eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
579 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
393 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
سـلام شب ِ تاسـوعا ... سلام دستاۍ بریدھ !💔(:
رخصت بدھ از داغ شقایق بنویسم🥀 از بغض گلـوگیــر ِ دقــــایق بنویسم ..
✨ - ⩇⩇:⩇⩇ - ✨ اسم علمدار ڪه مےآید بیش از همیشه دلم هوایۍ میشود براۍ دیدنت ...✨ اۍ غایبِ همیشه حاضرِ روضه‌هاۍ حضرت ماھ ...❤️(: ــــــــــــــــــــ ـــــ ــ ـ 🌱
مےشنوید ..؟ ابر روضه مےخواند ، ماھ مےگرید ! (: + ای اهل ِ حرم میر و علمدار نیامد ..!💔 علمدار نیامد !💔 علمدار نیامد !💔
سقای حسین(؏) سید و سالار نیامد ..!💔 علمدار نیامد ! 💔 علمدار نیامد !💔
حاج قاسم هم اربا اربا بودن !💔((: - 1 : 20 -
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
- 💔((:
ـــــ ـ اگه آب نشد نشد ! پاشو بيا بچه ها آب نميخوان .. عمو ميخوان 💚(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
- 💔((:
ـــــ ـ يـه تـارِ موت رو به دنيــا نميـدن .. چشمات رو به صدتا دريا نمیدن ❤️(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
- 💔((:
ـــــ ـ یه مرتبه به زن و بچه ها خبر رسید بابا دارھ میاد ، عمو دارھ میاد .✨ هر چی نگاھ کردن دیدن حسین'؏ دارھ میاد ؛ اما پشتِ سرش دیگه عمو نمیاد! یه دست به عنانِ ذوالجناح ، یه دست به کمر گرفته ... - از عمو چه خبر؟ چرا بابا با قدِ خمیدھ دارھ میاد؟ همه نگاھ ها به حسین'؏ ِ ، مےدونید چه کرد ابۍعبدالله'؏؟ اومد جلو خیمه‌ۍ عباس'؏ ؛ عمود ِ خیمه رو کشید !😭💔
ـــــ ــ دست ِ من .. غیر عبای ِ تو عبایے نگرفت !❤️(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ـــــ ــ دست ِ من .. غیر عبای ِ تو عبایے نگرفت !❤️(: #جانم_ابوفاضل✨
مشک را سفت در دست گرفته بودند و سوی ِ خیمه‌ها با یاد ِ لب‌های ِ تشنه‌ی حضرت رقیه ۜ و حضرت علےاصغر (؏) که قرار بود بعد ِ دیدن ِ مشک ِ عمو بخندند ؛ اسب را مےدواندند ! شمشیر ِ عدو رسید ؛ دست ِ راست را زد ! مشک را به دست چپ گرفتند .. و تاختند ! شمشیر دیگری رسید ؛ دست چپ را زد ! مشک را به دندان گرفتند .. و تاختند ؛ انگار نه انگار که اتفاقے افتادھ ! افق ِ نگاھ ِ علمدار به خیمه‌ها بود و .. عکس ِ آب خوردن ِ طفلان را تصور مےکردند در مقابل این انگیزھ ، زخم هیچ شمشیری چارھ ساز نبود ! عدو دید هر چه کند ، علمدار ِ حسین (؏) مشک را رها نمےکند ؛ امید سقا را زدند ! تیر رها شد ؛ مشک زخمے شد ! آب بر چهرھ خونین دشت ریخت ! علمدار ایستاد .. عکس ِ لبخند ِ طفلان پیش چشمش محو شد ! گویے تیر نه به مشک که به قلب علمدار خوردھ بود .. حضرت عباس (؏) همانجا جان دادند ! دیگر نیاز به عمود نبود ..💔 ـــــ ــ