eitaa logo
کانال فرهنگی شهید محمد(جابر) خویشوند
159 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
7.5هزار ویدیو
68 فایل
کانال فرهنگی شهیدمحمدجابر خویشوند @shahid_jaberkhishvand جهت دریافت کتاب @Dellaram926 جهت نذر فرهنگی @dellaram2153
مشاهده در ایتا
دانلود
📖📚 سکوت، تمام این اتاق شش متری را پر کرده بود. صدای ناله ی مادرت را شنیدم اما طاقت توی اتاق ماندن را نداشتم. می‌خواستم آقا و فاطمه را آرام کنم که دلواپس نباشند. درد مادرت تمامی نداشت. کم‌کم ترس وجودم را گرفت. آدم ها در لحظه ی ترس خیلی به خدا نزدیک تر می شوند. اصلاً این ترس است که به یاد آدم ها می آورد همه چیز دست خداست. اذان صبح نزدیک می‌شد. وقت هایی که آدم میترسه تاریکی شب بیشتر آزارش میده. حس می‌کردم مادرت با مرگ فاصله ای نداره و فقط باید دعا کنم. نزدیک اذان بود. سجاده ام را پهن کردم. به درگاه خدا التماس می کردم که دخترم زودتر از این درد خلاصی پیدا کنه و فارغ بشه. به حضرت معصومه خیلی اعتقاد داشتم. صدایش زدم، قسمش دادم. نذر کردم و گفتم: یا حضرت معصومه ! دخترم زودتر فارغ بشه، اگر بچه ش دختر بود کنیز تو میشه و اسم تو رو روش میذارم تا تمام عمر صحن و حیاطت رو جارو بزنه. بچه‌ها خودشان را به خواب زده بودند. کریم سرش را از زیر پتو بیرون آورد و با شوخ طبعی گفت: بی بی ! خواهرمون هنوز نیومده جارو دستش دادی؟ رحمان که با نمک تر از همه و لبش پر از خنده بود، گفت: بی بی از خودت مایه بذار. شوخی های بچه ها از دلواپسی های من کم نمی کرد. باید مادر باشی تا بفهمی مادر یعنی چی؟ صدای ناله‌های مادرت که بلندتر شد بچه‌ها دیگه مزه نمی ریختند و سر به سرم نمی گذاشتند. سلمان دو ساله و محمد چهارساله زار زار گریه می کردند. آقا همچنان دست به دعا بود و عرق میریخت و هر لحظه رنگ به رنگ می شد و خیره به من نگاه می‌کرد و با اصرار می گفت: بی بی چرا نمیری سری بزنی، خبری بیاری، کاری کنی شاید نیاز به کمک داشته باشد. دلواپسی پدرت را می‌فهمیدم. او مرد خانه بود و با وجود غروری که داشت، تمام قلبش برای مادرت و فرزندانش می‌تپید. در برابر شماها مثل یک بچه، مهربان و عاطفی بود. سعی می‌کردم او را آرام کنم: نه مشدی، اینها طبیعیه، باید صبر داشته باشی. یک آدم میخواد از یک آدم دیگه کنده بشه. مگه نشنیدی میگن تنها دردی که شبیه جون کندن و جدا شدن روح از بدنه درد زایمان. بوی بهشت میاد، با این دردها خدا بهشت رو به مادرها هدیه میده. خلاصه هر چه میدانستم می‌گفتم و بچه‌ها را آرام می کردم. اما خودم بی تاب بودم. پدرت شروع کرد به زیر لب قرآن خواندن. اشک توی چشماش جمع شده بود و از اتاق بیرون رفت. چیزی نگذشت که صدای الله اکبر اذان و صدای نوزاد به هم گره خورد و عطری در اتاق پیچید. همه به هم نگاه می‌کردیم، صدایی به صداها اضافه شده بود، موجودی که تا حالا حضور داشت ولی دیده نمی شد؛ دیدنی شده بود. همه ی خوابیده ها بیدار شدند. مثل اینکه همه فهمیده بودند یکی به ما اضافه شده. گریه ها خنده شد و چهره‌ ها شکفته، حتی گنجشک های پشت پنجره ی اتاق هم در شادی ما شریک شده بودند. پریدم پشت در که بپرسم بچه دختره یا پسر، که صدای همهمه و پچ پچ و ذکر و صلوات و "سبحان الله" و "الحمدالله" با هم قاطی شد. هرچه در را هل دادم در باز نشد. ننه مجید دوست مادرت که زن چاق و چله ای بود پشت در نشسته بود و تکان نمی‌خورد. دری که قفل و بست نداشت حالا انگار هفت قفله شده بود. تمام زورم را توی مشتم جمع کردم و به در کوبیدم و گفتم چرا جوابم را نمی دهید؟ حال مادرش چطوره؟ حال بچه چطوره؟ چرا پچ پچ می کنید؟ ننه مجید تو رو خدا از پشت در بلند شو بذار در تکون بخوره بیام تو. مگه بچه چیزیش شده؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چه می گفتم هیچ جوابی نمی شنیدم. گوشم را به در چسبانده بودم. فقط می شنیدم که سیده زهرا می گفت: بعد از ۲۰ سال قابلگی، خودم به چشم دیدم. قبلا شنیده بودم اما امروز دیدم. مادرت با ترس و نگرانی التماس می‌کرد: سیده زهرا، تو رو به جدت قسم، بچه ام ناقصه؟ کجاش عیب داره؟ نشونم بدید. همه چیز مثل برق می‌گذشت. صدای ننه مجید را می‌شنیدم که مرتب می‌گفت📿 "الحمدالله، سبحان الله". تمام این اتفاقات از "الله اکبر" تا "حی علی الصلاة" اذان صبح طول کشید. کسی نمی پرسید دختره یا پسر. همه نگران سلامت بچه بودند. بالاخره بچه ها همه آمدند و زورمان را یکی کردیم و در را هُل دادیم. در به همراه ننه مجید از جا کنده شد و بچه ها از ترس پا به فرار گذاشتند و پریدند توی حیاط. تمام تنم خیس عرق شده بود. با چشمهای خیس و با التماس خواستم چیزی بگم اما زبانم بند آمده بود. نه می تونستم چیزی بگم نه چیزی بپرسم اما یک بچه دیدم مثل برگ گل🌸، تنش هنوز خیس بود، بند نافش را تازه قیچی زده بودند. هر چه نگاه کردم هیچ عیب و نقصی ندیدم. دست هاش، پاهاش، صورتش، سرش، گوش هاش؛ همه جا را دست کشیدم. انگشت هاش را دانه دانه شمردم و گفتم: سیده زهرا این که سالمه؟ گفت: پس میخواستی جاسم باشه؟ همه خندیدند . بچه را تحویل مادرت دادم و گفتم: - نترس ! انگشتاشم شمردم هیچی کم نداره. اما پچ پچ سیده زهرا و زنهای همسایه تمام نمی‌شد. مات و مبهوت به هم نگاه می‌کردند. می‌خواستم از نگاه‌های آنها چیزی بفهمم اما نمیشد. باز صدای هق هق مادرت و نوزاد توی هم رفت که سیده زهرا گفت: کلافه ام کردید، این بچه، پرده رو 1⃣ بود. نقاب به صورتش داشت. نقاب رو برداشتم و کنار گذاشتم که بهتون بدم. این نشونه است. مادرت پرسید: یعنی چشماش نمیبینه؟ سیده زهرا گفت: نه مش عزت، از جنس پوست صورتشه. دختر و پسر نداره، بعضی بچه‌ها با پرده به دنیا میان، پرده رو برداشتم و کنار گذاشتم. این نقاب، نقاب برکت، شانس، شفا، امانت و ایمانه. این رو نگهدار. زیر بالشش هم که چاقو و قیچی بذاری، جن ها ازش دور میشن. این نقاب برای نذر و حاجتی و شفای بیمارا و نیازمندان است. هر کس نذر این بچه کرد یه تیکه از این نقاب رو بهش بدید. دیگه همه چیز برایم روشن شده بود. از همه ی خیالات و بافته هایم بیرون آمدم. به مادرت گفتم اسمش را بگذار معصومه و نذر کن که کنیز حضرت معصومه باشه و امانت دست تو. همین طور که بی بی، قصه ی دختر پرده رو را میگفت، خواب از دور و برم دور می‌شد. با کنجکاوی از او پرسیدم: بی بی حالا اون دختره کجاست؟ حالا اون نقاب کجاست؟ بی بی می خندید و می گفت: حالا اون دختره کنار بی بی ش دراز کشیده و دستهاش رو دور گردن بی بی حلقه زده تا خوابش ببره اما خوابش نمیره، نقابش هم پیش مادرش امانته. قصه ی دختر پرده رو، قصه ی معصومه؛ اولین قصه ی زندگی من بود. از یادم نمی‌رود هیچ وقت؛ اولین شبی که بی بی این قصه را برایم تعریف کرد، خارش لثه های تهی شده از دندان های شیری و جوانه ی دندان های تازه روییده مرا آنقدر به خود مشغول کرد که نفهمیدم چگونه شب به صبح رسید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣ بعد از تحصیل در رشته مامایی، فهمیدم این نقاب در واقع همان پرده ای است که در دوران جنینی، جنین در آن قرار داشته و در مایه شناور است و از این طریق از آن محافظت می‌شود. به هنگام تولد به طور طبیعی جنین از پرده جدا شده و به دنیا می آید و شاید در موارد نادر جنین با تکه ای از این پرده به دنیا بیاید و این تقدس پشتوانه ی دینی ندارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای پهپاد ناشناس در رزمایش سپاه چیست؟ 🔹در تصاویر منتشر شده از رزمایش سپاه در خلیج فارس، تصویری از یک پرنده بدون سرنشین مشابه هواپیماهای نسل ۵ آمریکایی منتشر شد. 🔹به نظر می‌رسد این پرنده، با توجه به ابعاد آن، به عنوان هدف سامانه‌های پدافندی و برای آشنایی بیشتر نیروها با هواپیماهای جدید آمریکایی طراحی شده است. 🔹اخیراً یکی از مجموعه‌های تحقیقاتی پروژه‌ای برای طراحی پهپادی مشابه با جنگنده‌های آمریکایی را آغاز کرده بود که تا این زمان اطلاعات بیشتری از آن در دسترس نیست. 🔹چندی پیش نیز در جریان رزمایش بسیج، پرنده بدون سرنشین دیگری شبیه به همین پرنده برای تست سامانه‌های پدافند هوایی به پرواز در آمده بود. 🔴ایران هر ماه داره از تجهیزاتِ فوقِ پیشرفته رونمایی میکنه و غرب و اروپا هم دارند از پشکل رونمایی و استفاده میکنند الکی مثلا اونا ابرقدرت اند و ما جهانِ سوم... -------------------------------- 🌺| ~ @Keynoo ~ |🌺 ---------------------------------
دستاوردهای سپاه فوق حدشمارش است ولی به اختصار: 1⃣مهمترین کارکرد یک واحدنظامی، برقراری امنیت و آرامش برای کشور است. از تاسیس سپاه در اردیبهشت ۵۸ تا شروع جنگ تحمیلی و ۸سال مقاومت در برابر دشمن بعثی یابهتربگم حدود۴۰کشور دنیا.... تا بعد از جنگ و برقراری امنیت در مناطق شمال غرب و سیستان و جنوب کرمان. 2⃣تقویت نهادهای مقاومت در برابر دشمن درجه یک ما و مسلمانان یعنی اسرائیل. چندین و چندمرتبه تابحال اسرائیل، ایران رو تهدید به حمله نظامی کرده(نمونه اش دوهفته پیش و سخنان وزیرجنگ اسراییل) ولی تنها یک اشاره از سمت مقاومت اسلامی یاحزب الله لبنان بهشون ثابت کرده که برای مقابله باآنها لازم نبست ایران وارد جنگ شود، دست از پا خطاکنند دوستان ما حساب شون رو می رسند. 3⃣ نابود کردن داعش، از مهمترین ماموریت های سپاه در سالهای اخیر بوده که الحمدلله به برکت خون شهدای مقاومت میسر شد. 4⃣ در عرصه سازندگی داخلی، خدمات سپاه بسیارچشمگیر است. بیشتر پروژه هایی که میبینید روش نوشته شرکت جهادنصر. کارسپاه هست، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا از ساخت پالایشگاه های نفتی پارس جنوبی تا محرومیت زدایی درغالب اردوهای جهادی و ..... همه از خدمات و فعالیت های سپاه هست. 4⃣فعالیت های فرهنگی، شبکه پایگاه های بسیج در سرتاسر کشور که بابرنامه های فرهنگی مختلف، شناسایی نیازمندان هرمحله و کمک به آنها حتی ضدعفونی محلات در ایام کرونا و حضورداوطلبانه بسیجیان دربیمارستان ها و کمک به بیماران کرونایی و.... 5⃣کمک و همکاری در جهت خاموش کردن فتنه های مخلف ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸و همین ۱۴۰۱ 6⃣مدال افتخاری که مقام معظم رهبری تنها در مورد سپاه فرموده اند :(من از سپاه راضی هستم) برای اثبات خدمات گسترده و غیرقابل شمارش سپاه در طول این ۴۳سال کافی هست . 7⃣ مسلما در تمامی موارد بالا نقش موثر ارتش، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی رو نباید دست کم گرفت. همکاری این نهادها باهم باعث سربلندی کشورمان شده است
ظاهراً اتحادیه‌ی اروپا این گروه‌ها را در فهرست خود از گروه‌های تروریستی نگذاشته است: - القاعده - داعش - جبهةالنصرة - سازمان مجاهدین خلق ایران - الاحوازية و از همه مهم‌تر، بزرگ‌ترین گروه تروریستی جهان یعنی ارتش اسراییل و گروه‌های وابسته به آن را.
📸خدمات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به کشور و مردم ایران 🇮🇷🇮🇷
.... 🇮🇷 اگر سپاه نبود اکنون داعش همسایه مدیترانه‌ای اروپا بود. سپاه قدس کل دنیا را از شر گروهک تروریستی داعـش نجات داد
واکنش وزیر کشور به طرح پارلمان اروپا ▪️سپاه با قدرت راهش را ادامه می‌دهد وحیدی: 🔹اینکه عده‌ای در غرب بخواهند کاری خارج از قواعد بین‌الملل انجام بدهند و یک نیروی رسمی را تروریسم بنامند، نشان‌دهنده ضعف فکری، اخلاقی و سیاسی‌شان است. 🔹آن‌ها فکر می‌کنند می‌توانند سپاه را که در دل مردم جا دارد و در خدمت مردم قرار دارد، تضعیف کنند. سپاه مهمترین نیروی ضد تروریست است. در راس آن شهید سلیمانی عزیز و نماد جهانی مبارزه با تروریسم قرار دارد. 🔹این نیرو بیشترین مبارزه با تروریسم داشته، اما از سوی جریان‌هایی که از تروریسم حمایت می‌کنند، تهدید می‌شود. رژیم صهیونیستی، تروریسم دولتی است. آمریکا نیز آشکارا سردار سلیمانی را ترور کرد. همه کسانی که در منطقه هستند خودشان را مدیون تلاش‌های سپاه و سردار شهید سلیمانی می‌دانند. 🔹طرح اتحادیه اروپا برای تروریستی اعلام کردن سپاه، هیچ نگرانی ندارد و سپاه با قدرت به راه خود ادامه خواهد داد. 🔹وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا قرار است دبیر شورای عالی امنیت ملی شود، گفت: شایعه است. @TasnimNews