.
چِه کنم من دلم از بارِ گنه سنگین است
بر سرم این همه آوارِ گنه سنگین است
رو سیه آمده ام تا به درت توبه کنم
یک دل و این همه آثارِ گنه سنگین است
هستی محرابی🖌
عکس از: انمار خلیل📸
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
یکی از مسئولین می آید پیش حاج محمد و دوستانش و می گوید : «شما به چه اجازه ای و با مجوز چه کسی آمده اید در خیابان؟»
حاج محمد میزند زیر کلاه آن بندهخدا و میگوید : وقتی دزد بیاید در خانه ات مگر تو منتظر اجازه کسی میشوی؟ حالا دزد آمده در خانه ما و رهبرمان را هدف گرفته است و ما با مجوز دلمان آمده ایم.
#بصیرت✌️
✍روایت هایی از دوستان شهید
📸 #شهید_حاج_محمد_پورهنگ در کنار یکی از برادرانِ #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور (برادر خانم شهید)
📲وب حریم حرم
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🔻جملات کلیدی و روشنگرانه مقام معظم رهبری راجع به «۹ دی» و «فتنه»
▪️فتنهها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنهانگیز دستش کوتاه میشود.
۱۳۷۸/۰۵/۰۸
▪️فتنهانگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامهای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند.
۱۳۷۹/۰۱/۰۶
▪️دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاستبازی های ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبی هاست.
۱۳۸۷/۰۶/۲۹
▪️در اوائل حوادث بعد از انتخابات ۸۸ اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنی ها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد.
۱۳۸۸/۰۹/۰۴
▪️در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبکار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم.
۱۳۸۸/۱۰/۱۹
▪️فتنه معنایش این است که یک عدهای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمن صریح بتواند چهرهی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند.
۱۳۸۸/۱۰/۲۹
#نهم_دی🇮🇷
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
کریم اگر که نباشد گدا عزا دارد
جواد آنکه سخا و بسی عطا دارد
فدای تو شوم ای رحمت خداوندی
گدای درگهت از جود تو بقا دار
سید علی اصغرپور🖌
عکس از: حسنین الشرشاحی📸
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
گویند
یڪ دست صداندارد
امّا...
بےدست هاغوغامےڪنند
ای شهیدبےدست
یارےمان ڪن...
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
مسیحیان هم،
سالِ نو را با یادِ تو، تحویل می کنند!
#حاج_قاسم
#hero
🌿میلاد حضرت عیسی (ع) و فرارسیدن سال نو میلادی بر دوستان و شهدای مسیحی مبارک باد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
شعله آن شب که فکر غارت بود
#شب_جمعه شب زیارت بود...😔😔
.
.
.
.
#حاج_قاسم💔
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
✨🕊
😞شبی که حاج قاسم به شهادت رسید، اصغر آقا منزل بودند، دو شب بود منزل نیامده بودند، خیلی خسته بودند، گفتند که لباسهایم را تمیز کن، چون فردا صبح ساعت ۸ می خواهم سرکار بروم.
🌱گفتم فردا جمعه است یک استراحتی کنید، گفتند نه کار دارم باید حتما بروم، اینها را که گفتند و خوابیدند، نزدیک ساعت سه نصف شب بود تلفن اصغر آقا زنگ خورد، سراسیمه بلند شد گوشی را جواب داد و تلویزیون را روشن کرد و تند تند کانال ها را عوض می کرد، گفتم چه خبر شده؟
📲گفت هیچی، نت گوشیت را روشن کن.
گفتم چی شده چرا اینطوری می کنید؟
گفت که حاج قاسم شهید شده..
من باور نکردم، گفتم واقعیت داره؟ گفتند بله...
در همین موقع یکی از دوستانش یک عکس فرستاده بود که پایینش نوشته بود حاج قاسم به شهادت رسید...😭💔
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#روایت_بانو_ایمانی_همسر_شهید/خبرگزاری مهر
نشر مجدد به بهانه دومین سالگرد شهادت #سردار_دلها
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹فیلم| بغض رهبر معظم انقلاب هنگام نقل خاطرهای از #حاج_قاسم
روایت بغضآلود رهبر انقلاب از انتظار #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی پشت درب اتاق عمل جراحی و همراهی با خانواده دوست شهیدش
پ.ن : خدا ذلیل کنه کسی رو که اشک عزیزدلِ ما رو درآورد...
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲
⏱ساعت به وقت پرواز پرستوها...
🕊۱:۲۰ بامداد ۱۳ دی، ساعتی که پرکشیدی #حاج_قاسم . . .
و دل ما را هم بردی . . .
#قهرمان_من🌷
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
المجدُ للشهدا.mp3
6.1M
من کربلاء نبتَ الاباء مُسلسِلاً
فی نبضِ حزبِ الله نصراً مُبهرا
از کربلا پدران در زنجیر جوانه زدند
یک پیروزی خیره کننده در قلب حزب الله وجود دارد...
به یاد همه شهدای مدافع حرم آل الله در کل جبهه مقاومت
#hero
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
هزار شب.....
به سحر آمد و سحر شد شام
ولی شبی که تو رفتی
سحر نگشته هنوز
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#Hero
.
یک ذره عقل هم ڪه خدا لطف ڪرده بود
ڪردیم نذر عشق تو تا عاشقت شویم
.
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
روی دیوار قلبم
عکس کسی است که هرگاه
دلم تنگ بهشت میشود
به چشمان او خیره میشوم...
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#HERO
پ.ن : آقای اصغر و حاج قاسم برای خدا مخلص بودند... ما چگونه ایم؟
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
جاذبه همان چشمهای توست؛
نگاهم کن
که بی تو در زمین و آسمان
معلّق خواهم ماند...
#شهید_مصطفی_محمدمیرزایی
۱۳ دی، دومین سالگرد شهادت آقامصطفی، بچه ی ری، شهید جبهه مقاومت🕊
شادی روحش صلوات🌷
#قهرمان_من🦋
#hero🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم #قسمت_نود_و_هشتم سخنان بعد از نماز #مغرب امام جماعت، معطوف به ظهور
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم
#قسمت_نود_و_نهم
از #مسجد که بیرون آمدم، مجید را دیدم که به انتظارم #مقابل در ایستاده و مثل همیشه به رویم #میخندد. کنارش که رسیدم، اشاره ای به موبایل در #دستش کرد و خبر داد: "عبدالله زنگ زده بود. گفت #اومده درِ خونه، منتظره برگردیم!" با هم حرکت کردیم و من همزمان سؤالم را پرسیدم: "کاری داشت؟" شانه بالا انداخت و #جواب داد: "نمیدونم، حرفی که نزد."
ولی دلش جای دیگری بود که در دنیای خودش #غرق شد تا من صدایش زدم: "مجید!" با همان حس و حالی که نگاهش را با خودش بُرده بود، به #سمتم صورت چرخاند تا #سؤال کنم: "به چی فکر میکنی؟" و دل بی ریای او، صادقانه پاسخ داد: "به تو!"
و در برابر نگاه #متعجبم، با لبخندی لبریز متانت شروع کرد: "الهه جان! داشتم #فکر میکردم این یک #ماهی که اومدیم تو این #خونه، شرایط زندگی تو #خیلی عوض شده! خُب شاید قبلاً تو این همه مراسم #دعا و جشن و #عزاداری شرکت نمیکردی، ولی خُب حالا به هر مناسبتی تو این خونه یه #مجلسی هست و تو هم خواه #ناخواه در جریان خیلی چیزها قرار میگیری!"
نمیدانستم چه میخواهد #بگوید و خبر نداشتم #حالا او هوایی شده تا بساط تبلیغ تشیع به #پا کند که نگاهم کرد و حرف دلش را زد: "حالا نظرت چیه؟" نگاهم را از #چشمان مشتاق و منتظرش برداشتم که نمیخواستم #بفهمد دیگر آنچنان #مخالفتی با عشقبازی های شیعیانه اش ندارم و او مثل اینکه به لرزیدن پای #اعتقادم شک کرده باشد، سؤال کرد: "مثلاً تا حالا نشده احساس کنی که #دلت میخواد با #امام حسین(ع) درد دل کنی؟"
و نمیدانم چرا #نگاه دلم را به سوی امام حسین(ع) کشید و شاید چون #همیشه محرم #دردهای دلش در کربلا بود، احساس میکرد اگر حسی #دل مرا بُرده باشد، #عشق امام حسین(ع) است و من هنوز هم #نمیتوانستم با کسی که هرگز او را ندیده و قرنها پیش از این #دنیا رفته (به شهادت رسیده است) و حتی مزارش کیلومترها با من فاصله دارد، #ارتباطی قلبی برقرار کنم که با صدایی سرد و بی روح، به سؤال سراپا عشق و #احساسش دست رد زدم: "نه!"
ولی #شاید او بهتر از من، حرارت به پاخاسته در #جانم را #حس کرده بود که سنگینی #نگاهش را بر نیمرخ صورتم احساس کردم و #صدایش را شنیدم: "پس چرا اونشب که #داشتی قضیه تخلیه خونه رو برای آسید احمد و مامان #خدیجه تعریف میکردی، نگفتی به خاطر اینکه تو رو به جان جوادالائمه(ع) قسم داده بودن #کوتاه اومدی، ولی بعد اون همه #اتفاق بد برامون افتاد؟ اگه دلت پیش امام جواد(ع) نبود، چرا #شکایت نکردی که به خاطرش ثواب کردی و #کباب شدی؟"
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
🍃من به قربانِ صحـ✨ـن و سرای حسین (ع)🍃
ارزش کرببلا را چه کسی می داند
قلب ما را به خدا هجر تو می سوزاند
کربلایی شدن از کرببلا رفتن نیست
کربلایی ست هر آنکس که تو را می خواند
جواد کلهر🖌
عکس از: محمد المخر📸
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
سنم به جنگ نمی رسید. گمان می کردم شهدا چطور در یک شب شهید می شوند؟! آیا تمام مسیر را در یک شب طی می کنند. او را که دیدم، فهمیدم از مدت ها قبل برای شهادتش برنامه ریزی کرده بود. سعی می کرد رفتارش را شبیه شهدا کند تا عاقبتش هم مثل آن ها شود...
#قهرمان
#روایت_دوست_شهید
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ (طلبه)
دفاع پرس📲
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌙نیمه شب بود که از خواب پریدم. دیدم عبدالمهدی پتوش روش نیست. تعجب کردم. آخه هواسرد بود...
😦نگاه کردم متوجه شدم پتوی خودش رو انداخته روی دونفر بسیجی که کمی مسن سال بودند...
دلم سوخت. رفتم منم پتوی خودمو بندازم رو عبدالمهدی که فهمیدم بیداره! بهش گفتم بیداری؟! نخوابیدی؟!
گفت خوابم نبرده. به شوخی گفتم سرما را خوردیا!!! حقت بود چه قدر گفتم برو تو اتاق خودت...
پتوم رو انداختم روش، قبول نمیکرد. گفت حداقل تو هم بکش روت پتو رو. گفتم نه. خلاصه اصرار کردم قبول کرد و خوابیدیم تا نماز صبح...
👌از این کاری که کرد و بین ما موند و سرما را به جون خرید خیلی خوشم اومد و روحیه گرفتم...
همیشه این جمله رو تکرار میکرد که : "اول من یک بسیجی ام تا اینکه بخوام یک پاسدارباشم."
#روایت_همرزم_شهید
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
¤♢¤♢¤♢¤♢¤♢¤♢¤♢¤♢¤♢¤
#امام_خمینی (ره):
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام...
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم #قسمت_نود_و_نهم از #مسجد که بیرون آمدم، مجید را دیدم که به انتظارم
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم
#قسمت_صدم
چه هنرمندانه به هدف زد و من چه #ناشیانه از تیررس #سؤالش گریختم که با #دستپاچگی پاسخ دادم: "خُب من نمیخواستم #منت بذارم..." که خندید و با #زیرکی عارفانه ای زیرِ پایم را خالی کرد: "سرِ کی #منت بذاری؟ مگه امام
جواد(ع) اونجا نشسته بود؟"
به سمتش برگشتم و در #برابر آیینه چشمان #عاشقش ماندم چه جوابی بدهم که خودش پاسخ داد: "پس حضور امام جواد(ع) رو حس کردی! پس #احساس کردی داره #نگات میکنه!"
و به جای من، نگاه او در ساحل احساسی زیباتَر شد و دل یک #دختر سُنی را شاهد #عشق پاک #تشیع گرفت: "میبینی #الهه؟ حتی اگه تو باهاش درد دل نکنی و حضورش رو #قبول نداشته باشی، اون #حضور داره! اون کسی که اون روز دل تو رو نَرم کرد تا برای حبیبه خانم یه کاری کنی، امام جواد(ع) بود! اون کسی هم که اون #شب یه جوری نگات کرد تا روت نشه چیزی جلوی آسید احمد بگی، خود آقا بود!"
پس چرا خدا در برابر این همه پاکبازی ام، چنین #سیلی محکمی به صورتم زد که به یاد #حوریه بغضی #مادرانه گلویم را گرفت و گلایه کردم: "پس چرا اونجوری شد؟ چرا امام جواد(ع) یه
کاری نکرد #حوریه زنده بمونه؟"
و حالا #داغ حوریه، در آتش زیر خاکستر #مصیبت مادرم هم #دمیده بود که زیر لب ناله زدم: "مثل مامانم، اون روزم بهم گفتی دعا کن، #مامان خوب میشه، ولی نشد!" و بی اختیار کاسه #چشمانم از اشک پُر شد و میان #گریه زمزمه کردم: "پس چرا #جواب منو نمیدن؟ پس چرا من هر وقت بهشون #التماس میکنم، عزیزم از دستم میره؟"
و دیگر نتوانستم #ادامه دهم که سرم را پایین #انداختم تا رهگذران متوجه گریه های بیصدایم نشوند. #مجید هم خجالت میکشید در برابر #چشم مردم، دستم را بگیرد تا به گرمای محبتش #آرامش بگیرم و تنها میتوانست با لحن دلنشینش دلداری ام دهد: "الهه جان! قربونت برم! گریه نکن عزیز دلم!"
نگاهش نمیکردم، ولی از لرزش صدایش #پیدا بود، دل او هم #هنوز میسوزد: "الهه جان! منم #نمیدونم چرا بعضی وقتها هرچی دعا میکنی، جواب نمیگیری، ولی بلاخره هیچ کار #خدا بی حکمت نیس!"
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊