حضرت علےاکبر (؏) که اذن میدان گرفتند .. خورشید بغض کرد ! بر اسب که نشستند و رفتند ؛ بیابان گریست ! آخر .. در رفتن او ، رفتن ِ قاسم (؏) و عون و محمد .. رفتن ِ علمدار پیدا بود ! در رفتن آینه پیغمبر (ص) ، سه‌شعبه‌ی در کمان و گلوی خونین پیدا بود .. در رفتن ِ جوان ِ ارباب ، حتے گودال و خنجر خونین پیدا بود ! حضرت ِ علےاکبر (؏) که رفتند ؛ بوی غربت در خیام پیچید و اشک ، دشت ِ تشنه را آب داد .. با رفتن ِ آقای ِ من ؛ در چشم ِ حضرت زینب (س) ، برادر هم رفت ..!💔 بعد ِ حضرت علےاکبر (؏) تنها ، نفس‌هایے بریدھ ماندھ بود که بعد ِ علمدار ، آن هم رفت .. آن تیرها و خنجر ِ شمر ، بهانه بود ! (: ـــــ ــ #عرض_ادب_قلم✨

✨ - ⩇⩇:⩇⩇ - ✨ اسم علمدار ڪه مےآید بیش از همیشه دلم هوایۍ میشود براۍ دیدنت ...✨ اۍ غایبِ همیشه حاضرِ روضه‌هاۍ حضرت ماھ ...❤️(: ــــــــــــــــــــ ـــــ ــ ـ • #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج🌱

حاج قاسم هم اربا اربا بودن !💔((: - 1 : 20 -

ـــــ ـ اگه آب نشد نشد ! پاشو بيا بچه ها آب نميخوان .. عمو ميخوان 💚(:

ـــــ ـ يـه تـارِ موت رو به دنيــا نميـدن .. چشمات رو به صدتا دريا نمیدن ❤️(:

ـــــ ـ یه مرتبه به زن و بچه ها خبر رسید بابا دارھ میاد ، عمو دارھ میاد .✨ هر چی نگاھ کردن دیدن حسین'؏ دارھ میاد ؛ اما پشتِ سرش دیگه عمو نمیاد! یه دست به عنانِ ذوالجناح ، یه دست به کمر گرفته ... - از عمو چه خبر؟ چرا بابا با قدِ خمیدھ دارھ میاد؟ همه نگاھ ها به حسین'؏ ِ ، مےدونید چه کرد ابۍعبدالله'؏؟ اومد جلو خیمه‌ۍ عباس'؏ ؛ عمود ِ خیمه رو کشید !😭💔

ـــــ ــ سلام بر او ؛✨ که وقتے به بالین برادر رسیدند ؛ تصویر فرق شکافته پدر را دوبارھ دیدند !💔 #زیارت‌ناحیه‌مقدسه🌱