eitaa logo
کانال رسمی پاسدار شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند
139 دنبال‌کننده
788 عکس
176 ویدیو
9 فایل
❣شهیــــــد مدافع حــرم پاسدار ورزشکار قهرمان جودو #حیــدر جلیلوند 🌸ولادت:۲۶ آذر ۱۳۶۵🌸 🌷شهادت: ۲۱خرداد۱۳۹۶سوریه🌷 🌹مزار مطهر شهید واقع درگلزار شهدای اقتدار ملارد🌹 🍃کلام شهید:خدایا به آبروی حضرت زهرا(س) مرگ من را شهادت در راه خودت قرار بده🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
😁 😅 حمید دسنتشان (شهید) مسئول تدارکات گردان ما بود😊 این طبیعت مسئول‌های تدارکات بود که امکانات را برای روز مبادایی که هیچ‌وقت نمی‌دانستیم اصلا خواهد آمد یا نه ذخیره می‌کردند🙂 آن‌ روز صبح خیلی دیر از خواب بیدار شده بودیم. می‌دانستیم صبحانه توزیع شده و رو زدن به دستنشان برای گرفتن صبحانه کار خیلی سختی است. برای همین کاظم، کم‌سن‌ترین فرد چادر را فرستادیم سراغ تدارکات. شاید دلشان به رحم بیاید☹️ دستنشان با عصبانیت جواب داده بود توزیع صبحانه ساعت شش و نیم صبح است حالا هشت و نیم آمده‌ای برای صبحانه! اول که هیچ نداده بود و کمی بعد گفته بود برای اینکه تنبیه شوید بین کره مربا و پنیر باید یکی را انتخاب کنید😒 ظاهرا به همه گردان هر سه را داده بود😐 کاظم هم کره مربا را گرفته و پیروزمندانه برگشته بود😁 همه ما خوشحال شده و سفره انداخته بودیم اما مهدی قبول نمی‌کرد. لج کرده و می‌گفت نمی‌شود😤 - دیر یا زود مهم نیست، سهم پنیر ما چه می‌شود؟! زورگویی حدی دارد..‌.😡 حالا ما سعی می‌کردیم مهدی را راضی کنیم کوتاه بیاید، که نمی‌آمد. کره‌ها را گرفت و گفت "حالا کاری می‌کنم نتواند سهم پنیر ما را بخورد، آنها حق ماست!" حالا نیم کیلو پنیر شده بود حیثیت‌مان...😅 مهدی شروع کرد کره‌ها را خالی کردن در بشقاب، و بلافاصله تکه‌های مناسب و هم اندازه کره‌ها از صابون‌های قالبی که زیاد داشتیم برش دادن و جا زدن به‌جای کره. و دوباره با دقت همه را بسته بندی کرد!😐😳😑😅 قالب‌های را گرفت و با دعوا و با همان پای ناقص‌اش رفت که "ما کره نمی‌خواهیم به جایش پنیر بده تا با مربا بخوریم!!"😄 بعد از کلی بگو مگو که مگر می‌شود پنیر و‌ مربا خورد؟ موفق شد صابون‌ها را تحویل داده و به جایش کلی پنیر بیاورد😉😎 دیگر سفره ما مفصل شد. کره، مربا، پنیر، و مغز گردو هم که داشتیم با چای داغ و سایر مخلفات... بعد از صبحانه گفتم مهدی سری بزن یک وقت آن صابون‌ها را به کسی ندهند، خونشان گردن ما بیفتد😒😂 مهدی با خاطر جمعی گفت نگران نباش درستش می‌کنم😁 بعد از یک ساعت رفت به بهانه‌ای شاید کره‌های صابونی را برگرداند که دید دیر رسیده😳 بچه‌های تدارکات سفره‌ای پهن کرده و با همان کره‌ها و مربای فراوان دلی از عزا درآورده بودند!😳😐😐 مهدی تنها سؤال کرده بود کره‌ها مزه‌ بدی نمی‌داد، که گفتند نه، خیلی هم خوشمزه بود!😳😂 همه چیز ظاهرا به خیر گذشته بود تا ظهر آن روز🙄 بچه‌های تدارکات یکی یکی می‌رفتند درمانگاه برای معالجه اسهال شدیدی که گرفتار شده بودند و خوب نمی‌شدند😐😂 آنهایی که درمانگاه نبودند آفتابه دستشان در صف دستشویی صحرایی!😢😂 ظاهرا دستشویی‌شان توام با کف فراوان شده بود. دکتر هم گیج شده بود، که این چه ویروس جدیدی است، و نگران که مبادا فردا همه گردان بگیرند!😐😄😂😂 به مهدی گفتیم می‌بینی چه کاری کردی!😡 با قلدری جواب داد: - چه کاری!؟ مقصر خودشانند. کره را اگر با پنیر می‌دادند، این بلا سرشان نمی‌آمد!🙂🤗😌 اصلا خواست خدا بوده این طور بشود، به من چه!😌😂😂😂 @shahid_heydar_jalilvand
ها☺️ مذهبی ها بیشتر از بقیه بوی خدا و مهربونیش رو میدن ، واسه‌ ی همینه که اگه یه روزی ، حتی یه ذره ، بوی گناه بگیرن ، مردم خیلی سریع حس تلخی بهشون تزریق میشه و به لشکر خدا بی اعتماد می شن..!😒😡 هی حزب اللهی جان😊 بیا با خطاهای ریز و درشتمون ، آبروی حزب اللهی های خوش‌کار رو نبریم...😓 @shahid_heydar_jalilvand
😁 مارو بکش😐 آن شب یکی از آن شب‌ها بود؛ بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد…» بچه‌ها مانده بودند که شوخی است، جدی است؟ بقیه دارد یا ندارد؟ جواب بدهند یا ندهند؟ که اضافه کرد: «آتش🔥 جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»😅🤗 نوبت دومی بود، همه هم سعی می کردند مطالب شان بکر و نو باشد، تأملی کرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت🤗 و خیلی جدی گفت: «خدایا مار و بکش…» دوباره همه سکوت کردند 😐و معطل ماندند که چه کنند و او اضافه کرد: «پدر و مادر مار 🐍و هم بکش!» بچه‌ها بیش تر به فکر فرو رفتند، خصوصاً که این بار بیش تر صبر کرد، بعد که احساس کرد خوب توانسته بچه‌ها را بدون حقوق سرکار بگذارد، گفت: «تا ما را نیش نزند!»😂😂 ‌@shahid_heydar_jalilvand
❤️ خنده‌هایت، خرازے💗 جزیره‌ات ،مجنون🌊 خانقاهت،طلائیه🌤 قایقت، عاشورا🖤 جزر و مدت،اروند🌫 آبےات، بادگیر💧 قرمزت، خون♥️ راهت، جنون👣 مقصدت، جنوب✈️ سپاهت، قدس🕌 لشکرت، عماد✊🏻 تعصبت، نصرالله🧔🏻 ایمانت، کاظمے📿 قنوتت، صیاد🥀 رکوعت، باکرے🍃 سجده‌ات، گمنام💔 خاکت،املاکے🍂 آسمانت، کشورے🌦 زمینت، افلاکے☘️ تفحصت، پازوکے⛓ کربلایت،چهار و پنج🏴 شمالت،شیرودے❄️ جنوبت،شلمچه💫 غربت،کردستان💖 شرقت، ابوالخصیب🖤 خنده‌هایت،خرازے☺️ چشمانت،همت👀 نگاهت، چراغچے👁 غیرتت،متوسلیان👊🏻 قلبت،چمران💗 مغزت، باقرے🧠 دغدغه‌هایت،دقایقے⏰ دستت،برونسے💪🏻 انگشترت،شوشترے💍 عقیقت، ذوالفقارے💥 حجتت، حججے🌸 فهمت، فهمیده👌🏻 عسلت احلےٰ😋 غزلت، اعلا📝 بیتت،رهبرے🏡 سیدت،خامنه‌اے😍 قرآنت،حافظ📚 گلستانت،خط‌مقدم🌹 بوستانت، بالاے سنگر🌿 عشقت،بنے آدم👨‍👩‍👧‍👦 دیوانت، اشک😢 شاهنامه‌ات،کاوه⚡️ فارسے ات،سلمان📜 عربے ات،ابومهدے📋 آخرش هم با مهندس نقشه‌ها را کشیدے و راه آسمان را گشودے♡ حاج‌قاسم این رسمش نبود بروے و ده‌ها نسل را کنے...): ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ @shahid_heydar_jalilvand
😁 😅 اللهم الرزقنا ترکشا قلیلا و مرخصی کثیرا😆 چه برداشتی از جبهه دارید؟ به خدا فقط یک جفت پوتین برداشتم😥😅 کلوا و اشربوا حتی اذابلغت الحلقوم😳 دنیا دو روز است سه روز هم تو راهی میشه پنج روز😶😂😂 مادرم گفته همه چیز بخور جز تیر و ترکش 🙂😆(جواب پرخورها به دیگران) آرپی جی نزن تو خاکریز ما 😬(وسط حرف ما نیا) چهره ترکش پسند😃(صورت نورانی) موقعیت ننه☺️🤣(سنگر تدارکات که مثل خانه پدری به آدم می رسند) رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند😅(در حال رد شدن از میان همسنگران ، که دست و پای آنان را لگد می کند.) @shahid_heydar_jalilvand
شاید آرزوۍ‌همہ‌باشد اما‌یقیناً جز‌مخلصین ڪسے‌بدان‌نخواهد‌رسید ... ڪاش‌بجاے‌زبان باعمـــــلم طلب‌شهادت‌مے‌ڪردم🥀...(: ♥️ @shahid_heydar_jalilvand
تصور کنید......👓 صداها باهم دیگر قاطی شده.... صدای کسی که میگوید : مهمات تمام شده.....💣 خیلی تلفات داریم.......🕯⏳ صدا هایی که بلند است( الله اکبر) صدای رجز های عربی .....📢 صدای تانک ها و گلوله ها....🚨 صدای عراقی های تکفیری که شادی میکردن💔..... چندتا از بچه هارا اسیر کرده بودند.....🥀 پناه گرفتند.....🕳 وصیت نامه می نویسند ......📝 صدایی که با بغض نوشته اش را میخواند :🎙 شرمنده مادر بی خبر آمدم . اخه نمیخواستم نگران باشی....💔 شرمنده خانوم تو را با بچه ها تنها گذاشتم......🖤 صدای برخورد گلوله و ترکش......🔫💣 بعد هم بوی خون و شهادت و باروت......⚰️🥀 سال ها گذشت.....🕰 مادر .....👵🏻 با گریه تعریف کرد: پسرم اگه دوباره دنیا بیاد... میفرستمش بره... اگه نره کی سرباز امام زمان باشه؟😢 @shahid_heydar_jalilvand
هـر‌ وقت‌ تونستی ڪفشای کسیـو‌ که باهاش‌ مشکل‌ داری جفـت‌ ڪنے؛ اون‌ روز‌ آدم‌ شدے...🙂 |استاد‌پناهیـان| @shahid_heydar_jalilvand
. شیطان! به اندازه ی یک حبه قند است.. گاهی می افتد توی فنجان دل ما! حل میشود آرام بی آنکه ما بفهمیم... و روحمان سر میکشد آنرا...:) ! !! @shahid_heydar_jalilvand
فضافضاےمجازےاست! ولےنامحرم‌نامحرم‌واقعےاست،، برایش‌تڪ‌تڪ‌حرف‌هاتڪ‌تڪ شکلڪ‌هاحقیقےاست‌روے قلبش‌تاثیرࢪمیگذارد|•💓👼🏻•| حیاےحقیقےراقربانےفضاے مجازےنکنیم👍 @shahid_heydar_jalilvand
جَنگِ نَرم مِثِ خُمپارِه ۶۰ میمونه. نَه صِدا دارِه.. نَه سوت... فقط وَقتی مُتوجه میشی که دیگِه رِفیقِت نَه مَسجِد میاد نَه هِیئَت :) @shahid_heydar_jalilvand
•| |• بابت آرزوهایی که محقق نشدند بی تابی نکنید؛ گاهی خدا بوسیله ی همین محقق نکردن آرزوها، جلوی مصیبت های بعد از آن را می گیرد. ♥️🌙🌱 @shahid_heydar_jalilvand