قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
سـلام شب ِ تاسـوعا ... سلام دستاۍ بریدھ !💔(:
رخصت بدھ از داغ شقایق بنویسم🥀
از بغض گلـوگیــر ِ دقــــایق بنویسم ..
✨ - ⩇⩇:⩇⩇ - ✨
اسم علمدار ڪه مےآید بیش از همیشه دلم هوایۍ میشود براۍ دیدنت ...✨
اۍ غایبِ همیشه حاضرِ روضههاۍ حضرت ماھ ...❤️(:
ــــــــــــــــــــ ـــــ ــ ـ
• #اللهمعجللولیڪالفرج🌱
مےشنوید ..؟
ابر روضه مےخواند ، ماھ مےگرید ! (:
+ ای اهل ِ حرم میر و علمدار نیامد ..!💔
علمدار نیامد !💔
علمدار نیامد !💔
سقای حسین(؏) سید و سالار نیامد ..!💔
علمدار نیامد ! 💔
علمدار نیامد !💔
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
حاج قاسم هم اربا اربا بودن !💔((:
- 1 : 20 -
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
- 💔((:
ـــــ ـ
اگه آب نشد نشد !
پاشو بيا بچه ها آب نميخوان ..
عمو ميخوان 💚(:
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
- 💔((:
ـــــ ـ
يـه تـارِ موت رو به دنيــا نميـدن ..
چشمات رو به صدتا دريا نمیدن ❤️(:
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
- 💔((:
ـــــ ـ
یه مرتبه به زن و بچه ها خبر رسید بابا دارھ میاد ، عمو دارھ میاد .✨
هر چی نگاھ کردن دیدن حسین'؏ دارھ میاد ؛ اما پشتِ سرش دیگه عمو نمیاد! یه دست به عنانِ ذوالجناح ، یه دست به کمر گرفته ...
- از عمو چه خبر؟
چرا بابا با قدِ خمیدھ دارھ میاد؟
همه نگاھ ها به حسین'؏ ِ ، مےدونید چه کرد ابۍعبدالله'؏؟ اومد جلو خیمهۍ عباس'؏ ؛ عمود ِ خیمه رو کشید !😭💔
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
ـــــ ــ و سلام بر فرزند ِ پیغمبر (ص) ؛ که هروقت دلتنگ ِ رسولالله مےشدن ؛ علےاکبرشان را نگاھ مےکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـــــ ــ
سلام بر او ؛✨
که وقتے به بالین برادر رسیدند ؛ تصویر فرق شکافته پدر را دوبارھ دیدند !💔
#زیارتناحیهمقدسه🌱
ـــــ ــ
دست ِ من ..
غیر عبای ِ تو عبایے نگرفت !❤️(:
#جانم_ابوفاضل✨
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
ـــــ ــ دست ِ من .. غیر عبای ِ تو عبایے نگرفت !❤️(: #جانم_ابوفاضل✨
مشک را
سفت در دست گرفته بودند
و سوی ِ خیمهها با یاد ِ لبهای ِ تشنهی
حضرت رقیه ۜ و حضرت علےاصغر (؏)
که قرار بود بعد ِ دیدن ِ مشک ِ عمو
بخندند ؛ اسب را مےدواندند !
شمشیر ِ عدو رسید ؛ دست ِ راست را زد !
مشک را به دست چپ گرفتند ..
و تاختند !
شمشیر دیگری رسید ؛ دست چپ را زد !
مشک را به دندان گرفتند ..
و تاختند ؛ انگار نه انگار که اتفاقے افتادھ !
افق ِ نگاھ ِ علمدار به خیمهها بود و ..
عکس ِ آب خوردن ِ طفلان را
تصور مےکردند
در مقابل این انگیزھ ، زخم هیچ شمشیری
چارھ ساز نبود !
عدو دید هر چه کند ، علمدار ِ حسین (؏)
مشک را رها نمےکند ؛ امید سقا را زدند !
تیر رها شد ؛ مشک زخمے شد ! آب بر چهرھ
خونین دشت ریخت !
علمدار ایستاد ..
عکس ِ لبخند ِ طفلان پیش چشمش محو شد !
گویے تیر نه به مشک که به قلب علمدار خوردھ بود ..
حضرت عباس (؏) همانجا جان دادند !
دیگر نیاز به عمود نبود ..💔
ـــــ ــ
#عرض_ادب_قلم✨