16.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 ؛
بر شـانه هایت پر زدھ تیر رهایۍ
در زمرھۍ تنها ترینِ سردار هایۍ !❤️(:
ــــــــــــــــــــ ـــــ
- #حسین_فۍ_طریق_حسین'؏✨
245.8K
✨📿 ـــــ ـ
گفت:
پروندھ منو دادن دست امامحسین'؏ ؛
آقا روشو برگردوند امضا ڪرد !❤️(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯✨ ـــ ـ
راستے تو اَز تو آسمــــون ،
بِبین باباۍ مَن ڪُجاست ؟
بِہـش بگو ڪِه دُختـــرت ..
ساڪِن تو خرابه هاست !💔(:
• شبِ سوم #محرم .
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
🕯✨ ـــ ـ راستے تو اَز تو آسمــــون ، بِبین باباۍ مَن ڪُجاست ؟ بِہـش بگو ڪِه دُختـــرت .. ساڪِن تو خ
•
.
صدای ِ اذان ِ شب ِ سوم ِ محرم ،
در آسمان ِ غروب کردھ مشهد پیچیدھ !🕊
یعنے امشب ،
امام رضا (؏) به دمشق مےروند ؟💛(:
یعنے امشب ،
امام زمان (عج) را آنجا ، گوشهای از حرم حضرت رقیه سلاماللهعلیها مےبینند ؟💚
یعنے ممکن است بگویند ، یکے از زائر هایم تا مرا مےبیند ، سراغت را مےگیرد ؟✨
یعنے ممکن است آن لحظه امامم تبسم کنند ؟❤️
بگویند مےشناسمش ! از دل نگرانے هایش برایم مےشناسمش ! (:
ــــــــــــــــــــ ــ ــ ــ
#مددییاحضرترقیه ۜ !💔✨
ـــــ ـ
تو بگو یڪ سر سوزن رمق و تاب و توان
دست من زیر قنوت سحرم درد گرفت'💔
• #چند_خط_روضه🥀
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
ـــــ ـ تو بگو یڪ سر سوزن رمق و تاب و توان دست من زیر قنوت سحرم درد گرفت'💔 • #چند_خط_روضه🥀
تا نگاهم بـھ سرت خورد سرم درد گرفت ..
ــــــــــــــــــــ ـــــ
وقتے سر رو بغل ڪرد ، اول شڪ داشت ڪه باباشه ... به عمهاش گفت: «ما هذا الرأس» اين سر مال ِڪيه؟🥀
خودش فهميد ، تا سر رو بغل ڪرد فهميد باباشه ... همچين ڪه سر رو به سينه فشار داد ؛ ديگه دستاش جون نداشت !💔(:
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
ـــــ ـ تو بگو یڪ سر سوزن رمق و تاب و توان دست من زیر قنوت سحرم درد گرفت'💔 • #چند_خط_روضه🥀
ورم پلڪ دو چشمان ترم درد گرفت !🥀
ــــــــــــــــــــ ـــــ
دست ڪشيد رو صورتِ باباش ، خرابه تاريڪ بود درست صورت رو نمےديد ، همچين ڪه دست ڪشيد ؛ دستش خورد به لباۍ باباش . به دندوناۍ باباش .. ديد لبا پارھ پارھ است .. دندونا شڪسته و خورد شدھ است !😭💔
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
ـــــ ـ تو بگو یڪ سر سوزن رمق و تاب و توان دست من زیر قنوت سحرم درد گرفت'💔 • #چند_خط_روضه🥀
خم شدم بوسه زدم بر لب و دندانهایت💕!
ــــــــــــــــــــ ـــــ
لب ها رو گذاشت بر اون لب هاۍ ورم ڪردھ و چوب خوردھ .. دیدن دیگه صداش نمیاد .. گفتن عزیزمون خوابش بردھ .. بۍبۍ اومد بالاسرش یه مقدار تڪونش داد .. یا رقیهۜ جان💔(: