eitaa logo
شهید گمنام روستای فتح آباد علیا
655 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
112 فایل
🔷️مرکز اطلاع رسانی برنامه ها و مراسمات شهید گمنام روستای فتح آبادعلیا 🔸️ارتباط با خادم کانال؛ @shahid_gomnam_18 🔸️شماره کارت جهت واریز نذورات شما 👇🏻 6037691980131528 بانک صادرات بنام فاطمیه شهید گمنام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰دیدن کربلا از روزی که جنگ آغاز شد تالحظه ای که خرمشهر سقوط کردمن یک ماه بطور مداوم کربلا رامیدیدم هرروز که حمله دشمن بربرادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم ،گریه می کردم وفریاد می زدم رب العالمین برما ذلت وخواری را مپسند. ✨(قسمتی از وصیت نامه شهید جهان آرا)✨ شهید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
❌خودکشی شب جمعه بود که بر سر مزار یادبود شهید ابراهیم هادی رفتم. خانمی با لهجه عربی مشغول توزیع شیرینی بود و همینطور برای ابراهیم صلوات می گرفت. او میگفت از اهواز تا اینجا آمده ام. یکی از خانم ها باتعجب از او پرسید: علت آمدن شما چیست: این خانوم کنار مزار ابراهیم نشست و گفت: مدتی قبل گرفتاری های دنیا خیلی به من فشار آورد. همچنین گرفتاری مالی شدید نیز ایجاد شد. دیگه هیچ راه چاره ای نداشتم. آخر شب بود که به موضوع خودکشی فکر کردم. به دیدگاه خودم این آخرین راه درمان بود. تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودکشی را عملی کنم. همان شب در عالم خواب جوانی را دیدم که با من صحبت کرد و گفت: خودکشی راه حل مشکلات شما نیست، بلکه مشکلات شما را صد برابر می کند. هم در برزخ گرفتار می شوی و هم پدر و مادر و فرزندت را گرفتار می کنی. عذاب روحی خودکشی به مراتب بالاتر از مشکلات شماست. مشکلات دنیای حل خواهد شد و... اینقدر صحبت کرد که وقتی بیدار شدم، مجاب شدم به خودکشی فکر نکنم. چند روز بعد گرفتاری مالی ما به طرز عجیبی برطرف شد، مدتی از این ماجرا گذشت و من به طور کل موضوع خودکشی را فراموش کردم، اما همیشه به این فکر می کردم که آن جوان که بود؟! یک روز که در فضای مجازی به دنبال مطلبی میگشتم، یک باره با تصویر جوانی روبرو شدم که آن شب با من در مورد خودکشی حرف زد! روی عکس کلیک کردم، نوشته شده بود: شهید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
⭕️ 👇 🔰جهت ارتباط با مدیریت بر روی آیدی درج شده کلیک فرمایید👇 @saeed321234 🔴قبول تبلیغات با نازلترین قیمت 👇 لینک روبیکا ندای حرم 👇 📲 https://rubika.ir/nedayeharam 👇لینک ایتا ندای حرم 👇 https://eitaa.com/neayeharm 👆روی لینک ها کلیک کنید و عضو شوید👆 🟫جهت ارتباط با مدیریت کانال با شماره زیر در ارتباط باشید 📲09135406978یوسف زاده ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد رائفی‌پور 📁 «خوش به حال کسی که به مردم خدمت می‌کند» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📞 ارتباط مستقیم با مدیرکل جهاد کشاورزی استان کرمان از طریق شماره تلفن ۱۱۱ ۲۵ خرداد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
❣سلام امام زمانم❣ عشق،هر روز بہ تڪرار تو برمےخیزد اشڪ هر صبح بہ دیدار تو برمےخیزد اے مسافر بہ گلاب نگهم خواهم شسٺ گرد و خاڪے ڪہ ز رخسار تو برمےخیزد 💚☀️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
☘سخنان ناب سید شهیدان اهل قلم ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
. 🌱حتی غریب هر دو جهان هم شَوَم خوشم وقتی که تا همیشه تویی آشنای من.. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷 🌷 !! 🌷.... صدام می‌گوید: «من از مقاومت شما در خرمشهر راضی نیستم، این نشان‌ها برای سرپوش گذاشتن به تلفات ما در مقابل افکار عمومی است، کاش کشته می‌شدید و عقب‌نشینی نمی‌کردید.» او سپس گفت: «چهره ما و چهره تاریخ را سیاه کردید. چرا از سلاح‌های شیمیایی استفاده نکردید؟ من آرام نمی‌‌شوم تا روزی که سرهای شما را زیر چرخ تانک‌‌ها ببینم.» رذالت صدام تا آن‌جا بود که وقتی یکی از افسران گفت: «قربان، در این صورت.... 🌷در این صورت، سلاح شیمیایی بر سربازان خودمان هم اثر می‌کرد؛ چون ما نزدیک دشمن بودیم.» فریاد زد: «به درک! آیا خرمشهر مهم‎تر بود یا جان سربازان، ای مردک پست؟!» یعنی او نه تنها ابایی از قربانی کردن مردم عادی و زنان و کودکان نداشت، که حتی جان سربازان و نیروهای خودی حزب بعث هم برایش بی‌اهمیت بود و اگر نبودند دریادلان و دلاورانی که با این دیو بی‌رحم پنجه در پنجه اندازند، معلوم نبود چه بر سر طفل نوپای جمهوری اسلامی ایران می‌آمد. : سرهنگ کامل جابر از فرماندهان نیروهای بعثی عراق 📚 کتاب "آخرین شب خرمشهر" (خاطرات سرهنگ کامل جابر) منبع: سایت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ❌️❌️ اگر نبودند...!! ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد 📌خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان ، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به فیض عظیم رسید!!! 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. 🔸سال‌ها در سلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت؛ قرآن کریم را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می‌دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🔸حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم‌صحبت می‌شدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم. 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... شهید 🕊🌹 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam_fathabad ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄