eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.6هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
113 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مینویسم که پناهنده ی حیدر هستم اوست سلطانم و من شیعه ی حیدر هستم😍☝️ 💛 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🌸 صبح آمد و 🍃خاطرات شادت اینجاست 🌼عطر تن و 🍃 خنده های نابت👌اینجاست 🌸🍃در باورِ من نیست نباشی دیگر 🌼تصویرِ رخِ 🍃پُر تب و تابت💗 اینجاست 🌺 ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
🌸 ﷽ 🌸 🎀 🎀؛ تصمیم 📣( در سال ۳۷ هجری به هنگام شروع جنگ صفین این سخنرانی را ایراد فرمود.) 🔹وصف روز بیعت ♦️مردم، همانند شتران تشنه ای که به آب نزديک شده، و ساربان رهاشان کرده، و عِقال (پای بند) از آنها گرفته، بر من هجوم آوردند و به يکديگر پهلو می زدند، فشار می آوردند، چنان که گمان کردم مرا خواهند کشت، يا بعضی به وسيله بعض ديگر می ميرند و پايمال می گردند. ✅ پس از بيعت عمومی مردم، را ارزيابی کردم، ⬅️ همه جهات آن را سنجيدم تا آن که مانع خواب من شد، ✅ ديدم چاره ای جز يکی از اين دو راه ندارم: 1⃣ يا با آنان مبارزه کنم، 2⃣ و يا آن چه را که محمّد(صلی الله علیه و آله)آورده، انکار نمايم، 🔰پس به اين نتيجه رسيدم که، آسانتر⬅️ از تن به است، ✅ و از دست دادن دنيا،⬅️ آسان تر از رهاکردن آخرت است. 📜 ، ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
@dars_akhlaq.mp3
949K
🎙🌸استادآيت الله (ره) 🔵 موضوع:پاداش اعمال در روز قیامت "این دنیا محل امتحان و آزمایش است...." ✅ خیلی تأثیر گذار 👌👌 بسیار شنیدنی حتما گوش کنید ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
✍از کنار صف نماز جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. دستش را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که حاج قاسم آمده حرم. از لابه‌لای صف های نماز می‌آمدند پیش حاجی. آرام و مهربان میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید.» بعد از نماز آمد کنار ضریح ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند زیارت کند . وقت رفتن گفت: «آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو شهید هستم. شما امانت برادر های من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود قاطی شهدا..... 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
یه مریض بد حال کرونایی داریم لطفاً براشون بگین اعضای کانال دعا کنن و حمدشفا بخونن😞 👆👆👆
23 💠 دیدم ساسان محکم قرآن رو گرفته تو بغلش و داره گریه می کنه نزدیک تر رفتم منو که دید گریه اش بیشتر شد و گفت ، فقط تو هستی که میتونی کمکم کنی، فقط تو هستی که میتونم راز دلم رو بهش بگم ، تورو خدا کمکم کن، تو رو همین قرآنی که قبولش داری و هر روز سر صف تلاوتش می کنی کمکم کن دوست دارم بمیرم و از این زندگی راحت بشم 🔰 رفتم پیشش نشستم و بغلش کردم و بوسیدمش، گفتم چی شده ساسان جون؟ مشکلی هست ؟ کسی تو مدرسه اذیتت کرده؟ بگو تا کمکت کنم بگو تا به خانم معلم بگم تا کمکت کنه 🌀 سرشو بالا کرد و گفت نه ، خانم معلم نه ، نمیخوام کسی بفهمه ، می ترسم به خانوادم بگن ، دوست دارم فقط خودت کمکم کنی، مگه همیشه نمی گفتی دوست واقعی اون کسی هست که تو شرایط گرفتاری به رفیقش کمک کنه؟ خب الان من مشکل دارم کمکم کن ، الان به دادم برس که فردا دیر هست! ✅ گفتم باشه، پاشو ، پاشو برو دست و صورتت رو بشور که الان زنگ رو میزنن و با این حالت اگه بچه ها و خانم معلم ببیننت بد میشه اصلا اگه تو مدرسه نمیتونی حرف بزنی ، شماره خونه خودمون رو میدم تلفنی مشکلت رو بگو گفت نه ، نمی تونم ، مادرم همیشه خونه هست و نمیشه تلفنی حرف بزنیم اما تو مدرسه بهت میگم 🌀زنگ خورد و رفتیم کلاس، وسط درس دادن خانم معلم حواسم به ساسان بود تو خودش بود ، به تخته و خانم معلم نگاه می کرد، اما معلوم بود که حواسش جای دیگه هست ⏺ وقتی زنگ آخر خورد و داشتیم می رفتیم خونه ، ساسان اصل قضیه مشکلش رو به من گفت و تاکید کرد روزهای بعد حتما دقیقتر و کامل تر توضیح میده ، خیلی ناراحت شدم ، دیدم باز هم مادرش اومد دنبالش ، من هم چند دقیقه منتظر موندم تا پدرم بیاد ، تو ماشین حرفی نزدم و ساکت بودم ، داشتم فکر می کردم ، به حرفهای ساسان ، به اینکه واقعا مشکلش چی هست ؟ شب موقع شام دیگه تصمیم خودم رو گرفتم و با پدر مادرم مشورت کردم از اونها راه حل خواستم . گفتم مشکل ساسان این هست که... ادامه دارد...