eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.9هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
11.6هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرموقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت؛ آبےبرمیداشت‌وقبورشهدارومیشسٺ‌! میگفٺ‌: 🌱باشهداقرارگذاشتم‌که‌ من‌غبارروازروی‌قبرهای‌آنها‌بشورم‌و‌آنھـٰا هم‌غبارگناه‌رو‌از‌روی‌دلِ‌مـن‌بشورند...🌱 ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله __ قسمت پنجاه و سوم داستان #شهیدتورجی_زاده...🌷 _امام رضا علیه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله __ قسمت پنجاه و چهارم داستان __ روزهای آخر راوی: علی تورجی  از مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد. نشاط عجیبی داشت. از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد. از همه حلالیت طلبید. شنیده بودم بیشتر شهدا در آخرین حضورشان تغییر می کنند. حالا به راستی این را شاهد بودم. محمد خیلی تغییر کرده بود. از مشهد برای همه سوغات آورده بود. سوغاتی همه را تحویل داد. بعد پارچه سفیدی را از ساک بیرون آورد. گفت: این برای خودم است. مادر با تعجب گفت: این چیه! محمد هم گفت: کفن! همه می دانستیم که شهید غسل و کفن ندارد. من شک ندارم که می خواست ما را آماده کند. قرار بود فردا با دوستانش عازم جبهه شود. همان روز رفتیم به گلستان شهدا. سر قبر شهید سید رحمان هاشمی. دیگر گریه نمی کرد. دو تن دیگر از دوستانش درکنار رحمان آرمیده بودند. به مزار آنها خیره شد. گویی چیزهایی را می دید که ما از آنها بی خبر بودیم. رفت سراغ مسئول گلستان شهدا. از او خواست در کنار سید رحمان کسی را دفن نکند! ایشان هم گفت: من نمی توانم قبر را نگه دارم. شاید فردا یک شهید آوردند وگفتند می خواهیم اینجا دفن کنیم. محمد نگاهی به صورت پیرمرد انداخت وگفت: شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگه دار!! ظهر بودکه از خانواده خداحافظی کرد. داخل حیاط ایستاده بود. می خواست چیزی به مادر بگوید اما نگفت! یکی دوبار آمد حرفش را بزند ولی سکوت کرد. مرتب می رفت و می آمد. مادر پرسید: چیزی شده!؟ کمی مکث کرد. بعد گویی حرفش را عوض کرد و گفت: منتظر پدر هستم. به هر حال محمد از همه ما خداحافظی کرد و رفت. همان شب شوهر خواهرم را دیدم. پرسید: محمد چیزی به شما نگفت؟ گفتم:نه، چطور مگه! گفت: امروز عصر آمد درب مغازه ما. حرفهایی زد که خیلی عجیب بود. حالت وصیت داشت. به من گفت: جنازه من را که آوردند از حسینیه بین فاطمه علیها السلام تشییع کنید. قبل از دفن لباس سپاه را به من بپوشانید. پیشابی بند یا زهراء سلام الله علیها به سر من ببندید. در گلستان شهدا در کنار سید رحمان مرا دفن کنید! پدر و مادرم مرا در قبر بگذارند! روی سنگ قبر من هم فقط بنویسید: یا زهراء علیها السلام. خیلی نگران بودم. یاد حرفهای محمد به مسئول گلستان شهدا افتادم: یک ماه اینجا را برای من نگه دار. یعنی محمد می داند کی و چگونه شهید می شود!؟ محمد وصیت نامه اش را نوشته بود. آن را در جایی گذاشته و رفته بود. این حوادث اضطراب من را زیاد کرده بود. یعنی دیگر محمد را نمی بینم! همه خاطرات کودکی، مدرسه، کار و ... در ذهنم مرور می شد. چند روز بعد نامه ای فرستاد. نصیحتهای شخصی برای من بود. مقداری پول در حساب داشت. گفته بود صدقه و ردّ مظالم بدهم! از افرادی هم پول طلبکار بود. گفت: اگر نیاوردند آنها را حلال می کنم. در پایان همان مطالب شوهر خواهرم را تکرار کرد. کجا و چگونه مرا به خاک بسپارید و ... ... 📚 کتاب یازهرا 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
قرار نیست که ما بمانیم و ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ محو بشود قرار است بمانندو ما محو ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ بشویم ...🌷🕊 ...🤲🏻 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
__ السلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالِبْ(ع) ️ ️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ ️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام 🌴حــرم فــاطـمــه را بــا خـاک نــجــف بـایــد سـاخـت وقـــف زهـراســت نـــجـف بـاهـمــه ی ذراتــش __ ️اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
اگر تعلقات خود را زیر پا گذاشتیم می‌توانیم مانند شهدا به این مملکت خدمت کنیم! و اگر با تعلقات شخصی و فردی بخواهیم خدمت کنیم این خدمت به جایی نخواهد رسید... ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
ارتباط موفق_49.mp3
10.68M
۴۹ ⚡️ بعضی از آفت‌ها در رفاقت‌ها، یک آفت محسوب نمی‌شوند؛ بلکه به تنهایی ده‌ها آفتند. آنانکه از مسخره کردن دیگران، لذت می‌برند، در همین خُلق خویش؛ - روح تجاوز - تحقیر - و تولید کینه را یکجا دارند؛ وگرنه هرگز قادر به مسخره کردن کسی نبودند! این افراد هـــــرگز محبوب قلب دیگران نخواهند بود.✘ 🎤 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
مداحی آنلاین - اضطرار به حجت - حجت الاسلام عالی.mp3
2.39M
♨️ اضطرار به حجت 👌 سخنرانی بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام عالی 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
خاطره زیبا و واقعی از شهید عباس بابایی ازتون خواهش می کنم چندین بار این کلیپ را ببینید........😭😔 در کانال حضرت زهرا و شهید هادی او رو دنبال کنید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
💢 روز یکشنبه ماه ذی القعده
. . سلام خوبید ☘ یه مطلبی الان به لطف خدا به ذهنم رسید گفتم با شما هم در میان بگذارم اونم این که از الان تا محرم یک ماه دیگه مونده و حاضرید تو این یک ماه که مونده یه ختم قرآن کامل انجام بدیم و از طرف امام زمان ع هدیه کنیم به امام حسين ع❤️❤️ برای صفای قلب و روشن شدن دلمون و از بین رفتن زنگار دل هامون😍😍 . یعنی از الان تا محرم روزی یک جزء قرآن بخوانیم و تا محرم که میشه یک بار تونستیم قرآن رو ختم کنیم و هر روز خودتون یک جزء قرآن رو از امروز شروع کنید و بخونید این کار رو اگه میتونید انجام بدید قرآن خیلی تو نورانیت انسان تاثیر داره😊😊 دوست داشتید پیشنهاد چنین طرحی رو به بقیه هم بدید تا اونا هم انجام بدند و بخونند ☘ اگرم درباره این طرح ( ختم قرآن تا فرا رسیدن محرم ) نظری دارید روی لینک زیر بزنید و نظرتون رو بنویسید 👇👇 پیامتون به صورت ناشناس ثبت میشه https://harfeto.timefriend.net/16870805017851 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 .
سلام ماشاء الله به شما التماس دعا داریم ازتون باید خدمت همه اعضا عرض کنم این ختم همگانی نیست بلکه شخصی هست و هر کس باید برای خودش روزی یه جزء بخونه تا ۳۰ روز دیگه که محرمه قرآن رو تونستیم یه بار ختم کامل انجام بدیم
. پس کسانی که میخواند تو این طرح شرکت کنند بسم الله از امروز جزء اول رو شروع کنید به خوندن😊 در ضمن حتما هم لازم نیست یه دفعه یه جزء رو بخونید هر جزء قرآن با خط عثمان طه ۲۰ صفحه هست شما میتونید در طول روز چندین بار بخونید مثلا اگه نمیتونید یه دفعه ای ۲۰ صفحه رو بخونید که یه جز تموم بشه میتونید مثلا پنج تا صفحه رو الان بخونید دو تا صفحه رو دو ساعت دیگه و همین طور الی آخر تا یک جزء تموم شه😍 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_🌾_ صحبت‌های مهم استاد رائفی پور در خصوص جشن بزرگ و لزوم برگزاری جشن‌های میدانی محلی و ایستگاه‌های صلواتی ✔️حلقه وصل باشیم و اهمیت آن را نشر بدیم 🗓 19 روز تا عید بزرگ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
Part03_علی از زبان علی(1).mp3
9.18M
*پیمان برادری با رسول خدا(ص) * ده سند افتخار امیرالمومنین (ع) * ماجرای ازدواج امیرالمومنین و حضرت زهرا (س) *خواستگاری امیرالمومنین (ع) از حضرت زهرا(س) *خرید جهیزیه و وسایل خانه *برگزاری مراسم عروسی 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻علامت مومن بودن؛ تنظیم زندگی با امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دو دقیقه حواست را جمع کن! بیانات (قدس سره) در موضوع نقشه های شیطان در تحریف فکر و گرایش آدمی و دورساختن او از رفتارهای سعادت بخش ۱۳۹۵/۰۲/۲۹ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله __ قسمت پنجاه و چهارم داستان #شهیدتورجی_زاده __ روزهای آخر را
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت پنجاه و پنجم داستان آخرین آرزوها راوی: ابراهیم شاطری پور  فروردین 66 بود. با محمدرضا برگشتیم منطقه. حاج اسماعیل صادقی مسئول محور لشگر شده بود. برادر تورجی هم فرمانده گردان یازهراء(سلام الله علیها) بود. برادر حسین خالقی جانشین او در گروهان ذوالفقار شده بود.  گردان ما در کربلای پنج بیشترین تعداد شهید و مجروح را داشت. اکثر بچه ها هنوز مجروح بودند. با اینحال جوّ بسیار خوبی در بین بچه ها بود. مراسم صبحگاه برگزار شد. برادر تورجی برای بچه ها صحبت کرد. موضوعات جالبی را اشاره کرد: برادرها همینطور که ما برای عملیات احتیاج به تهیه تدارکات و بردن آذوقه و مهمات داریم. همینطور هم احتیاج به تدارکات معنوی داریم. این توسل ها این نمازشبها و این ذکر و... اینها آذوقه معنوی ماست. اگر اینها را نداشته باشیم با اولین گلوله های دشمن زمین گیر خواهیم شد. چیزی که به ما حرکت می دهد همین است. رفتار و برخورد او با قبل فرق کرده. گویی مسافری است که قصد بازگشت دارد. محمد این اواخر حالت خاصی داشت. می گفت: دیگر تحمل این دنیا را ندارم. احساس می کنم اینجا جای ماندن نیست. باید رفت! شب بود. هوا هم سرد. آتش روشن کرده بودیم. با چند نفر از بچه های قدیمی گردان دور هم نشسته بودیم.  تورجی هم آمد. مشغول صحبت شدیم. حرف از آرزوهایمان شد. گفتم: من آرزو دارم که در مراسم شهادت من تورجی دعای کمیل بخواند.  او هم لبخند زد وگفت: توی اصفهان دعای کمیل چند ساعت طول می کشه. مردم باید گرسنه بمانند. برا همین اصلاً چنین آرزویی نکن. بعد ادامه داد: اما من از خدا خواستم که تو مراسم من اول شام بدهند بعد دعا بخوانند! نمی خواهم مردم اذیت شوند. بعد ادامه داد: اما آرزوی من اینه که، بعد ساکت شد و چیزی نگفت. همه ساکت شدیم. میخواستیم آرزوی او را بشنویم. چند لحظه مکث کرد و گفت: من دوست دارم زیاد برام فاتحه بخونند. زیاد باقیات الصالحات داشته باشم. می خوام بعد از مرگ خیلی وضعم بهتر بشه. بعد ادامه داد: من دوست دارم هرکاری می توانم برای مردم انجام بدم. حتی بعد از شهادت! چون حضرت امام گفت: مردم ولی نعمت ما هستند. دوباره مکثی کرد و گفت: راستی این هیئت گردان رو ادامه بدید. خیلی برکات توی این هیئت هست. بعد بلند شد و گفت: فردا باید برم ستاد لشگر، آقای زاهدی فرمانده لشگر (که بعد از شهادت حاج حسین خرازی انتخاب شده) با ما کار داره فکر می کنم عملیات جدید در راهه! ... 📚 کتاب یازهرا 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام جواد علیه السلام تسلیت باد. ________ ممنونم از عطای جگرگوشه ی رضا علیه السلام😭 ای جان من فدای جگرگوشه ی رضا علیه السلام😭
- ناشناس.mp3
6.87M
🎙️سمینار ازدواج موفق⁦💕 کامل و گوش کنید😉 ▫️قسمت: ۲۷ ▫️زمان: حدود ۴۰دقیقه ▫️دکتر: شاهین فرهنگ موضوع ؛ چگونگی خواستگاری ، شناخت و آشنایی!؟ ادامه‌دارد...💕 💢 👌