eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.4هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
10.8هزار ویدیو
108 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. خادم کانال 👇👇 @labaikya_mahdi_313 تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻هشدار #شهید_علمدار 🔹امام زمان (عج) را شرمنده مادرش زهرا(سلام الله علیها) نکنید. 👆عکس باز شود... @shahid_hadi124
🌷 👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 💠 شهدا حاجت میدن👇👇 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥. شهید لبخندی زد😊 و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه شدنی خواهد بود👌. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که این کارها را آسان می کنیم☺️. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم.  همان شب خواستگاری قرار شد با صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن و متدین برایم گفت☺️. راوی:همسر شهید 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
🌷 👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 💠 شهدا حاجت میدن👇👇 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥. شهید لبخندی زد😊 و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه شدنی خواهد بود👌. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که این کارها را آسان می کنیم☺️. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم.  همان شب خواستگاری قرار شد با صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن و متدین برایم گفت☺️. راوی:همسر شهید 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 💠 شهدا حاجت میدن👇👇 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥. شهید لبخندی زد😊 و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه شدنی خواهد بود👌. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که این کارها را آسان می کنیم☺️. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم.  همان شب خواستگاری قرار شد با صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن و متدین برایم گفت☺️. راوی:همسر شهید 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
🔰وقتی که مادر شهید حامله بود همیشه سعی میکرد با وضو و به خواندن قرآن مداومت داشته باشد و زیارت عاشورا را ترک نمیکرد. 🔰 در بهترین ماه خدا و در شب بیست و یکم ماه رمضان پا به جهان گشود. 🔰 دقیق در موقع الله اکبر اذان صبح چشم به جهان گشود. صدای الله اکبر اذان صبح با گریه شهید آمیخته شده بود. عجب تقارن زیبایی 😍🌸 در بهترین مکان (حسینیه) و در بهترین ماه و ساعت چشم به این جهان گشود. 🔰خداوند هم در قرآن شهدا را زنده میخواند.و ..... 🔰سید هنوز به دنبال ماست و مشغول هدایت است تا راه را کج نرویم. ان شاءالله ❣یادش با ❣ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 💠 شهدا حاجت میدن👇👇 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥. شهید لبخندی زد😊 و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه شدنی خواهد بود👌. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که این کارها را آسان می کنیم☺️. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم.  همان شب خواستگاری قرار شد با صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن و متدین برایم گفت☺️. راوی:همسر شهید ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
👌👌👌 🌷همسر یکی از کسانی که قرار بود تصویر علمدار را برای اربعین سید بکشد ناراحتی اعصاب داشت. 🌷همسرش هم بهش گفته بود برو بیرون اتاق و تصویر شهید رو کامل کن. 🌷اما به خانمش گفته هوا سرده و زیر تابلو پلاستیک پهن کرده بود. 🌷خلاصه ترسیم عکس کامل شد. ولی موقع برداشتن آخرین قوطی رنگ ؛ یک دفعه قوطی سر میخورد و رنگ روی فرش میریزد.😳😢 🌷خانمم تا این وضع را میبیند سریع دستمال و آب میآورد و پاک میکند.ولی بی فایده است.😔 🌷خانمم همین طور که روی فرش میکشید گفت: خدایا فقط بخاطر این شهید فرزند زهرا س سکوت میکنم.😔 بعد هم گفت : میگن اهل محشر در قیامت سرها را از عظمت حضرت زهرا س به زیر میگیرند. 🌷بعد خانمم نگاهی به چهره شهید انداخت و ادامه داد: فردای قیامت به مادرت بگو من این کار را برای شما کردم .شما سفارش ما را بکن. شاید ما را شفاعت کنند. 🌷خلاصه فردای آن روز بعد از بیرون رفتن از خانه .زن همسایه خانم بنده رو صدا میزند و میگوید شما میشناسید⁉️ 🌷خلاصه با تعجب گفتیم. بله . چطور مگه.😳 🌷گفتند. یک ساعت پیش خوابی دیدم و یک جوان نورانی خودش را معرفی کرد ( شهید علمدار ) 🌷و از شما معذرت خواستند و گفتند به شما بگویم به پیمانی که بستیم عمل میکنیم. شفاعت شما در قیامت با مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها. 🌷خانمم بعد از ماجرای فرش رنگی ارادت خاصی به پیدا کرده بود. همیشه شبهای جمعه به سر مزار شهید میرفتیم و برای او زیارت عاشورا میخواندیم. 🌷همسرم بعد از اون موضوع هر چه را از خدا بخواست با خواندن بر سر مزار شهید برآورده میشد. حتی زیارت عمه سادات ؛ س را از شهید علمدار گرفت. 👇👇👇
🌷روزی شخصی در حضور جمع گفت: تو در مورد چی میگفتی⁉️ من رفتم سر قبر سید اما مشکلم حل نشد.😔😔😔 🌷گفتم اتفاقا سید برایت پیغام فرستاده. و گفته تو دوتا مشکل داری ! 🌷از جمع خارج شدیم . ادامه دادم . پیغام داده و گفت. مشکل اول تو با توسل به س حل میشود. 🌷اما مشکل دوم را خودت بوجود آوردی. در زندگی خیلی به همسرت دروغ گفتی و این نتیجه همین دروغ هاست..رنگ از چهره دوستم پریده بود😳 .و گفت درسته. 🌸🍃🌸 🌷سید به یکی از دوستانش گفته بود.هر وقت خواستید برای من کاری انجام دهید را بخوانید سه بار هم در اول و آخر آن نام مادرم حضرت زهرا س را ببرید. ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بسم رب الزهرا سلام الله علیها 🌺خاطرات ازدواج همسر شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی 💞🎉💞🎉💞🎉 🌸سوم دبیرستان بودم. به واسطه علاقه ای که به داشتم، در خصوص زندگیش مطالعه میکردم. حب به شهید علمدار و زندگیش موجی در دلم ایجاد کرد و ایمانم رو تقویت کرد. شهید علمدار سید بود و علاقه عجیبی به مادرش حضرت فاطمه سلام الله علیها داشت. عاشق امام حسین علیه السلام و شهادت بود. 🌸 گفته بود به همه مردم بگین اگر حاجتی دارید ، در خانه شهدا را زیاد بزنید. وقتی این مطلب رو شنیدم به گفتم حالا که این رو میگین ، میخواهم دعا کنم خدا یه مردی رو قسمتم کنه که از سربازان امام زمان (عج) و از اولیا باشد. حاجتی که با عنایت شهید سید مجتبی علمدار ادا شد. ...👇👇👇
🌺خاطرات ازدواج همسر شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی 🎉💞🎉💞🎉💞 🌸یه شب خواب را دیدم که از داخل کوچه به سمت من می آمد و یه جوانی همراهش بود. شهید علمدار لبخندی زدند و به من گفتند: امام حسین علیه السلام حاجت شما را دادند و این جوان هفته دیگه به خواستگاری شما ما می آیند و نذرتان را ادا کنید. از خواب که بیدار شدم به خوابم زیاد اعتماد نکردم. 🌸به خودم گفتم من خواهر بزرگتر دارم غیر ممکنه پدرم اجازه بدهد هفته ی دیگه ازدواج کنم. غافل از اینکه اگر شهدا بخواهند شدنی هست. فردا شب به خواب مادرم آمد. تو خواب به مادرم گفته بود جوانی هفته ی دیگه به خاستگاری دخترتون میاد. مادرم تو خواب گفته بود نمیشه من دختر بزرگتر دارم پدرش اجازه نمی دهد... ...
🌼🌾🍃🌸💫 🌾🍃🌸💫 🍃🌸💫 🌸💫 بسم رب الزهرا سلام الله علیها ( به مناسبت تولد ) تعداد....... 🌷به نیابت از و و و و و ( ره ) و همه شهدای عزیز و علمای اسلام که امشب در کربلا حضور دارند. 🌷هدیه به👇 ثواب این ختم را هدیه میکنیم به اموات اعضای محترم کانال و همه بد وارثها و بی وارثها و جمیع مومنین و المومنات 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣و به نیت شفای همه بیماران ❣و به نیت اولاد دار شدن بی اولادین ❣و به نیت خانه دار شدن مستاجرین ❣و به نیت کار و ازدواج جوانان ❣و به نیت حل مشکلات مالی اعضا ❣و به نیت همه ملتمسین به دعا ❣و به نیت حل مشکلات همه شما بزرگواران . ❣و به نیت عاقبت بخیری همگی اعضای کانال میباشد 🌸🍃🌸🍃🌸 🌸💫 🍃🌸💫 🌾🍃🌸💫 🌼🌾🍃🌸💫
🌟🌸🍃❄️💫 🌸🍃❄️💫 🍃❄️💫 ❄️💫 💫 بسم رب الزهرا سلام الله علیها. 🌷به نیابت از و و و و و همه شهدای عزیزمان از صدر اسلام تا کنون و و همه علمای اسلام. 🌹هدیه_به_چهارده_معصوم_علیه_السلام ❄️💫❄️💫❄️💫❄️ 🌸 در صدر همه ختمها نیت سلامتی و تعجیل در ظهور مولا آقا امام زمان عج. ❣و به نیت شفا و سلامتی همه بیماران و شفا و سلامتی بیماران کرونایی و رفع و بلای این بیماری از کشور عزیزمان. ❣و به نیت اولاد دار شدن همه بی اولادین ❣و به نیت حل مشکلات مالی اعضا ❣و به نیت خانه دار شدن مستاجرین ❣و به نیت حل مشکلات همگی اعضا . ❣و به نیت حاجت روایی و عاقبت بخیری همگی شما اعضای کانال شهید میباشد. ❣و به نیت شادی روح همه اموات و درگذشتگان اعضای محترم کانال و شادی روح همه بی وارثها و بد وارثها میباشد. ❣(و همه کسانی که بر گردن ما و بر گردن پدر و مادر ما حقی دارند در ثواب این ختم شریک باشند .🙏) ان شاءالله بحق حضرت زهرا س که همگی اعضای کانال حاجت روا و عاقبت بخیر بشوند. ❄️💫❄️💫❄️💫❄️ تا پنج شنبه هفته آینده وقت هست برای خوندن جزها
ماجرای عنایت را به با هم مرور میکنیم. 👇👇👇
dardodel_alamdar.mp3
3.3M
🎙این صوت شهید علمدار یکی از خاص ترین درد و دل های یک شهید است... اگر گوش ندادی هیچ چیز نمیتواند جای او را در قلبت پر کند... در دی‌ماه ۱۳۶۴، در عملیات والفجر ۸، به شدت شیمیایی شد.... در مراسمی داغ دلش تازه شد و یاد رفیقای شهیدش، جگرش را سوخت و پشت بلندگو درد و دلی کرد که این درد و دل در عالم صدایی کرد که هنوز عشاق را، راه نشان میدهد... در اوایل دی ماه سال ۱۳۷۵ به دلیل جراحت شیمیایی روانه بیمارستان شد و بعد از یک هفته بی هوشی کامل هنگام اذان مغرب روز ۱۱ دی ماه نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست و به یاران شهیدش پیوست.. اگر صوت رو گوش دادی حالتو برام بنویس به صورت ناشناس پیامتون ثبت میشه 👇👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16992025871533 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
...🌷🕊 📝 برنامه ریخته بود برای خودسازی🌱 ده تا قانون داشت و بابت عمل نکردن به هر قانون مشخص کرده بود. خود را متعهد به اجرای 10 قانونی كردكه برای خود وضع كرده بود. ⚠️قانون اول: بارالها، اعتراف می كنم از اینكه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نكردم. حداقل روزی 10 آیه قرآن را باید بخوانم،اگر روزی كوتاهی كردم و به هر دلیلی نتوانستم این 10 آیه را بخوانم روز بعد باید حتما یك جز كامل بخوانم. ⚠️قانون دوم: پروردگارا، اعتراف می كنم از اینكه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شك در نماز شدم. حداقل روزی دو ركعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو ركعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یك 24 ساعت (17 ركعت) بخوانم. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124