🌸💫🌸💫🌸
💫🌸💫🌸
🌸💫🌸
💫🌸
🌸
آقا ابراهیم هادی معلم ورزش بود و پولی را که از آموزش و پرورش دریافت میکرد.
چند برابر آن را خرج دیگران میکرد.
روزی یکی از از دوستان از آقا ابراهیم سوال میکند.
شما چطور حقوق کمی که از آموزش و پرورش دریافت میکنی ولی میبینم چند برابر حقوقت را خرج دیگران میکنی.
قضیه چیست⁉️
آقا ابراهیم نگاهی بهم انداخت و گفت..
روزی رسان خداست.
در این برنامه ها من فقط وسیله ام.
آقا ابراهیم ادامه داد.
من از خدا خواستم جیبم هیچ وقت خالی نماند.
و خدا هم از جایی که فکرش را نمیکنم
اسباب خیر را برایم فراهم میکند.
#روحت_شاد_داداش_ابرهیم.
داستان بستن عمامه سحاب بر سر امیرالمومننین چه بود؟
✅✅ اعراب هرگاه خواستند ریاست شخص بزرگی را بر قومی اعلام کنند یکی از رسمشان بستن عمامه بر سر او بود. اهمیت این برنامه آنگاه بیشتر میشد که شخص بزرگی عمامه خود را برسر کسی ببندد و این بهمعنای اعتماد بر او بود.
✅ پیامبر صلی الله علیه و آله در مراسم غدیر عمامه خود را که «سحاب » نام داشت به عنوان تاج افتخار برسر امیرالمومنینن (علیه السلام) بستند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت قراردادند
💞 امیرالمومنین دراینباره چنین میفرمایند:
پیامبر در روز #غدیر خم عمامهای برسرم بستند و یکطرف آن را بردوشم آویختند و فرمودند :«خداوند در روز بدر و حنین مرا با ملائکهای که چنین عمامهای بهسرداشتند یاری نمودند.»
غدیر، ج 1، ص291 اثبات الهدی، ج2، ص219، ح102
📚مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهمالسلام
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
1552c42f5e-5f1d10f67a1ed8f0428b9849.mp3
24.75M
برای خرج کردن عید غدیر نترس!
#سخنان_زیبای👌👌👌👌
#حاج_آقا_دارستانی
5e84c810662c9a1df5c39b1a_1985585514544097593.mp3
490.8K
راه ارتباط با امام عصر(عج)
✅ سخنران : حاج آقا #فرحزاد
#فایل_صوتی_امام_زمان
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🔰 سخننگاشت | قبول مذاکره یعنی هم تحریم، هم تهدید
❔معنای مذاکره از نظر آمریکاییها چیست؟
🔻رهبر انقلاب: اینکه دشمن میگوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی این: بیایید پشت میز مذاکره بنشینید، ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردید که خودتان را بیدفاع کردهاید؛ اگر قبول نکردید، باز هم تحریم و باز هم تهدید. مذاکره یعنی این؛ اینکه بنده میگویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم، دلیلش این است. ۹۹/۵/۱۰
🏷 سخنرانی تلویزیونی به مناسبت #عید_قربان
#رهبری
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صد 👈این داستان⇦《 لیست 》 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 101 و 102
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدویکم
👈این داستان⇦《 به جز ما، دو نفر 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎هر چی التماس کردم فایده نداشت ... و رسما تمام کارهای فرهنگی تربیتی مدرسه ... از برنامهریزی تا اجرا و ... به ما محول شد ... و مسئولیتش با من بود ... اسمش این بود که تو فقط ایده بده ... اما حقیقتش، جملات آخر آقای مدیر بود...🤓
💢ببین مهران ... تو بین بچهها نفوذ داری ... قبولت دارن ... بچهها رو بکش جلو ... لازم نیست تو کاری انجام بدی ... ایده بده و مدیریتشون کن بیان وسط گود ... از برنامهریزی و اجرای مراسمهای ساده ... تا مسابقات فرهنگی و ...🍃✨
نمیدونستم بخندم یا گریه کنم ...😳
آقا در جریان هستید ما امسال ... امتحان نهایی داریم؟ ... این کارها وظیفه مسئول پرورشی مدرسه است ... کار فرهنگی برای من افتخاریه ... اما انصافا انجام این کارها ... برنامهریزی و راه انداختن بچهها و ... مدیریتشون و ... خیلی وقت گیره ...⭕️
🔸نگران نباش ... تو یه جا وایسی بچهها خودشون میان دورت جمع میشن ...
🔹دست از پا درازتر اومدم بیرون ... هر کاری کردم زیر بار نرم، فایده نداشت ... تنها چیزی که از دوش من برداشته شده بود... نوشتن گزارش جلسات شورا بود ... که اونم کلا وظیفه رئیس شورا نبود ... اون روزها هزاران فکر با خودمی میکردم ... جز اینکه اون اتفاق، شروع یک طوفان بود ... طوفانی که هرگز از ورود بهش پشیمان نشدم ...🌪
🔻اولین مناسبت بعد از شروع کار شورا ... بعد از یه برنامهریزی اساسی ... با کمک بچهها، توی سالن سن درست زدیم و...
همه چیز عالی و طبق برنامه پیش رفت ... علیالخصوص سخنران ... که توی یکی از نشستها باهاشون آشنا شده بودم ... و افتخار دادن و سخنران اون برنامه شدن ... جذبه کلامش برای بچهها بالا بود و همه محو شده بودن ...❤️✨
برنامه که تموم شد ... اولین ساعت، درسی شیمی بود ... معلم خوش خنده ... زیرک ... و سختگیر ... که اون روز با چهره گرفته و بداخلاق وارد کلاس شد ... چند لحظه پای تخته ایستاد و بهم زل زد ...😳
راسته که سخنران به دعوت تو حاضر شده بود بیاد؟ ... این آقا راحت هر دعوتی رو قبول نمی کنه❓ ...
یهو بهروز از ته کلاس صداش رو بلند😲 ...
آقا شما روحانیها رو هم میشناسید؟ ... ما فکر میکردیم فقط با سواحل هاوایی حال میکنید ...🤔
و همه کلاس زدن زیر خنده ... همه میخندیدن ... به جز ما دو نفر ... من و دبیر شیمی ...😐
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
👇👇👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدودوم
👈این داستان⇦《 سواحل هاوایی 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎صدای سائیده شدن دندانهاش رو بهم میشنیدم ... رفت پای تخته ...
امروز اول درس میدم ... آخر کلاس تمرینها رو حل میکنیم ...📝
و شروع کرد به درس دادن ... تا آخر کلاس، اخمهاش توی هم بود ... نه تنها اون جلسه ... تا چند جلسه بعد، جز درس دادن و حل تمرین کار دیگهای نمیکرد ...🍃
جزء بهترین دبیرهای استان بود ... و اسم و رسمی داشت... اما به شدت ضد نظام ... و آخر بیشتر سخنرانیهاش ...⭕️
🔹- آخ که یه روزی برسه سواحل شمال بشه هاوایی ... جانم که چی میشه ... میشه عشق و حال ... چیه الان آخه؟... دریا هم بخوای بری باید سرت رو بیاری پایین ... حاج خانم یا الله ...✨ خوب فاطی کاماندو مگه مجبوری بیای حال ما رو هم ضد حال کنی❓ ...
❤️دلم می خواد اون روزی رو ببینم که همه این روحانیها رو دسته جمعی بریزیم تو آتیش 🔥...
توی هر جلسه ... محال بود ۲۰ دقیقه در مورد مسائل مختلف حرف نزنه ... از سیاسی و اجتماعی گرفته تا ...🔻
در هر چیزی صاحب نظر بود ... یکریز هم بچهها رو میخندوند 😁... و بین اون خندهها، حرفهاش رو میزد ... گاهی حرفهاش به حدی احمقانه بود که فقط بچههای الکی خوش کلاس ... خنده شون میگرفت ...😬
اما کمکم داشت همه رو با خودش همراه میکرد ... به مرور، لا به لای حرفهاش ... دست به تحریف دین هم میزد😱 ... و چنان ظریف ... در مورد مفاسد اخلاقی و ... حرف میزد که هم قبحش رو بین بچهها میریخت ... هم فکر و تمایل به انجامش در بچهها شکل میگرفت ... و استاد بردگی فکری بود ...😎
🔻- ایرانی جماعت هزار سال هم بدوه ... بازم ایرانیه ... اوج هنر فکریش این میشه که به پاپ کورن بگه چسفیل ... آخرش هم جاش همون ته فیله است ...
🔸خون خونم رو میخورد اما هیچ راهکاری برای مقابله باهاش به ذهنم نمیرسید ... قدرت کلامش از من بیشتر بود ... دبیر بود و کلاس توی دستش ... و کاملا حرفهای عمل میکرد ... در حالی که من یه نوجوان که فقط چند ماه از ورودم به ۱۸ سالگی میگذشت ... حتی بچههایی که دفعات اول مقابلش میایستادند ... عقبنشینی کرده بودن ... گاهی توی خندهها باهاش همراه میشدن ...😁
⭕️هر راهی که به ذهنم میرسید ... محکوم به شکست بود... تا اون روز خاص رسید ...🍀
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
⚡﷽⚡
👈#حضرت_زهرا علیها السلام را خیلی دوست داشت.
#انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: "یا فاطمه الزهرا علیها السلام"
🍂موقعی که میخواست برود سوریه ، بهش گفتم: "مامان،این رو دستت نکن. این #داعشی ها #کینه زیادی از حضرت زهرا علیها السلام دارن. اگه دستشون بیفتی تمام #عقده هاشون رو سرت خالی میکنن."😔
♦️این را که گفتم انگار مصمم تر شد.گفت: "حالا که اینجوریه، پس حتما می پوشم. میخوام حرص شون رو در بیارم."
💥محسن را که #شهید کردند و #عکس_های_بی_سرش را منتشر کردند، انگشتری در دستش نبود!😲
داعشی ها آن را در آورده بودند.
💢نمیدانم وقتی نگین "یافاطمه الزهرا" را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه #آتش_کینه ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.😔😭
#راوی_
#مادر_شهید_محسن_حججی
#صلوات_و_فاتحه_ای_نثار_روح_
#شهید_حججی عزیز
5abd65d16ae1356366823ffa_-5718940814955668763.mp3
4.16M
#گوش_کنید
🌸 #ولادت_امام_هادی (علیه السلام) 😄🎈
💐حاجت دلارو خدا با مهر تو داده
خنده تو برای ما باب المراده💐
🎤 حاج میثم مطیعی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منبر شادددد😀
🎥 قضیهی سه دفعه خنداندن آقای قرائتی
🌺--🌿--🌺--🌿--🌺
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام جمعه بغداد: عصر امام خامنه ای عصر پیروزی و پایان شکست هاست
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
تو مرا می فهمی
من تورا می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی...
#ای_که_مراخوانده_ای_راه_نشانم_بده..
❤️شهید ابراهیم هادی
🌷یادش با ذکر #صلوات
#این_همه_نگاه_خوب_وجود_دارد
#شیخ_حسین_انصاریان
نگاه به نامحرم خنجر به ایمانِتان میزند
و چیزی جز گناه به زندگی تان اضافه
نمیکند.
اما کسانی بودند❗️
که به این امر مهم به خوبی در زندگیشان توجه کردند ، و این نفس سرکش را در بند خود قرار دادند
و بسیار مراقبت کردند ، به عنوان مثال و الگو میتوان از شهید ابراهیم هادی نام برد ، که سربلند و پیروز از این امتحان الهی بیرون آمد ، و از هر گناه و نامحرمی دوری کرد و قلب و نگاه خود را اسیر و دام شیاطین قرار نداد و بر نفسش غلبه کرد ، تا به عاقبت بخیری دنیا و آخرت دست پیدا کرد.
پس لطفا توجه کنید‼️ این همه نگاه خوب وجود دارد.
مثل نگاه به چهره #پدر مادر، عالم ربانی ،
قرآن و نگاه محبت به زن و بچه که همه
اینها #عبادت است.
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
مداحی آنلاین - هدایتگری امام هادی - حجت الاسلام رفیعی.mp3
4.31M
♥️🖇#میلاد_امام_هادی(ع)
📌هدایتگری امام هادی علیه السلام
#سخنرانی بسیار شنیدنی🌸🌱
حجت الاسلام #رفیعی👤
📮حداقل برای ☝️🏻نفر ارسال کنید.
#امام -هادی
1_93308437.mp3
2.82M
#سید_مهدی_میرداماد
🎼 آقا منو ببر سامرا...
#ولادت_امام_هادیع🌹🎊
🌸حاجت روا ان شاءالله🌸
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدودوم 👈این داستان⇦《 سواحل هاوایی 》 ـــــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 103 و 104
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوسوم
👈این داستان⇦《 Breaking time 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎عین همیشه ... وسط درس ... درس رو تعطیل کرد ... به حدی به بچهها فشار میآورد ... و سوال و نمونه سوالهای سختی رو حل میکرد ... که تا اسم Breaking time میاومد ... گل از گل بچهها میشکفت ...😍
شروع کرد به خندوندن بچهها ... و سوژه این بار ... دیگه اجتماعی ... سیاسی یا ... نبود ... این بار مستقیم خود اهل بیت رو هدف گرفت ... و از بین همه ... حضرت زهرا ...😔🌹
با یه اشاره کوچیک ... و همه چیز رو به سخره گرفت ... و بچه ها طبق عادت همیشه ... میخندیدن ... انگار مسخ شده بودن ... چشمم توی کلاس چرخید👀 ... روی تک تکشون ... انگار اصلا نفهمیده بودن چی شده و داره چی میگه ... فقط میخندیدن ...😁
و وقتی چشمم برگشت روی اون ... با چشمهای مست از قدرت و پیروزی بهم نگاه میکرد ...😒
🔻برای اولین بار توی عمرم ... با همه وجود از یه نفر متنفر بودم... اشتباهش و کارش ... نه از سر سهو بود ... نه هیچ توجیه دیگهای ... گردنم خشک شده بود ... قلبم تیر میکشید ... چشمهام گر گرفته بود ... و این بار ... صدای سائیده شدن دندانهای من بهم ... شنیده میشد ...😡
زل زدم توی چشمهاش ...😐
به حرمت اهل بیت قسم ... با دستهای خودم نفست رو توی همین کلاس میبرم ... به حرمت فاطمه زهرا قسم رهات نمیکنم ...😲
🔸از خشم میلرزیدم و این جملات رو توی قلبم تکرار میکردم ...
اون شب ... بعد از نماز وتر رفتم سجده ...
✨خدایا ... اگر کل هدف از خلقت من ... این باشه که حق این نامرد رو بزارم کف دستش ... به خودت قسم که دفاع از سرورم برای من افتخاره ... خدایا تو میدونی من در برابر این مرد ضعیفم ... نه تواناییش رو دارم ... نه قدرت کلامش رو ... من میخوام برای دفاع از شریفترین بندگانت بایستم ... در حالی که میترسم که ضعف و ناتوانیم ... به قیمت شکست حریم اهل بیت تموم بشه ... ترجیح میدم همین الان و در جا بمیرم ولی مایه سرافکندگی اهل بیت پیامبر نشم ...😭🍃✨
و سه روز ... پشت سر هم روزه گرفتم ...🌺
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
👇👇👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوچهارم
👈این داستان⇦《 استوکیومتری 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎حسبنا الله ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوه الی بالله العلی العظیم ...✨
🔹نیم ساعت به زمان همیشگی ... بین خواب و بیداری ... این جملات توی گوشم پیچید ...
بلند شدم و نشستم ... قلبم آرام بود ... و این ... آغاز نبرد ما بود ...
🔸با اینکه شاگرد اول بودم ... اما با همه قوا روی شیمی تمرکز کردم ... تمام وقتی رو که از مدرسه برمیگشتم ... حتی توی راه رفت و آمد ... کتاب📖 رو جلوتر میخوندم ...
♦️با مقوای نازک ... کارتهای کوچیک درست کردم ... و توی رفت و آمد، اونها رو میخوندم ...
هر مبحثی رو که میدیدم ... توی کتابهای📚 دیگه هم در موردش مطالعه میکردم ... تا حدی که اطلاعاتم در مورد شیمی فراتر از حد کتاب درسی بود ...🔻
🔶کل جدول مندلیف رو هم با تمام عناصرش ... ردیف و گروهش ... عدد اتمی و جرمی و ... حفظ کردم ...
توی خواب هم اگه ازم میپرسیدی عنصر * ... میتونستم توی ۳۰ ثانیه کل اطلاعاتش رو تکرار کنم ...🤓
💠 هر سوالی که میداد ... در کمترین زمان ممکن اولین دستی که در حلش بلند میشد ... مال من بود ... علیالخصوص استوکیومتریهای چند خطیش رو ...〰
⚪️من مخ ریاضی بودم ... به حدی که همه میگفتن تجربی رفتنم اشتباه بود ... ذهنی ... تمام اون اعداد اعشاری رو در هم ضرب و تقسیم✖️➗ میکردم ...
🔸بعد از نوشتن سوال ... هنوز گچ رو زمین نگذاشته بود ... من، جواب آخرش رو میگفتم... و صدای تشویق بچهها👏👏 بلند میشد ...
کمکم داشت عصبی میشد ... رسما بچهها برای درس شیمی دور من جمع میشدند ... هر چی اون بیشتر سخت میگرفت تا من رو بشکنه ... من به خودم بیشتر سخت میگرفتم ... و گرایش بچهها هم بیشتر میشد...😊👌
بارها از در کلاس که وارد میشد ... من پای تخته ایستاده بودم ... و داشتم برای بچهها ... درس جلسات قبل رو تکرار میکردم ... تمرین حل میکردم و جواب سوالها رو میدادم ...🍃
✨توی اتاق پرورشی بودم ... که فرامرز با مغز اومد توی در ...
🔹- مهران یه چیزی بگم باورت نمیشه ... همین الان سه نفر به نمایندگی از بچههای پایه دوم، دفتر بودن ... خواستن کلاس فوق برنامه و رفع اشکالشون با تو باشه ... گفتن وقتی فضلی درس میده ما بهتر یاد میگیریم ... تازه اونم جلوی چشم👀 خود دبیر شیمی ... قیافهاش دیدنی بود ... داشت چشم هاش از حدقه در می اومد ...👌
خبر به بچههای پایه اول که رسید ... صدای درخواست اونها هم بلند شد ...🗣🗣
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌸💫🌸💫🌸
💫🌸💫🌸
🌸💫🌸
💫🌸
🌸
#شهید_محمد_تورجی_زاده برات شهادتش را از امام رضا ع گرفت.
شهید تورجی روز قبل اعزامش به جبهه رفت سراغ مسئول گلستان شهدا و از او خواست که کنار قبر سید رحمان کسی را دفن نکند.
( سید رحمان از دوستان تورجی زاده بود و قبلا پیوند اخوت با همدیگر بسته بودند )
ولی مسئول گلستان شهدا گفت : من نمی توانم قبر را نگه دارم.شاید فردا یک شهید آوردند و گفتند میخواهیم اینجا دفن کنیم.
محمد نگاهی بهش کرد و گفت شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگهدار!
محمد وصیت کرده بود که قبل از دفن لباس سپاه را به تنش کنند.
و پیشانی بند #یا_زهرا سلام الله را به سرش ببندند.
و در کنار سید رحمان او را دفن کنند.
و پدر و مادرش او را در قبر بگذارند.
و گفت : فقط روی قبر من بنویسید.
#یا_زهرا_علیها_السلام
محمد در حسابش مقداری پول داشت.
و وصیت کرده بود که با آن صدقه و رد مظالم بدهند.
#صلوات و #فاتحه_ای جهت شادی روح #شهید_تورجی_زاده عزیزمان
5_6066752974749696112.mp3
3.23M
❤️ عید غدیر عید امامت و ولایت مبارک
🎤🎤 حامد جلیلی
💠 ساقی کوثر
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ ای دل تا نجف برو... ]
.
جشن عید غدیر خم
با مداحی: حاج محمود کریمی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124