♥️🍃
میگفت: من دوست دارم هرکاری میتوانم برای مردم انجام بدهم...
حتی بعد از شهادت!!
چون حضرت امام گفتند:
مردم ولی نعمت ما هستند...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
💜 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
حاج آقا دولابی ( معلم اخلاق #شهیدهادی )
اگر امور دنیوی خود را به خدا واگذار کنی، امور اخروی را نیز خدا تأمین خواهد کرد، اما اگر بخواهیم امور دنیایی خود را با تقلای خودمان تأمین کنیم، ضمن این که چون رزق مقدر و مقسوم است، تقلای بیهوده و بی ثمری است، آخرتمان را هم تباه کردهایم
💜 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ دیدنی و زیبا سه دقیقه😍
کار خیر کوچک و اثرات بزرگ آن
#دکترعلیرضا_نبی
💜 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز پنجمین سالگرد این شهید بزرگوارهست
کلیپ را نگاه کنید و هرکدوم
صد تاصلوات هدیه کنید
به روح این شهید عزیز
💜 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
📌توسل روزانه حاج قاسم سلیمانی چه بود؟
✍جواد تاجیک، از روایان دفاع مقدس در هیئت هفتگی جامعه علمیه امیرالمومنین(ع): حاج قاسم، پرچمدارِ فرهنگِ دفاع مقدس در جنگ سوریه بود. یکبار شخصی از من پرسید: «چی شد که حاج قاسم اینطوری بود؟» گفتم: «من یک بار به صورت اتفاقی ایشان را در فرودگاه مهرآباد دیدم و از خود حاج قاسم این سوال را پرسیدم. ایشان جواب دادند: من روزی نیست که به شهدا توسل نکنم و روزی نیست که یاد شهدا در دل من زنده نشود! گفتم بیشتر با کدام شهید مأنوس هستید؟ گفت: شهید حاج قاسم میرحسینی… هر جا گره به کارم میافتد به حاج قاسم میرحسینی توسل میکنم.»
این راوی دفاع مقدس ادامه داد: دوستان ما در طلائیه و در تفحص شهدا، کنارِ پیکر یکی از شهدا، یک قمقمه پر از آب پیدا کردند. آب این قمقمه بعد از سی سال، نه گندیده بود، نه بو گرفته بود، نه لجن بسته بود. مدیر وقت حوزههای علمیه آیت الله مقتدایی به معراج شهدای اهواز آمده بودند. این قمقمه را که به ایشان نشان دادیم گفتند: این یک نشانه است. که هر چیزی که کنار شهدا باشد هیچ وقت نمیگندد. آدمی که با شهید باشد بوی تعفن نمیگیرد و حاج قاسم اینطور بود. همواره یاد شهدا بود، به یا شهدا اشک میریخت و یاد شهدا را در همه جا زنده میکرد.
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
???????? ?????????? ????????...???? 1.mp3
7.41M
هوامو داشتہ وقتے؛
خورده گره بہ ڪارم
دلم خوشہ ڪنارم
امام رضا رو دارم :)💞
.
# کربلایی امیر ڪرمانشاهے
🌸 چهار شنبه های امام رضایی
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
سلطان عالم_۲۰۲۱_۱۲_۰۱_۰۸_۵۲_۵۴_۴۱۳.mp3
5.12M
خاطره های خوبی توحرم دارم
سید رضا نریمانی
🌸 چهارشنبه های امام رضایی
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
🚩🌹🚩🌹🚩🌹🚩🌹🚩
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!🚶🏿♂
میشه درد ما رو دوا کنی بیام حرم و بیاییم هیئت
آخه جایی رو غیر هیئت و حرمت نداریم
بخدا
کجا بریم ما ؟؟ خودت مارو بردی زیر علم آقا خودت مارو عاشق کردی 😭😭😭
💜 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🚩🌹🚩🌹🚩🌹🚩🌹🚩 اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خ
سلام
نمی دونم چقدر این داستان درسته
ولی یه چیزی را می دونم
تو این عالم هرکس دیونه تر هست
اقا خریدارش خواهد بود
منم مثل شما تازه انلاین شدم
و دیدم خادمین این پست را گذاشتن
وقتی رسبدم به جمله حسین حسین
خونه ما 😭😭😭 دیگه نتونستم
اشکامو نگهدارم
افا چی می شه یه شب هم
حسین حسین خونه ما باشه
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🔴 روایت شیخ حسین انصاریان از نحوه شهادت آیت الله مدرس*
*🔹 در دوران خفقان دهشتناک رضاخانی که همگان از کوچک و بزرگ رجال نامی و مدعی دوران مشروطه به گوشه ای خزیده و از ترس لب باز نمی کردند این شهید آیت الله مدرس بود که با حریت از اسلام دفاع میکرد.*
#بمناسبت_سالروز
#شهادت
#آیت_الله_مدرس
♥️ کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 *ما بی صاحب نیستیم...*
➕ *پای امام زمان خودمون هستیم...*
📌 *اگر مشکلی داریم با خود امام زمان عجل الله درد و دل میکنیم...*
💚 *ما صاحب داریم...*
✋🏻 *السلام علیک یا بقیه الله*
کلیپ زیبا تقدیم به اعضای کانال👆👆
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز میکنیم
🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَمُوسَیاَلرِضَا اَلمُرتَضی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان
وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ
#اللّهُمَّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪَ_اَلْفَرَجْ
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#التماس_دعا
💜 کانال #شهید_هادی و
#شهید_محسن_حججی
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🔰 #کلام_شهید | #نیت
🔻شهید ابراهیم هادی: از خدا خواستهام همیشه جیبم پُر پول باشدتا گره از مشکلاتِ مردم بگشائیم.
🌱هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت میكند و از جايى كه گمان نمیبَرَد به او روزى میدهد.- كنزالعمال
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*┄┅═✧﷽✧═┅*
*علت اینکه همهی ما دم جان دادن ائمه را می بینیم چیست؟*
*حجت الاسلام عالی*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تربیت فرزند 😇
سخنان زیبای 👌👌
#دکتر_سعید_عزیزی
جلسه دوم قسمت اول.
♥️ کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
📌 *وقتی استاندار گیلان رانندهی پیرمرد تخم مرغ فروش شد*
| بسیار جالب است ، مسئولین حتماً چندبار بخوانند |
🔹️ روزی به شهر شما فومن رفته بودم و از من خواسته بودند که در آنجا برایشان سخنرانی کنم، در بین راه که میرفتم در انتهای بازار روز، مرد دستفروشی را دیدم که منتظر خودروهای عبوری بود.
◇ او فروشنده مرغ و جوجه و تخممرغ بود. دیدم این مرد کنار جاده به انتظار ایستاده است. ترمز کردم تا ایشان را سوار کنم. مقدار زیادی گونی، مرغ و تخممرغ خریداری کرده بود تا آنها را به فومن ببرد. کمک کردم و آنها را گذاشتیم توی خودرو و حرکت کردیم.
◇ در بین راه او گفت : اگر ممکن است کمی تندتر بروید .
◇ پرسیدم : چرا؟
◇ جواب داد : میگویند امروز قرار است آقای استاندار به فومن بیاید و در مسجد بالامحله ، صحبت کند. میخواهم به سخنرانی او برسم .
🔹️ وقتی به فومن رسیدیم پرسیدم : شما را کجا پیاده کنم؟
◇ گفت: جلوی مغازهام. میخواهم وسایلم را توی مغازه بگذارم. شما تشریف ببرید.
🔹️ او را پیاده کردم و رفتم مسجد وضویی گرفتم ، دیدم مسجد آماده و مردم منتظر هستند.
◇ یک راست رفتم پشت تریبون. گرم سخنرانی بودم که همان مرد را دیدم که وارد مسجد شد.
◇ او وقتی مرا دید تعجب کرد ، همانجا وسط مجلس ایستاد و نمینشست . شنیدم که از یک نفر پرسید ؛ آقای استاندار کی میآید؟ کسی به او گفت : استاندار همانی است که دارد صحبت میکند.
🔹️ او خندهای کرد و گفت : نه، اینکه راننده من بود . نیم ساعت پیش او مرا از رشت به فومن آورد .
◇ وقتی نشست ، من به سخنرانی خود ادامه دادم .
◇ مجلس که تمام شد ، آمد جلو با من روبوسی کرد و گفت : مرا ببخشید که شما را نشناختم و معطلتان کردم ، ما استاندار این شکلی ندیده بودیم .
◇ به او گفتم : همان که گفتی درست بود ، من راننده شما هستم.
🔹️ *یاد و خاطره شهید مهندس علی انصاری استاندار اسبق گیلان گرامی باد*
♥️ کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🌸پنج شنبه های شهیدایی*
🌸کلام آخر
قرارمان این نبود
مینویسم تا یادم نرود
تمام اقتدار میهنم را از از شما دارم
به یاد همه شهدای_عزیزمون🥀
🌸شهدا_شرمنده_ایم
شهیدان دستمان را بگیرید
⚘🍃شادی روحشان صلوات⚘🍃
♥️ کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است و شب زیارتی آقا امام حسین علیه السلام
به رسم هر شب جمعه دست ادب بر سینه گذاشته و با تمام وجودمان بر ایشان عرض ادب میکنیم و ایشان را واسطه خیر برای تمام مردم جهان مخصوصاً شیعیان قرار میدهیم و از ایشان ملتمسانه میخواهیم که از خدا ، تعجیل در ظهور آقا و مولایمان امام زمان را بخواهند و اینکه ما انشاالله از یاران خاص ایشان شویم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
*قمر بنی هاشم علیه السلام*
*عمود خیمه افتاد 😔*
▪️حکیم بن طفیل(لعنه الله علیه) که در پشت نخله خرما کمین کرده بود، شمشیرش را بر دست چپ آن حضرت فرود آورد و دست چپ آن حضرت نیز قطع گردید.😭
🟢 حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) *فوراً مشک را به دندان گرفت و پرچم را به سینه اش چسبانید و با بازوان قطع شده، آن را نگه داشت، در حالی که چنین رجز می خواند:*
⚜یا نفس لا تخشی من الکفار و ابشری برحمه الجبّار مع النبی السید الابرار ،مع جمله السادات و الأطهار قد قطعوا ببغیهم یساری ،فأصلهم یا رب حر النار
🟢ای نفس! از کافران نترس، تو را به رحمت خدای جبار
▪️همراه پیامبر، سرور برگزیده خدا و ائمه اطهار و بزرگان مژده باد.
✨ دشمنان از روی ظلم و طغیان، دست چپم را نیز قطع کردند. پروردگارا! آنان را وارد آتش سوزان دوزخ کن.
💠وقتی هر دو دست آن حضرت از بدن مطهرشان جدا گشت، لشکریان *عمر سعد(لعنه الله علیه) دیگر مطمئن شدند که از ناحیه ایشان در امان هستند، چون دیگر دستی در بدن نداشت، لذا به صورت دست جمعی بر آن حضرت حمله ور شده و مثل باران، تیر بر بدن آن حضرت پرتاب می کردند، حتی چشمان آن حضرت را هدف تیرهای خود قرار دادند.*
▪️پس از آن که دست های حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) *قطع شد، ایشان مشک را با دندان هایشان گرفته و همچنان رکاب می زدند، تا هر طور هست مشک آب را به خیمه ها برسانند.* 😭😭
🟢 ناگاه تیری به مشک اصابت کرده و *آب آن ریخت، و تیر دیگری بر سینه ایشان خورد، در این هنگام ظالمی عمود آهنین بر فرق مبارکشان زد و آن حضرت از پشت اسب بر زمین افتاده و خطاب به امام حسین (علیه السلام) عرض کردند:* 😔😭
💠 علیک منی السلام یا ابا عبداللَّه، ادرکنی و بالأخره
در اثر همین ضربت، آن حضرت به شهادت رسیدند.
✨حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) در آخرین لحظه های زندگی خویش پس اصابت تیر بر مشک و سینه مبارکشان، حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) را به یاری طلبیدند و امام حسین (علیه السلام) را *برادر خطاب کرده و عرض کردند: یا اخا ادرک اخاک.*
*ای برادر، برادرت را دریاب*
▪️در آن هنگام که حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) لحظات آخر عمرش را می پیمود، امام حسین (علیه السلام) خود را به بالین آن حضرت رساندند، *روی خاک زمین نشستند، و سر به خون آغشته برادرش را بر دامن گرفته و با محبت خاصّی خون از چشم های ایشان پاک کردن.* 😭😭😭
▪️ در این هنگام حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) گریه کردند، امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
🟢 ما یبکیک یا اباالفضل؟
✨ای اباالفضل علت گریه ات چیست؟
▪️حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام عرض کرد:
*ای برادرم، وای نور چشمانم، چگونه گریه نکنم که الآن شخصی همچون شما به بالینم آمده و سرم را از خاک برداشته، ولی ساعتی بعد چه کسی سر تو را از روی خاک بلند می کند؟* 😭😭
▪️امام حسین (علیه السلام) گریه کرده و فرمودند: برادرم! آیا وصیتی داری؟
▪️حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) عرض کرد:
🟢 لا تحملنی الی الخیام ما دمت حیا لانی استحیی من سکینه، و قد وعدتها بالماء و لم آتها به.
✨ *مرا تا زنده ام به سوی خیمه مبر* 😭😭😭
*من از سکینه(سلام الله علیها) شرم دارم، زیرا به او وعده آب داده بودم، و نتوانستم آب را به او برسانم.*
▪️امام حسین (علیه السلام) بر بالین شان بسیار گریستند، آثار خمیدگی و شکست در ایشان هویدا شد و فرمودند:
🟢الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی و شمت بی عدوی.
▪️ اکنون کمرم شکست و بیچاره شدم و الآن دشمن مرا شماتت کرده و سرزنش می کند.
▪️هنگامی که سکینه، دختر امام حسین (علیه السلام)، از حال عمویش عباس پرسید، امام (علیه السلام)پاسخ داد:
🟣«یا بُنَیَّهَ قَتَلُوهُ اللِّئامُ»
📕بحارالانوار ج۴۵ ص۳۹و۴۰
📕مقتل ابومخنف ص ۲۶۹و ۲۷۰
📕معالی السبطین ج ۱صص۴۴۷ و ۴۴۹
📕تذکره الشهداء صفحات ۲۴۹ و ۲۶۵ الی ۲۶۸
_{خداوندا فرج امام منتقم را برسان}_
WWW.ZAKERIN.IR - Mohammad Jannami.mp3
9.08M
نبودم ندیدم که #محشر به پا شد
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
#حضرت_اباالفضل علیه السلام
خیلی خیلی جانسوز هست
گوش کنید حتما 😭😭😭😭