eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.5هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
10.9هزار ویدیو
108 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. خادم کانال 👇👇 @labaikya_mahdi_313 تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️(به روایت علی تورجی زاده برادر بزرگوار شهید تورجی زاده ) 🔰ترکش خمپاره به بازوی راست و قسمت چپ پهلو اصابت کرده بود . طبق وصیت لباسهای او را عوض کردیم . 🔰 نیروی رسمی سپاه بود . اما تقریباً هیچگاه از لباس سپاه استفاده نکرد ! می گفت : این لباس دارد . است . اما قبل از دفن این لباس را بر من بپوشانید . می خواهم با این لباس وارد شوم . 🔰پس از آماده کردن پیکر ، به حسینیه بنی فاطمه (سلام الله علیها) رفتیم . قرار بود مادر و اعضای خانواده به آنجا بیایند . بیشتر ناراحت پدر بودم . او ناراحتی قلبی داشت . از همه بیشتر هم را دوست داشت . وصیت کرده مادر و پدرش او را داخل قبر بگذارند !😔💔 🔰پیکر شهید وارد حسینیه شد . مادر جلو آمد . برخی از بستگان ما که انقلابی نبودند حضور داشتند . مادر درب تابوت شهید را باز کرد !😔 از داخل کیف خودش شانه و عطر را در آورد ! موهای پسر را شانه کرد . به او عطر زد . بعد شروع به سخنرانی کرد ! 🔰من مات و مبهوت نظاره می کردم . تنها چیزی که فکر نمی کردم همین بود . مادر داغ دیده با صلابت شروع به صحبت کرد . از انقلاب گفت . از شهدا و راه آنها . از امام حسین (علیه السلام) و ... بعد هم دعا کرد . مادر اجازه نداد کسی گریه کند . حتی دخترانش . گفت : پسرم راضی نیست . 🔰 پیکر طبق وصیت ، توسط پدر و مادرش داخل قبر قرار گرفت ! همه خواسته های محمد انجام شد . 🔰شب جمعه اول ماه رمضان مصادف با بود . قرار شد ابتدا مراسم افطاری برقرار شود بعد دعای کمیل. 🔰یکی از دوستانش آمده بود . خیلی گریه می کرد . بعد گفت : من چند روز قبل از شهادت با صحبت کردم. 🔰 گفت : من دوست دارم در مراسم من ابتدا به مردم شام بدهند بعد دعای کمیل باشد.من با خودم گفتم : مگر می شود ! 🔰اما حالا بدون اینکه ما دخالتی داشته باشیم این خواسته هم انجام شد .💟 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124