدی که بوسه زدن بر دست #مادر را افتخار خود میدانست😢
پدر شهید #علی_ماهانی میگوید:
آنچه علی را به اوج عزت و عرفان و ایمان رساند
عشق و احترام و علاقه او به مادرش بود.
علی از در منزل كه وارد یا خارج میشد اول دست و پیشانی مادرش را میبوسید و این بوسه را افتخار خود میدانست.😉☺️
علی آقا ماهانی❤️
عارف گلزار شهدای کرمان
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
36.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖋️ از این انقلاب دست بردارید،راحت شید...
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b