eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
578 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
393 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
14010626_42767_128k.mp3
6.97M
• 🎧🌹 . - گوش دادن بـھ سخنان رهبر عزیز قطعا از مهمترین فعالیت ها و حتے شیرین‌ترین ڪارهاۍ ما جووناست ؛ چرا ڪه سخنان آقا سراسر معرفت ، نور و قوّت قلبه .💕 - و مهمه ڪه در این رابطه بـھ اخبار و تیتر ها و بریدھ سخنان آقا بسندھ نڪنیم ؛ از توصیه هاۍ جدۍ ِحضرت آقاست ڪه سقف معرفت خودمونو سایت و روزنامه ها و غیرھ قرار ندیم ... ــــــــــــــــــــ ـــــ • صوت بیانات رهبر معظم انقلاب ؛🌱 ۱٤۰۱
یادِ قلب شکسته مولات هستے؛ مومن؟💔 سلامتے آقا امام زمان (عج) صلوات !✨
اللّهُمَّ ارْزُقنے شَفاعةَ الْحُسَينِ يَومَ الوُرود .✨ بسم‌اللّھ ...🌱
تـا نبینـد مـرگِ عبـدالله را !💔
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
تـا نبینـد مـرگِ عبـدالله را !💔
!✨ 💌 ؛ عبدالله (؏) از یک سو مےدوید و سواران دشمن، در آرزوی بریدن ِ آخرین نفس های حسین (؏) از سوی دیگر مےتاختند . حسین (؏) با نیم‌جانش، حرکتے کرد و فریاد زد : زینب ۜ ..! عبدالله (؏) ..! و عبدالله (؏) پیش از سواران به حسین (؏) رسید و در آغوشش کشید . خون خدا ، لباس سپید و بلندش را به رنگ شفق درآورد . سواران رسیدند .. شمشیری بالا رفت .. چشم های وحشت زدھ عبدالله (؏)، خیرھ ماندند . شمشیر به قصد سینه حسین (؏) پایین آمد و عبدالله (؏) .. به پشت، روی سینه حسین (؏) خوابید و دست هایش را مقابل صورت و سینه حسین (؏) گرفت .. شمشیر پایین آمد . ... شمشیر پایین آمد . ... گوش مےکنے ..؟ شمشیر پایین آمد .💔 ــــــــــ 📚 ' برشے از کتابِ " گوشـھ ششم عاشقے !✨"
🌖 ؛ چه حسـرتے بــر دل فــرات گذاشت ؛ آنگاھ که عشق را بـھ آب سودا نکرد و عطش را آبرو بخشید !✨ ــــــــــــــــــــ ـــــ - درس وفادارۍ را در مکتب حسین (؏) مشق مےکنیم ؛ تا روز ظهور !❤️(: • '🌿
•📱 . مرا در اوقات بۍخبرۍ و غفلت بـا یـــٰاد خـودت بیدار کن ..!🌿 ــــــــــــــــــــ ـــــ •
به نام خدا🌱؛ سلام بر حُسَیـن✨ وَ .. السَّلامُ عَلےٰ اَخیـهِ المَسمَـوم !💔
🌸 ؛ یکے کنج قلبم نشسته ، رخت‌هاۍ عالم را مےشوید ؛ آنقدر که در تب و تاب است این تکه گوشت متصل بـھ احساساتم ... دلم شور مےزند ، شور نرسیدن و ندیدن . شورِ طول کشیدن این جادھ‌ۍ فراق و لبریز شدن کاسه‌اۍ که صبرم را در آن می‌ریزم‌ !💔(: - بطلب‌آقــٰاجان✨ ــــــــــــــــــــ ـــــ 🌱 ✋🏻