eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
35.8هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
12هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
Part35_علی از زبان علی.mp3
12.85M
قسمت5⃣3⃣ *نامه ای تاریخی و روشنگر به مردم *تشریح ماجرای قتل عثمان *تشریح ماجرای نزاع با معاویه *تشریح ماجرای حکمیت و خوارج *توبیخ مردم به جهت سستی در جنگ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
✍تبریز امروز شاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوان‌‌های امروز مارک‌پوش و عطرزده و البته دکتری بود که جا
سلام نمیدونم چرا عکس این شهید تحت تاثیرم قرار داده به نظرم در آینده زیاد از این شهید گفته بشه ای شهید دستمون رو بگیر و ما رو هم مثل خودت پاک کن شما هم بیاید امشب که شب حضرت رقیه س هست وقتی رفتید هیئت به نیابت از این شهید برید و قول و قرارهایی با این شهید بگذارید ما امشب یادت میکنیم تو هم ما گناهکارا رو پیش امام حسین ع یاد کن تویی که این جور امام حسین خریدت😭😭 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محرم 03.mp3
10.23M
3 ▪️اگه خسته شدی از گِره هایی که روحتو حبس کردن! ▪️اگه دنبال رها شدن از نَفْسِ ناآرامت هستی! آسمونِ محـرم... بستــرِ رها شدن و پروازه! قلبـ❤️ـت رو به حسین برسون👇 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترک تاب نیـــــــــاورد جلو آمد و گفت: "می شود شمر! که امسال سرش را نبری؟" ▪️ای بابا حکایتی شده مویم😭😭 برای سلامتی و آرامش قلب امام زمان ارواحنا فداه صلوات یا امام حسین 😭😭😭 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
📱به‌رفیقش‌‌پشت‌تلفن‌گفت: ذکر "الهـےبه‌رقیه"بگومشکلت‌حل‌میشه(: رفیقش‌یه‌تسبیح‌برداشت📿 به‌ده‌تا‌نرسیده‌دوستاش‌زنگ‌زدن وگفتن‌سفر‌ براش جورشده..!💔 ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهید مهدی زین الدین: هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند… نثار روح بلندشان صلوات
25.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🥀 یكی از روضه خوان ها میگه، شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم كردم برم هیئت، یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم، گفت: بابا كجا میری؟ گفتم:دارم میرم هیئت، گفت: مگه الان چه خبره؟ گفتم:شهادت حضرت رقیه است، گفت: بابا رقیه كیه؟ گفتم:دختر امام حسینه، گفت:بابا چند سالشه؟ گفتم: هم سن خودته، گفت: بابا منم با خودت میبری؟، گفتم: نه عزیزم تو مریضی، استراحت كن، حالت بهتر بشه، گفت: بابا حالا كه من رو نمیبری با خودت، بهش میگی بیاد كنارم؟ با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه، گفتم: نه، نمیتونه بیاد، گفت: چرا بابا؟ گفتم: اونم مریضه، گفت: چرا بابا؟ چی شده؟ گفتم: بابا پاهاش درد میكنه گفت : بابا : چرا پاهاش درد میكنه؟ گفتم:رو خارهای بیابون دویده، گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه كفش پاش نبوده؟ گفتم نه كفش نداشته، كفشاشو غارت كردن، كفشاشو دزدیده بودند. گفتم : دخترم میذاری من برم، بیچاره ام كردی تو؟ گفت:آره برو.... من خداحافظی كردم، دم در دوباره گفت:بابا، یه سوال دیگه..... سوالش من رو بیچاره كرد، نشستم دم در شروع كردم به گریه كردن، گفت:بابا كفشاشو غارت كردن، چرا باباش بغلش نمیكرد !!!!! بابا من اون روز كفشم گم شده بود تو بغلم كردی بابا، چرا باباش بغلش نكرد... 😭😭😭 🏴🏴🏴 . نــجــوای دخـتـــرانـه 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124