eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
583 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
386 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ـــــ ــ ای یوسف ِ مقطعُ الاعضا ؛ بلند شو !💔
آینه بودی ، آئینه بندان شدی علے ! زهرا و حیدر و نبے ، مجتبے من !❤️(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ـــــ ــ ای یوسف ِ مقطعُ الاعضا ؛ بلند شو !💔
از بس که نیزھ خوردھ تنت وا شدھ ز هم !💔 ای پیکر سوا شدھ و جا به جای ِ من !💔
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
از بس که نیزھ خوردھ تنت وا شدھ ز هم !💔 ای پیکر سوا شدھ و جا به جای ِ من !💔
يا فُتيانَ بَنِے هاشِم ؛ احمِلُوا اخاكُم الے الْفُسطاطِ ! - بیایید علے رو به خیمه ها ببرید !😭💔
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ـــــ ــ ای یوسف ِ مقطعُ الاعضا ؛ بلند شو !💔
این خون ِ محاسنم همه بر گردنت پسر ! (: از بس که بوسه‌ات زدھ ام این شد برای ِ من !💔
Mohammad Hossein Hadadian - Khamide Khamide.mp3
5.56M
📻🌿 ؛ اگـه تـو آغوشم بگیـرم تو رو .. میریزھ تنت مثل برگ خزون🍂 پاشـو از جـا اۍ ڪوھ غیرت ؛ بۍ معجــر مےمـونه رقیـه‌ۜات !💔(: ــــــــــــــــــــ ـــــ - @heiate_sayyar | هیئتِ سیـٰار
ـــــ ــ روضه نمےخواهد ؛ همین یک جمله کافیست ! نخ تسبیح تنت باز شد و یک‌صد و یک دانه شدی !💔
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ـــــ ــ روضه نمےخواهد ؛ همین یک جمله کافیست ! نخ تسبیح تنت باز شد و یک‌صد و یک دانه شدی !💔
یکے گفت: من از پیامبر کینه‌ای قدیمے دارم ! دیگری گفت : من از علے کینه دارم ! و او شبیه پیامبر بود و نامش علے ؛ همین شد که .. پیکرش را پدر با عبا جمع کردند و به خیمه برگرداندند !💔 ـــ (؏)✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام ِ دشت پر شدھ از پسرم !💔(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
تمام ِ دشت پر شدھ از پسرم !💔(:
حضرت علےاکبر (؏) که اذن میدان گرفتند .. خورشید بغض کرد ! بر اسب که نشستند و رفتند ؛ بیابان گریست ! آخر .. در رفتن او ، رفتن ِ قاسم (؏) و عون و محمد .. رفتن ِ علمدار پیدا بود ! در رفتن آینه پیغمبر (ص) ، سه‌شعبه‌ی در کمان و گلوی خونین پیدا بود .. در رفتن ِ جوان ِ ارباب ، حتے گودال و خنجر خونین پیدا بود ! حضرت ِ علےاکبر (؏) که رفتند ؛ بوی غربت در خیام پیچید و اشک ، دشت ِ تشنه را آب داد .. با رفتن ِ آقای ِ من ؛ در چشم ِ حضرت زینب (س) ، برادر هم رفت ..!💔 بعد ِ حضرت علےاکبر (؏) تنها ، نفس‌هایے بریدھ ماندھ بود که بعد ِ علمدار ، آن هم رفت .. آن تیرها و خنجر ِ شمر ، بهانه بود ! (: ـــــ ــ
سـلام شب ِ تاسـوعا ... سلام دستاۍ بریدھ !💔(: