💠حدیث روز💠 💎 قال الصادقُ علیه آلافُ التحیه و الثناء: 🌸إن كانتِ الدنيا فانيَةً فالطُّمأنينَةُ إلَيها لِما ذا 🌸اگر دنيا فناپذير است، پس دل خوش كردن به آن چرا؟ 📚 بحار الأنوار، جلد۷۳، صفحه۸۸، حدیث۵۴ @shahid_hadi99

#آسمانےشو 🕊 " خدمت به مردم " ☘ توۍ ڪوچه بود و همش به آسمون نگاه میڪرد و سرش رو پایین مےانداخت. بهش گفتم داش ابرام چیزے شده؟ گفت: تا این موقع یڪے از بندگان خدا به ما مراجعه میڪرد و مشڪلش رو حل میڪردیم. میترسم ڪاری ڪرده باشم ڪه خدا توفیق خدمت رو ازم گرفته باشه... ➣ @shahid_hadi99

#نواے_عاشقے مےباره‌بارون روی‌سرمجنون☔️ #بنےفاطمه ↳|•@shahid_hadi99 •|❥

#رفیق_شهید↭شهید محمد جهان آرا #پیامےازبهشتـ [💌]بچه ها اگر شهر سقوط کرد، نگران نباشید؛ دوباره فتح میکنیم مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند! °^🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #ایمان →.• @shahid_hadi99

#بیوخاص 🍃°^یه بزرگے میگفتند : + زشته شب و روز یه شیعه، بگذره و یاد اِمامِش نیوفته . . ! ／ʝסíꪀ➘ |❥ @shahid_hadi99

سـݪامـٺےپـسـرےڪه... سـرش‌وخـم‌مـےڪݩـه‌بـه‌ سـݩگ‌فرش‌خـیـابـوݩـا، ݩـه‌رودرروےݩـامـوس‌ مـردم... #ز_تبار_علے ᭟ @Shahid_hadi99

#ازخنده تا خاڪریز😉 استاد سرڪار گذاشتن بچه‌‌ها بود. روزے از یڪے از برادران پرسید: «شما وقتے با دشمن روبه‌رو مے‌شوید براے آنڪه ڪشته نشوید و توپ و تانڪ آنها در شما اثر نڪند چه مے گویید؟» آن برادر خیلے جدے جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمے‌گردد والا خود عبادت به تنهایی دردے را دوا نمے‌ڪند. اولاً باید وضو داشته باشے، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوے ڪه ڪسے نفهمد بگویے: اللهم ارزقنا ترڪشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جاے حساسنا برحمتڪ یا ارحم‌الراحمین» طورے این ڪلمات را به عربے ادا ڪرد ڪه او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر ڪه ڪلمات عربے را به فارسے ترجمه ڪرد، شڪ ڪرد و گفت:«اخوے غریب گیر آورده‌اے؟»😂😂😂😂 ↯🌹🌙 @shahid_hadi99

#برنامه #عکس_هلوگرامی🌈 #تفریح_طوری ↭ @shahid_hadi99

#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌بیستم دو سال مهمان خانه‌ۍ آقا جان‌علے بودیم.بعد از اینڪه اوضاعمان یڪ خورده رو به راه شد بار و بندیل‌مان را جمع ڪردیم و به خیابان تهران ڪوچ ڪردیم و ساڪن منزل آقاۍ بائو شدیم. مریم دو ساله بود ڪه خدا،محدثه را به ما داد.از خانه آقا جان‌علے ڪه بیرون آمدیم،تند تند خانه عوض ڪردیم.محدثه سه ماهه بود ڪه به منطقه‌ۍ آبندان‌سر رفتیم.بعد از یڪ سال و نیم راهے شهدا محله شدیم؛خانه‌ۍ آقاۍ فوقے،صاحب‌خانمان از نیروهاۍ بسیجے بود.گرد جبهه همیشه روۍ لباس‌هایش نشسته بود.آقاۍ فوقے و همسرش مثل یڪ فامیل دلسوز به ما محبت مےڪردند.نورعلے هم به شدت به آنها علاقه‌مند بود. ------------------------- هفتم تیرماه سال۱۳۶۰ بود.من حجابه خانم توۍ حیاط مشغول شستن لباس بودیم.در حیاط باز شد و نورعلے وارد حیاط شد.قبل از سلام و احوال پرسے بغض‌اش ترڪید و زد زیر گریه...ما دستپاچه شدیم.نمےدانستیم چه خبر شده‌است.با دست‌هاۍ ڪف‌آلود رفتم جلو و گفتم: _نورعلے چے شده؟چرا گریه مےڪنے؟ شدت گریه‌اش بیشتر شد.با دست به سر و صورتش مےزد و گریه مےڪرد. نمےتوانستم آرامش ڪنم.دست‌هایش را گرفتم و دوباره گفتم: _نورعلے تورا به خدا حرف بزن.ڪسے چیزۍ شده؟از نگرانے مردم. بریده بریده گفت: _دڪتر بهشتے....دڪتر بهشتے _دڪتر بهشتے چے؟ _دڪتربهشتے و یارانش را ڪشتند.منافقین نامرد آن را ڪشتند. گریه امانش نداد تا حرفش را ادامه بدهد.مات و مبهوت و بغض ڪرده به نورعلے خیره شدم.فرصت دادم تا گریه‌اش تمام شود.یڪ لیوان آب دستش دادم.چند جرعه سر ڪشید.آه ڪشید و گفت: _چه آدم‌هاۍ بزرگے را از دست دادیم. دست‌هایش را مشت ڪرد و ادامه داد: _باید حساب منافقین را ڪف دستشان بگذاریم. ادامھ‌دارد... |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99

#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌بیست‌و‌یڪم آقاۍ فرض‌علے سیفے ڪه از همڪاران و هم‌رزمان‌ نورعلے بود مےگفت: _بعد از شهادت بسیجیان در قادیڪلاۍ بزرگ قائم‌شهر به دست منافقین،ساعت ۱۲شب به اتفاق گروهے از بچه‌ها براۍ شناسایے منافقین به دل جنگل‌ زدیم.تا ساعت۴بعد از ظهر فردا راه رفتیم تا به نقطه‌ۍ تجمع آن‌ها رسیدیم و با هم درگیر شدیم.چن نفر از آن‌ها را به هلاڪت رساندیم و بقیه را اسیر ڪردیم.در راه برگشت،همه‌ۍ غذاهایے ڪه با خود داشتیم تمام شد و فقط ڪمے آب برایمان مانده بود.گرسنگے و خستگے باعث شده بود تا چند نفر از نیروها بےحال و بےهوش شوند.اتراق ڪردیم.اڪثر نیروها از فرط خستگے به خواب رفته‌بودند.شهید بلباسے صدایم ڪرد و به یڪے از اسرا اشاره ڪرد و گفت: _آقاۍ سیفے!برو ببین آن اسیر در چه اوضاعے به سر مےبرد. بالاۍ سر آن اسیر حاضر شدم.با دستان بسته به درختے تڪیه داده بود.گفتم: _الان ڪه همه خوابند تو مےتوانستے به راحتے فرار ڪنے.چرا این ڪار را نڪردۍ؟ گفت: _از وقتے حرڪت ڪردیم تا الان ۴۸ساعت توۍ راه هستیم.همه‌ۍ غذاۍ شما تمام شده‌است اما دو تا نان لواش توۍ ڪوله‌پشتے من بود.از زمان حرڪت،من با دست هاۍ بسته ستون آخر بودم.به سمت نورعلے اشاره ڪرد و ادامه داد: _این رزمنده،هر چند دقیقه یڪ تڪه نان و مقدارۍ آب به من مےداد،ولے خودش به آن‌ها لب نمے‌زد.من هروقت قصد فرار ڪردن به ذهنم مےرسید انگار پاهایم مثل دست‌هایم بسته مےشد و توان راه رفتن را نداشتم.این رزمنده مرا شیفته‌ۍ خودش ڪرد.(: ------------ شب آرامے بود.جیرجیرڪ ها لا‌به‌لاۍ درخت‌هاۍ حیاط آواز مےخواندند.مریم و محدثه خواب بودند.نورعلے جبهه بود و من بدون او احساس تنهایے عجیبے مےڪردم.ڪاغذ تلگراف را باز ڪردم و خواندم‌اش: _سڪینه باز هم من از قافله عقب ماندم.گلزاده به شهادت رسید.احساس دلتنگے عجیبے مےڪنم.یعنے هنوز موقع آن نرسیده ڪه آن‌ها مرا با خودشان ببرند. آرزوۍ شهادت داشت.شهادت دوستانے مثل باب‌الله عباسے ، بوستان‌ دوست ،غضنفر ولی‌پور، جعفر نوروزیان،علیرضا عبدۍ و رنجبر،دلش را ریش ڪرده بود.غبطه مےخورد ازینڪه آن‌ها به شهادت رسیده‌بودند ولے او به آرزویش نرسیده‌است. نگاهم به ڪاغذ تلگراف خیره مانده بود.به موهای مریم و محدثه دست ڪشیدم.چه خواب نازۍ بودند اما دل من پر از آشوب بود ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99

#به_روز_باشیم 😉 ﹝♡ لیلے و مجنون♡ ﹞ ❃ هر روز ڪه صبح بردمیدے یوسف رخ مشرقے رسیدے ڪردے فلڪ ترنج پیڪر ریحانے او ترنجے از زر ❃ لیلے ز سر ترنج بازے ڪردی ز زنخ ترنج سازے زان تازه ترنج نو رسیده نظاره ترنج ڪف بریده ❃ چون بر ڪف او ترنج دیدند از عشق چو نار مے‌ڪفیدند شد قیس به جلوه‌گاه غنجش نارنج رخ از غم ترنجش 📚نویسنده∶ نظامے گنجوے #معرفےڪتاب ↯🌹🌙 @shahid_hadi99

#بہ‌وقت‌عاشقے ♥️.• 20:00

🌙🌼.. اللَّھمَّ صَـلِّ عَلَے عَلِے بْنِ مُوسَے الرِّضَا الْمُرْتَضَے الْـإِمَامِ التَّقِے النَّقِے وَ حُجَّتِڪ عَلَے مَـنْ فَـوْقَ الْـأَرْضِ وَ مَـنْ تَحـتَ الثَّرَے الصِّـدِّيقِ الشَّھيدِ صَلـاَةً ڪثِيرَةً تَامَّـةً زَاڪيَةً مُتَوَاصِـلَةً مُتَـوَاتِرَةً مُتَرَادِفَـةً ڪأَفْضَـلِ مَـا صَلَّيْتَ عَلَے أَحَـدٍ مِـنْ أَوْلِيَائِڪ♥️.• . #السلـام‌علیڪ‌یاعلےابن‌موسےالـرضا^• 『 @shahid_hadi99 』

#بیوخاص آݧ‌قدرعاشـق‌خداباش ڪه‌غیرخدارافراموش‌ڪنۍ♥️.• 「 @shahid_hadi99 」

❀.•وصیت نامه شهید هادی ذوالفقاری #قسمت_دوم ☘.•از برادرانم می‌خواهم ڪه غیر حرف آقا حرف ڪس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس ڪه واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود ڪه اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود ڪه طرف ڪشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید. آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ ڪنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت ڪنیم. امام زمان را تنها نگذارید من ڪه عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم ڪه خیلی گناه ڪردم و پل‌های پشت سرم را شڪانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و ڪارهای بیهوده انجام داده‌ام و یڪی از دلایلی ڪه آمدم نجف به خاطر همین بود ڪه پیشرفت ڪنم نجف شهری است ڪه مثل تصفیه‌ڪُن است ڪه گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است. در جهاد مدافعان حرم شرڪت ڪنید/مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا ڪار تڪفیری‌ها را تمام ڪنند همچنین می‌خواهم ڪه مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم‌ها دفاع ڪنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرڪت ڪنند چون دیدم ڪه مدافع هست لڪن ڪم است باید زیاد شود و مطمئنم ڪه این‌ها(ظالمین) ڪم هستند و فقط با یڪ هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود ڪار این مفسدها را تمام ڪرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است ڪه دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا ڪنید چون خیلی گناه ڪارم و از همه حلالیت بگیرید. دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم وصیت من به طلاب این است ڪه اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود ڪار شیطانی و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت ڪنند چون طلبه‌ای باتقوا ڪم داریم اول تزڪیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) در قبر می‌آیند. 19 بهمن ماه سال 1393 العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاری #به_وقت_شهادت. 🕊 ↝.• @shahid_hadi99

فرار از تبادل 🌿✨

#نواے_دل😍🌱 زیارت امامان: موسے ڪاظم،علے بن موسے جواد، هادے علیهم السلام دعای روز چهارشنبه التماس دعا 🤲🏻 ↳|• @shahid_hadi99 •|❥

°🦋|•• • . •.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم . ••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» . •.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨ . •.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.• . •.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•` . ⇅♥️🌙🌱°^ 『 @shahid_hadi98.• 』

💠 حدیث روز 💠 💎قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: ❀.•اَطْوَلُكُمْ قُنُوتا فِى الْوَتْرِ اَطْوَلُكُمْ راحَةً يَوْمَ القِيامَةِ فِى المَوْقِفِ ❀.•آسوده ترين شما در توقفگاه قيامت كسى است كه قنوت نماز وتر او طولانى تر باشد. 📚بحار الانوار جلد۸۷ صفحه۲۸۷ → |•@shahid_hadi99 •|❥

#بیوخاص خدایٰا هیچکس از مَن نپُرسید که شــَــهادَت دَر نظــرَم چگـونِه است؟ اَمـا مَـنّ هَرشب فریٰاد میزنم ! اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل...♥️ @shahid_hadi99