📌 روسیه ۵ هواپیما برای کمک به لبنان اعزام کرد
🔹روسیه برای کمک به آواربرداری ناشی از انفجار در بیروت، پنج هواپیما به همراه برخی تجهیزات حفاظتی به لبنان اعزام کرد.
👈 #خبر
⭕️یک انفجار به موقع !
انفجار بیروت از جهات مختلف برای اسرائیلی ها بسیار به موقع بود:
- مهم ترین چالش امنیتی این روزهای اسرائیل یعنی ترس از انتقام حزب الله را به حاشیه برد و حداقل فعلا تا مدت ها به تاخیر انداخت.
- لبنان در این ایام تحت شدیدترین تحریم ها و فشارها قرار داشت که با این انفجار عظیم بندر بیروت به عنوان مهم ترین ورودی کالا به لبنان نابود شد و حلقه فشار تحریم ها تکمیل شد . تخریب سیلوهای گندم بیروت را هم به این موضوع اضافه کنید.
- از همین حالا بوق های رسانه ای و تیم های عملیاتی روانی دشمن دست به کار شده و با انواع شایعات فشارها را بر حزب الله و جبهه مقاومت به حدّ اعلی می رسانند. مثلا این انفجار در انبار مهمات حزب الله بوده است و یا اینکه انبار مذکور به تازگی از محموله های ارسالی از ایران پر شده بود و ...
به نظر می رسد انفجار بیروت آغاز یک توطئه حساب شده جدید علیه جبهه مقاومت باشد ...
✍"قاسم اکبری"
@shahid_jaberkhishvand
🔸 تیتر جالب روزنامه الرای
بیروتشیما
⭕️امروز سالگرد حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و قتلعام جنگی شهروندان ژاپنی است که با فاجعه انفجار بیروت تقارن پیدا کرده!
پ.ن: ارتش سایبری رژیم صهیونیستی و عربستان در حال پخش شایعات مختلفی بین مردم لبنانند که این اتفاق را تقصیر ایران و حزبالله جلوه بدهند...
@shahid_jaberkhishvand
14-nilchizadeh(www.rasekhoon.net) (3).mp3
5.3M
سخنرانی خانم دکتر نیلچی زاده
با موضوع تربیت دینی کودکان(تا پیش دبستانی)
#تربیت_دینی
#نیلچی_زاده
@shahid_jaberkhishvand
⭕️ "معاون رئيس مجلس اسرائيل موشه فاگلين، برا ی انفجار بيروت: امروز يكی از بهترين روزهای زندگيمان است، انگار عيد است."
@shahid_jaberkhishvand
⭕️حاج قاسم سلیمانی: مردم لبنان از آن دسته مردمانی هستند كه برای امتحانهای سخت الهی انتخاب شدند و خدا هم قطعاً آنها را کمک خواهد کرد
@raefipourfans
ماجرای احترام ژنرال آمریکایی به عباس بابایی
شهید بابایی در بخشی از خاطرات خود در مورد تحصیلات خلبانیاش گفته بود: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر میکرد. او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال های ژنرال بر میآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.

به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم.
ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟ گفتم: عبادت میکردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همینطور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد.
سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم».
🌹نقش تبلیغات در دفاع مقدس در کلام شهید حاج قاسم سلیمانی:
✍بچههای تبلیغات برای شبهای عملیات، به خاطر این که ماشینها گم نشوند یا مسیر را به بیراهه و خطوط دیگر نروند و مهمات و نیروها مستقیماً به نقطهی مورد نظر برسند، مسیر را علامتگذاری و با تابلو و فلش به سمت خط مورد نظر هدایت میکردند."
✅دوستان! مواظب باشیم ما امروز راه را گم نکنیم و بیراهه نرویم، به جهت فلشهایی که فرمانده "سیدعلی خامنهای" نشان میدهند، توجه کنیم.
🌹
♻️
چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم :
⚠️ جاده لغزنده است!
🏁 دشمنان مشغول کارند!
🚦با احتیاط برانید!
⛔️ سبقت ممنوع...!
📛 دیر رسیدن به پست و مقام،
بهتر از هرگز نرسیدن به "امام زمان" است..!
♨️ حداکثر سرعت،
امابیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد.
🆘 اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید،
لااقل کمربند "دشمن" را نبندید!
⛔️ دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع!
🛑 با دنده لج حرکت نکنید
و با وضو وارد شوید..
🚩 چرا که این جاده،
آغشته به خون مطهر شهداست
🌺 موافقت رهبر انقلاب با عفو یا تخفیف مجازات تعدادی از محکومان
🔹بهمناسبت اعیاد سعید قربان و غدیر خم، حضرت آیتالله خامنهای با عفو یا تخفیف و تبدیل مجازات دو هزار و یکصد و سی و پنج تن (۲۱۳۵) از محکومان محاکم عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و تعزیرات حکومتی موافقت کردند.
🔸رئیس قوه قضاییه به مناسبت فرا رسیدن اعیاد سعید قربان و غدیر خم در نامهای به رهبر انقلاب اسلامی پیشنهاد عفو یا تخفیف و تبدیل مجازات این محکومان را که پروندههای عفو آنان در کمیسیون عفو و بخشودگی بررسی شده و واجد شرایط لازم تشخیص داده شدهاند، ارائه کرد که این پیشنهاد در اجرای بند ۱۱ اصل ۱۱۰ قانون اساسی مورد قبول حضرت آیتالله خامنهای قرار گرفت.
#خبرهایخوب
🌷
﷽؛
آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی در کتاب ( نقش غدیر در کمال انسان ها) مینویسد:
به جرج جرداق صاحب کتاب (الامام علی صوة العدالة الانسانیة) گفتند: شما یک #مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی چه شد که در مورد حضرت علی ع کتاب نوشتی؟
به گریه افتاد و گفت مرحوم علّامه امینی هنگامی که کتاب (الغدیر) را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد. یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرج جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه #شیعه هستی و نه #سنی که بگوییم طرفداری را میکنی. کار تو دفاع از مظلوم است. ما با #اهل_سنت بر سر علی علیه السلام دعوا داریم ما می گوییم حق با علی علیه السلام است آنها میگویند نه ، حالا این چند جلد کتاب( الغدیر) را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شیعه چیزی در آن ننوشته ام. شما هم در حدّ یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید.
میگوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بی انصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم.
وقتی کتاب ها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی(ع) مظلوم تر نمی شناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری می باشم از این مظلوم دفاع کنم و کتاب (الامام علی صوة العدالة الانسانیة) را نوشتم.