7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای آقای طالب زاده وکروناگرفتنش
جوانی که بسیار به نماز اول وقت اهتمام داشت نقل می کرد که من در یکی از کشورهای اروپایی برای ادامه تحصیلاتم درس می خواندم. چند سالی بود که آنجا بودم محل سکونتم در بخش کوچکی بود و فاصله آن تا شهری که دانشگاه در آنجا بود زیاد بود. اکثر اوقات با ماشین این مسیر را طی می کردم پس از سالها رنج و سختی و تحمل غربت آماده بودم برای آخرین امتحان که امتحان سرنوشت ساز و مهمی بود سوار اتوبوس شدم و پس از چند دقیقه اتوبوس راه افتاد نیمی از راه را آمده بودم که یکباره اتوبوس خاموش شد. راننده پایین رفت، کاپوت ماشین را بالا زد مقداری موتور را نگاه کرد و دستکاری نمود، استارت زد، ماشین روشن نشد. دوباره و چند بار همین کار را کرد فایده نداشت! طولانی شد. چیزی دیگر به زمان امتحان نمانده بود وسیله ی نقلیه ی دیگری هم از جاده عبور نمی کرد نمی دانستم چه کنم. در اضطراب و ناامیدی به سر می بردم. تا شهر هم راه زیادی بود. نمی شد پیاده بروم. با خود فکر می کردم که همه ی تلاشهای چند ساله ام ازبین می رود و خیلی نگران بودم. یک باره جرقه ای در مغزم زد که ما وقتی در ایران بودیم در دعای ندبه، متوسل به امام زمان (عج) می شدیم و وقتی کارها به بن بست می رسید از او کمک و یاری می خواستیم این بود که دلم شکست و اشکم جاری شد. گفتم یا بقیة الله، اگر امروز کمک کنید و کارم را درست نمایید تعهد می کنم که تا آخر عمرم نمازم را همیشه اول وقت بخوانم!
همین که اتوبوس خواست راه بیفتد آن آقا بالا آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: تعهدی را که به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت
@shahid_jaberkhishvand
ادامه
آقا می آید!
پس از چند دقیقه یک آقایی از آن دورها آمد و بعد رو به راننده کرده و فرمود: چطور شده؟ ( با زبان خود آنها حرف می زدند) راننده گفت: نمی دانم هر کاری می کنم روشن نمی شود. ایشان مقداری ماشین را دستکاری کرده و کاپوت را بستند و فرمودند: برو استارت بزن راننده استارت زد و ماشین روشن شد! همه سوار ماشین شدند همین که اتوبوس خواست راه بیفتد آن آقا بالا آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: تعهدی را که به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت. و بعد پیاده شدند و رفتند و من ایشان را ندیدم. (به نقل از کتاب داستانهای نماز)
تعهد به امام زمان (عج) بدهیم!
بنابراین شایسته است که هر منتظر واقعی و شیعه ی حقیقی مولای غائب از نظر، بکوشد که در انجام فرائض دینی به خصوص نماز اول وقت موفق شود و در این مسیر به ولی عصر و امام زمان خود تعهد دهد که از انجام فرائض خویش تخطی نکند و کوتاهی ننماید که امام همچون پدری مهربان برای امت است.
اللهم عجل لولیک الفرج
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@shahid_jaberkhishvand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷۲ ساعت
زیر بمباران شیمیایی بچه ها
حسین حسین میگفتند
بعد یه عده تو همین مشهد که حسین حسین میگفتن
هر کاریشون می کردی جبهه نمیومدن
میگفتن در عصر غیبت نباید کار سیاسی کرد.
@shahid_jaberkhishvand
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید مردم ما چقدر خوب میتونن با هم کنار بیان؛ چیزی که دشمن از اون نگرانه...
🔺سالها پیش برادرش مخلصانه برای دفاع از عقیده و ناموس وطن شهید شد، امروز مزارش معروف به شهید عطراگین قطعه ۲۶ است، شهید پلارک؛ فرمانده گردانی که مشغول شستن سرویس بهداشتی رزمندگان شده بود و بر اثر اصابت موشک به شهادت رسید و پاداش این اخلاص، نمناکی قبر مطهرش و قطع نشدن همیشگی بوی گلاب از مزار شریفش است
امروز هم که خواهرش سفیر راه برادر شهید شده است
@shahid_jaberkhishvand
#حکایت
#امربهمعروف_و_نهىازمنكر پسر به پدر
✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت:
«هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد.
#تلنگر✨
▪️ دقت کردی وقتی بازار عطرفروشها میری بوی عطر میگیری، حتی اگه عطری نخری؟ شرکت توی مجالس اباعبدالله هم همینجوریه، بوی حسین میگیری.
▫️ وقتی هم که حسینی شدی اول بسمالله است. تازه میتونی بیای تو خیمهی #امام_زمان. امام بهت نگاه میکنه و ابزارِ جنگیدن بهت میده.
▪️ به یکی قلم میده به یکی زبون، به یکی رسانه و... بعد بهت میگه حالا برو بجنگ. تاحالا چقدر از ابزارت برای امام زمانت استفاده کردی؟
مناجات_با_امام_زمان
یا این دل شکسته ما را صبور کن
یا لااقل بخاطر زینب ظهور کن
التماس دعا
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای
ای خون جگر ز قامت زینب بیا، بیا...
آجرک الله یا صاحب الزمان
😭😭😭😭😭😭
یا صاحب الزمان!
حال و هوایت در ماه محرم چگونه است؟
از چشمانت اشک جاری است یا خون؟
فقط خدا حال تو را میداند، مولا جان،
پرده نشین غیبت.
میدانم در وجودت مصیبتی بزرگ است!
در چشمانت به جای اشک، پیکرهایی در خون نشسته است!
یا صاحب الزمان!
چه کسی مانند تو در این ماه دردمند است؟
در روزهای محرم کجا بر سر و سینه میزنی؟
در کربلا؟
در رضوی؟
در طوی؟
در عزای طویرج سربرهنه به سمت حرم میدوی؟
و فریاد میزنی یا حسین!
و ناله میزنی خدایا! حسین را با شمشیرها قطعه قطعه کردند،
یا صاحب الزمان!
خدا چه روزی را برای ظهورت برگزیده است؟
تا اندوه تو را برطرف کند؟
😭😭😭😭😭😭
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شهید حمید باکری
زمانی فرا می رسد که #جنگ تمام می شود و رزمندگان امروز به سه دسته تقسیم می شوند:
1⃣ دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود #پشیمان می شوند
2⃣ دسته ای راه بی تفاوت می گزینند و در #زندگی_مادی خود غرق می شوند و همه چیز را فراموش💬 می کنند.
3⃣ دسته سوم به گذشته خود #وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها، دق خواهند کرد 😔
👈پس از خدا بخواهید که با وصال #شهادت از عواقب زندگی بعد از #جنگ در امان بمانید
محل شهادت: جزیره مجنون عراق
محل دفن: مفقود الاثر .. #شهید_گمنام🌷
🌷 @shahidegomnam14 🌷