شهیده عصمت پورانوری 🌱
بعد از خواستگاری همسرش و قبول ایشان مراسم خیلی سادهای برگزار شد.
عصمت اهل قناعت بود.
لباس عروسیاش مانتو و شلوار بود و یک چادر گلدار.
شلواری را که همیشه استفاده میکرد شست و اتو کرد و همان را پوشید.
به مادرم گفته بود من لباسهای مجلسی بیرون را نمیخواهم. همین لباس ساده را برای روز عروسیام میپوشم.
برای عروسیاش آرایشگاه هم نرفت.
فکر نمیکنم شما کسی را پیدا کنید که اینطور باشد. او به ظاهر توجه نمیکرد. همه حواسش به عرفان و اعتقادات طرف مقابلش بود.
طرز فکرش به سمت خدا و تعالی بود. اینها برایش خیلی مهم بود.
سبک ازدواجش باید مورد توجه دختران امروز ما قرار بگیرد.
راوی: خواهر شهیده 💚
تاریخ شهادت: ۶۰/۹/۱۹ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روضهخوانی شهید تورجیزاده از پشت بیسیم
🔰 #حاج_محمدرضا_بذری
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
🌿#ڪݪام_شـھید💌
گامبرداشتندرجادهیِعشق
هزینهمیخواهد؛هزینههاییکه
انسانراعاشقوبعدشهیدمیکند...!
#شهیدمهدیباڪری♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
🔔 خلقت هدفدار انسان و برتری آخرت
✅ امام علی علیه السلام:
اى مردم، از خداى بترسيد. هيچكس به عبث آفريده نشده تا سرگرم لهو و بازيچه گردد و او را به خود وانگذاشتهاند تا به كارهاى لغو و بيهوده پردازد...
📙 حکمت 370 نهج البلاغه
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
پرسیدم:چندبارمجروحشدے ؟
باتبسمگفت:۱۱بار !
واگرخدابخوادبہنیت۱۲امام
درمرتبہدوازدهمشهیدمیشم
رضاهمانطورڪہوعدهدادهبود،
مدتےبعدتوےشرهانے
باترڪشخمپارهشهیدشد . . .
#شهید_رضا_شاهچراغی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
مادر بزرگوار شهیدان زینالدین:
جبهه ماااااا امروز در گوشیها ، کامپیوترها و به طور کلی در فضای مجازی است که باید خود را در این جبهه تقویت کنیم که مبادا شرمنده خون شهدا شویم ...🍂👍
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب همسایه های خانم جان 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-عربی «محلّ» یعنی مغازه، یعنی محل خرید و فروش. «صبایا» هم جمع «صبیّه» است. یعنی: دوشیزه. «محل خرید و فروش دوشیزگان». چند؟ سه یورو. قیمت دوشیزهای که در این منطقه بهعلت پایین بودن سن ازدواج عمرش به ۲۰ که نه به ۱۸ هم نمیرسد. حالا اگر میتوانید رد شوید از این روستا و این ساختمان تهوعآور. از ترسی که با هر بار باز و بسته شدن در، موج برمیدارد در چشم این صبایا و آرزوی مرگی که روزی هزار بار کلمه میشده و از دهانشان بیرون میریخته است
۲-_پسرم به خدا ما پول نداریم. اگه ممکنه بهجای هزینهٔ بیمارستان من براتون کار کنم. جا میخورم. ما برای هیچکدام از خدماتمان پول نمیگیریم: _مادرجان! خدمات اینجا رایگانه. دختر شما هم مثل خواهر ماست. هقهق گریهٔ پیرزن حرفم را قطع میکند. هاجوواج نگاهش میکنم: _به خدا داعش برای تولد هر بچه ۱۵۰ هزار لیر سوری از ما میگرفت. تازه میفهمم چرا کسی برای زایمان به ما مراجعه نمیکرد.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#روایت_پرستار_احسان_جاویدی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم از این میسوزه تو مدینه یکی نمیگه چه غصه ای داری... 😭💔
#استوری 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#رهبرانه
💠فداے رهـبـر😍
و یـڪ تـار مـویــش😘
بـتـابـد تـا ابـد💫
خـورشـیـد رویــش🌞
سـر سـجـاده🙃
خـوانـدم ایـن دعـا را😉
جـهـان خـالـی نـبـاشـد از وجـودش😇💠
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید ابوالفضل شیروانیان 🌱
بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم.
خردادماه بود و هوا گرم.
از مقام امام زمان تا پشت حرم حضرت عباس راه زیادی بود
حدود ۴۵ دقیقه.
ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است...»
همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمی؟»
سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم. 😭
حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم»
تاریخ شهادت: ۹۲/۹/۲۳ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب بر بلندای حلب 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-جنگ نتوانست من را از پا بیندازد؛ ولی دلتنگی کمرم را شکست.
۲-آتیشمون می زنید؟! خدا بارون می فرسته و خاموشش میکنه. ممنون خدا!
۳-مرد اگر گریه کند معترف ضعفش نیست رود، اشکی است که از کوه حکایت دارد
۴-همهٔ بچهها کنارم بودند؛ اما محسن نبود و من حس میکردم هیچکس نیامده!
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b