بسم رب الزهرا سلام الله
روبه قبله دست بر سینه بگذارید
تا که فطرس برساند سلام مارا
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ......
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها
و بنیها و سرالمستودع فیها به عدد
ما احاط بهی علمک
اللهم کل لولیک الحجة ابن الحسن
صلواتک علیه و علی ابائه فی هذه
ساعه و فی کل ساعه ولی و حافظا
و قاعداوناصرا و دلیلا و عینا حتی
تسکنه عرضک طوعا و تمتعه فیهاطویلا
یابن الحسن... یابن الحسن.. یابن الحسن
السلام علیک یا بقیة الله
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی کم نیست
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
*اونی که اهل نالهس فرقی نداره
چجوری تو جلسه بشینه با فاصله
بشینه ماسک بزنه 😔😔😔😔😔
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
که عهدهای منِ رو سیاه محکم نیست
هزار بار خودت را به ما نشان دادی
ولی چه فایده چشمان ما که محرم نیست
افا جان ابن دوسالی که محرم را
نتونستیم اونطور که باید عزاداری
کنیم. خیلی ازت دور افتادیم
خودت یه کاری کن تا دوباره
مادرم مجلس عزا برای جدتان به پا کند
😭
امشب شب رقیه هست
هرسال نذر رقیه داریم
ولی امسال میگن دعوت نکن
چکار کنیم خانوم جان که ما
یک سال به انتظار نشسته ایم
کی بشه 5 صفر که مجلس روضه
به پا کنیم. برایتان
چای روضه و تکیه و پرچم و.....
و مردمی که جا برای نشستن نداشتن.
ولی امسال 😭😭
شب سه ساله همه شیعیان
یک حال دیگری دارند
اخه دختر بچه هست
اخه سه ساله شه
اخه مادر نداره 😭😭😭
اخ رقیه
اعضای بزرگوار
امشب روضه بامن __ گریه با شما
امشب امام زمان عج هم گریه می کند
امشب امام زمان عج ناله می زند
امشب تمام شهدای مدافع حرم
سه ساله ناله می زنند و گریه می کنن
امشب شب قدر دیگری هست
اگر اشکت جاری شد اگر ناله داری
اگر نصفه شب. بی صدا می باری
یواش یواش صدا بزن یا رقیه دخیلم
تمام این چهل منزل که به اسارت رفتن
هرچهل منزل رقیه سلام الله یک ناله داره
از کدوم روضه بگم امشب براتون
از کدوم غم سه ساله بگم براتون؟
امان از زجر و امان از ناقه. و امان از شام
راوی میگه یک شب که این کاروان
به بیابان رسید زجر و بقیه سرمست
عیش بودن
یهو سر دسته شان گفت یکی از دختران
نیست
زجر عصبانی شد که چرا عیشش را خراب کرده
گشت و گشت و غضبناک و.....
در بیابان مگر می شود یک بچه را پیدا کرد
تا....
تا صدای ناله ای شنید
دختر بچه صدا می زد یا اماه......😭
همین که زجر نزدیک شد
تا رقیه چشمش بهش افتاد
گفت عمه ام ترا دنبالم فرستاده؟
نامرد تا اینو شنید با غضب دست انداخت به موهای سوخته سه ساله
و از زمین بلند کرد 😭
وای نکش موهامو
بیین به عموم می گم به حسابت
می رسه
عموی من پهلونه.....
هر چه بیشتر صدا زد عمو را
زجر بیشتر میکشید موها را
با ضربه سیلی ..... و با......
چقدر بد دهنه..... وای
دختر بچه داری دیگه نه؟
دختر بچه تا بابا بهش چپ نگاه کنه
دلش نازکه سریع بغض می کنه
وای به روزی که یک غریبه چیزی
بگه
نازدانه ابا عبدالله وقتی رسید
به کاروان
نرفت پیش حضرت زینب سلام الله
یه راست رفت پیش نیزه ای که
بگم یانه؟؟؟ 😭😭😭
ناردانه رفت به طرف نیزه ای که
سر عموش روش بود
ای وای ابوالفضل
کی گفته من عمو ندارم
کی گفته من بی کس و کارم کی گفته من عمو ندارم
عموی من یه پهلوونه بی نظیره گاهی منو رو دست می گیره
با اون نگاه مهربونش میگه عمو برات بمیره
عموی من یه پهلو نه بی نظیره گاهی منو رو دست می گیره
با اون نگاه مهربونش میگه عمو برات بمیره
کی گفته من بی کس و کارم کی گفته من عمو ندارم
صدا زد
عمو جون
رقیه ات بد جور کتک خورده
دیگه نا نداره
عموجون
بگو تو می شنوی صدامو
رقیه ات دیگه پا نداره
ای گرفتارا
مشکل دارا
مریض دارا
در کل عالم چهارتا باب الحوائچ داریم
که یکیش رقیه سلام الله هست
امشب دست به دامن سه ساله
امام حسین ع شو
یک مادری هم التماس دعا داره
خیلی براش دعا کنید
حضرت امام سجاد علیه السلام
می فرماید
وقتی در خرابه شام مارا بردن
نگهبانان همه رومی بودن که
ما نتونیم باهاشون صحبت کنیم
ولی امام همه زبان ها را می فهمه
امام سجاد ع میگه یه شب یک
نگهبان رومی گفت این بچه چقدر
گریه می کنه. خسته مون کرد
😭😭
کسی که درد داره شبا دردش بیشتر
می شه ناله اش بیشتر می شه
امام سجاد ع می فرماید من اون
شب رقیه را با سختی خواباندم
اخه درد داشت
تمام بدن بچه درد می کرد
استخوانها سیاه شده بود
😭😭😭😭😭
میگن تو روضه حضرت رقیه س
گریه ات نگرفت جیغ بزن
از بس این بچه درد کشیده
😭😭
امام سجاد ع بچه را خواباند
یه وقت نیمه های شب صدای ناله اش
بلندشد
همه فکر کردن باز درد استخوان گرفته
اخه رقیه جان مگر
چند شب درد کشیدی؟
😭😭😭
نازدانه بیدار شد و صدا زد فقط بابامو
می خوام 😭
حضرت زینب س خیلی تلاش کرد
ارومش کنه نشد و صدای گریه
عمه سادات هم بلند شد
گفت عمه جان فقط بابامو بگین
بیاد
دیگه طاقت ندارم
یا امام زمان اقا جان 😭
این شبا با این روضه ها چه می کنی
با صاحب الزمان 😭
یه وقت
سر بریده بابا را به خرابه اوردن
رقیه شروع کرد به ناله زدن
بابا تو موهات سوخته منم موهام سوخته
بابا.....
بابا....
بابا ولی یه فرقی بین من و توست
بابا تو لبات خونیه ولی من نه...😭
این سه ساله اینقدر با دستهای
کوچیکش زد به لباش تا لباش خونی شد
و یه وقت دیدن دیگر ساکت شد
و رقیه نفس نمی کشه
یا الله
یا حسین