eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2هزار دنبال‌کننده
842 عکس
350 ویدیو
21 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب «گپ‌وگفت حرفه‌ای»، مجموعه نکات کاربردی برای مصاحبه در انقلاب و دفاع مقدس است. دوران گنجینه تمام نشدنی افتخارات ایران است. یکی از توصیه‌های مستمر و اکید رهبر معظم انقلاب، ثبت و ضبط خاطرات ارزشمند آن دوران است که خود گنجینه‌ای است، از آداب و فرهنگ ایثار و مقاومت و اخلاق و حماسه و عرفان. استخراج این گنج، نیاز به مهارت و تخصص‌های لازم دارد که به دلیل تازه بودن این موضوع، کتاب و یا ابزار آموزشی لازم، در دسترس نیست. اگر دنبال خوبی در زمینه کم و کیف مصاحبه هستید، معطل نکنید و این کتاب خوب را که آن رضا مصطفوی است تهیه کنید. @shahid_ketabi
 👈 زبان متناسب با خاطره چه نوع زبانی است؟ برای آن که بتوانیم به سوالات فوق پاسخ دهیم , ابتدا باید کلیاتی راجع به زبان بدانیم. همان طور که نقاش برای خلق نقاشی خود نیاز به شناسایی وسایل کارش دارد تا بتواند با آگاهی از چگونگی و نوع کاربرد هریک از آن ها به خوبی استفاده کند , یک نویسنده نیز باید انواع زبان را بشناسد و زبانی متناسب برای نوشته خود بیابد. زبان به طور کلی به دو بخش «زبان گفتاری» و «زبان نوشتاری» تقسیم می شود. زبان گفتاری همان زبانی است که به وسیله آن با یکدیگر سخن می گوییم. زبان شناسان 3 صورت برای این زبان قایل می‌شوند که عبارت است از : گونه , گویش و لهجه. - نحوه سخن گفتن یک مرد مسن و جا افتاده و یک کودک , دو گونه مختلف از زبان گفتاری است. -ترکی , کردی , گیلکی , نیز 3 گویش ایرانی است. -از میان لهجه های مختلف نیز می توان لهجه های یزدی , اصفهانی , جنوبی و مشهدی را مثال زد. ویژگی های زبان گفتاری : ۱- استفاده از کلمات شکسته مثال :خونه , اونه , نون و ... ۲- جا به جایی ارکان جمله مثال : اومدم خونه و نشستم رو صندلی. ۳- داشتن لحن مثال : کتاب‌هارو بردارم؟ ۴- داشتن حشو و زواید مثال : کتاب متابا کو ؟بچه مچه‌ها کجان؟ زبان نوشتاری : زبان نوشتاری به دو گونه «علمی و «ادبی» تقسیم می شود . زبان عملی زبانی است که در آن هر کلمه بر معنای علمی خود دلالت می کند , ترتیب و توالی ارکان جمله ها حفظ می شود و تنها هدف این نوشته , انتقال یک حقیقت است , مانند بیان چگونگی فعالیت قلب. زبان ادبی نیز گونه ای زبان نوشتاری است که در آن از آرایه های ادبی استفاده می شود و کلمات بر معنای اصلی خود دلالت ندارند. مثلا «سرو» در این زبان به معنی درخت سرو به کار نمی رود , بلکه مفهوم بلند قامتی و استواری را می رساند و «لاله» بر شهید و شهادت دلالت می کند. زبان معیار: زبان معیار زبان رسمی هر کشور است که شامل زبان گفتاری و نوشتاری نیز می شود و همان زبانی است که در نوشتن خاطره یا داستان از آن استفاده می شود. در زبان معیار ملزم و مقید به رعایت قواعد دستور زبان و ترتیب ارکان جمله نیستیم , اما این بدین معنا نیست که بتوانیم بدون سبب ارکان جمله را به هم بزنیم برای مثال اگر نویسنده بخواهد بر کلمه خاصی تاکید کند آن را در ابتدای جمله بیاورد. ویژگی های زبان معیار: ۱- وضوح: در این زبان , هر کلمه بر معنای حقیقی خودش دلالت می کند.مثلا «کوه»مفهوم کوه را می رساند و «سرو» بر مفهوم درخت سرو دلالت دارد.جمله ها نیز همین ویژگی را دارند.مثلا جمله «نگاهی به بیرون انداختم»جمله چندان زیبایی برای یک خاطره یا داستان نیست زیرا بر معنای غیر از مفهوم حقیقی خود دلالت می کند و به معنی «به بیرون انداختن نگاه»می باشد؛ در حالی که به جای آن می توان از این جمله استفاده کرد :«بیرون را نگاه کردم.» ۲- نداشتن حشو زواید ۳- سادگی: یکی دیگر از ویژگی های زبان معیار , سادگی است.به عبارت دیگر , کلمه ای را در زبان معیار به کار می‌بریم که در زبان عامه به معنی کردن نیاز نداشته باشد؛ یعنی , همان گونه می‌نویسیم که عموم مردم می گویند (با رعایت ویژگی های زبان معیار)پس زبان معیار از نظر سادگی باید به زبان گفتار نزدیک باشد. به مثال زیر توجه کنید.👇 نبودی خیروک , خان تیغ زبانش را کشیده بود و حرف هایی بلغور می کرد که پشیزی پیش من و تو ارزش نداشت . خیلی زود نگاهم رنگ باخت و قامت ستبر و فربه اش پیش نگاهم به گل نشست و شد همانی که باید باشد. «ریشه در اعماق/ ابراهیم حسن بیگی» ۵- جابه جایی ارکان جمله بر اساس نوع راوی و نحو بیان : گفتیم که در زبان معیار ملزم و مقید به رعایت قواعد دستور زبان و ترتیب ارکان جمله نیستیم, اما این بدین معنی نیست که بتوانیم بدون سبب ارکان جمله را به هم بزنیم . برای مثال , اگر نویسنده بخواهد بر کلمه ای خاص تاکید کند , آن را در ابتدای جمله می آورد . همچنین اگر اهداف زیر را داشته باشد , می‌تواند ارکان جمله را جا به جا کند: ایجاد لحن , تاکید , داشتن نوعی زبان مخصوص خود (با دلیل و منطق) زبان معیار , زبان فرهنگی و ادبی مشترکی است که درس خوانندگان , روحانیون , سیاست مداران , دانشمندان , روزنامه نویسان و نویسندگان کتاب های درسی و علمی و فنی و تخصصی آن را به کار می برند و با آن می نویسند و ادای مقصود می کنند. @shahid_ketabi
بنابراين ، مقدمه ساخت چنين برنامه هاي ، مكتوب شدن خاطرات و حوادث سال هاي دفاع مقدس است . شايد بتوان گفت ، تاثير يك فيلم بر مخاطبان خود – به خصوص جوانان و نوجوانان – از هر عامل ديگري عميق تر و پر نفوذ تر است . 8 – مكتوب كردن خاطرات دفاع مقدس ، يعني حفظ اسناد ملي و دفاعي خاطرات دوران دفاع مقدس بخش مهمي از اسناد ملي و دفاعي كشور را تشكيل مي دهند . اثر مهمي كه مكتوب كردن خاطرات دوران دفاع مقدس براي جامعه دارد ف آن است كه اينها بخشي از اسناد مهم فرهنگي – نظامي كشور را تشكيل مي دهند . ضمن لزوم طبقه بندي كردن اين خاطرات و نوشته ها ، بايد نهايت اهتمام را در حفظ آن ها به خرج داد . از آن جا كه مكتوب نشدن خاطرات دفاع مقدس ، يعني خاي بودن پرئنده هاي اسناد مرتبط با دوران دفاع مقدس – كه اين خود لطمه اي جدي بر سيستم نظامي و دفاعي كشور وارد مي كند – لذا اگر ما بخواهيم اسناد قوي و دست اول داشته باشيم ، بايد نهايت اهتمام را در مكتوب نمودن خاطرات دوران جنگ به خرج دهيم . 9 – انتقال دستاوردهاي ارزشمند دفاع مقدس به كشورهاي مظلوم و مسمان تحت سيطره مكتوب نمودن خاطرات دوران دفاع مقدس ، دستاورد ديگري نيز خواهد داشت . متاسفانه دنيايي كنوني ، دنيايي ظلم و نابرابري است . كشورهاي قدرتمند ، بي رحمانه بر كشورهاي كوچك و مستضعف ظلم مي كنند و صداي ناله مظلو مان ياريگري در جهان ندارد . ما مي توانيم با مكتوب نمودن خاطرات و تجربيات ارزشمند دوران دفاع مقدس ، آن ها را در اختيار ملت هاي مظلوم و مسلمان تحت سيطره قرار دهيم و از اين طريق به عزت و سر افرازي مسلمانان و مستضعفان كمك كنيم . ملت مظلوم و ستم ديده فلسطين ف شايد بيش از هر كشورديگري نياز مند تجربيات موفق دوران دفاع مقدس ما باشد . 10 – مكتوب كردن خاطرات ، يعني ماندگاري و جاودانگي ياد و آثار شهدا از آنجا كه بخشي از رزمندگان و مجاهدان مخلص و فداكار دوران دفاع مقدس به شهادت رسيده اند ، مكتوب نمودن خاطرات دفاع مقدس ، يعني ماندگاري و جاودانگي ياد و آثار شهدا. در اين زمينه ، مكتوب كردن خاطرات دو دستاورد مهم دارد : اول اينكه آيندگان از تجربيات ارزشمند آنان بهره مند خواهند شد . دوم آن كه ياد و نام آنان را جاودانه كرده و بدين طريق سپاس و حق شناسي خويش را به شهدا اعلام داشته ايم با توجه به ده بند مطرح شده ، ضرورت مكتوب نمودن خاطرات دفاع مقدس ، جدي تر مي شود ، كه در اين زمينه لازم است گام هاي مهم و فراگير تري برداشته شود. @shahid_ketabi
با سلام خدمت اعضای محترم و عزیزی که تازه وارد کانال شده‌اند؛ توصیه می‌کنم برای شروع مطالعه مطالب کانال، از که در مورد انتخاب سوژه یا موضوع و یا است شروع کنید. در صورتی که سوژه یا موضوع مورد نظر از قبل انتخاب شده، می‌توانید به سراغ رفته و سپس مطالبی را که مربوط به است دنبال کنید. لازم به یادآوری است موضوع کانال گام‌به‌گام جمع‌آوری و نگارش کتاب از و است؛ کاری که یک دهه، تجربه فعالیت در آن زمینه را داشته‌ام. در واقع مدتی بود به این فکر می‌کردم که بصورت فردی نمی‌توان در برابر حجم انبوهی از خاطراتی که هر لحظه ممکن است دستخوش تغییر و تحریف و فراموشی گردد، فعالیت کرد؛ و لازمه این نگرش، راه‌اندازی نهضتی بود که شاید از سال‌ها قبل باید شروع می‌شد؛ نهضتی ملی که شعارش است و هدفش دنبال کردن رسالتی است که هر کسی که اندک آشنایی و دغدغه‌ای در مورد زندگی شهدا دارد، آن را حس می‌کند. با این اوصاف و پس از نگارش چندین جلد کتاب، تصمیم گرفتم تا کانالی را ولو با عده و عده کم راه‌اندازی کنم؛ تا شاید اندکی بتواند این عقب‌ماندگی و خسارت را جبران کرد. که نمی‌توان! 👈 «هر که دارد هوس کرببلا ...»👉 @shahid_ketabi
با سلام خدمت اعضای محترم و عزیزی که تازه وارد کانال شده‌اند؛ توصیه می‌کنم برای شروع مطالعه مطالب کانال، از که در مورد انتخاب سوژه یا موضوع و یا است شروع کنید. در صورتی که سوژه یا موضوع مورد نظر از قبل انتخاب شده، می‌توانید به سراغ رفته و سپس مطالبی را که مربوط به است دنبال کنید. لازم به یادآوری است موضوع کانال گام‌به‌گام جمع‌آوری و نگارش کتاب از و است؛ کاری که یک دهه، تجربه فعالیت در آن زمینه را داشته‌ام. در واقع مدتی بود به این فکر می‌کردم که بصورت فردی نمی‌توان در برابر حجم انبوهی از خاطراتی که هر لحظه ممکن است دستخوش تغییر و تحریف و فراموشی گردد، فعالیت کرد؛ و لازمه این نگرش، راه‌اندازی نهضتی بود که شاید از سال‌ها قبل باید شروع می‌شد؛ نهضتی ملی که شعارش است و هدفش دنبال کردن رسالتی است که هر کسی که اندک آشنایی و دغدغه‌ای در مورد زندگی شهدا دارد، آن را حس می‌کند. با این اوصاف و پس از نگارش چندین جلد کتاب، تصمیم گرفتم تا کانالی را ولو با عده و عده کم راه‌اندازی کنم؛ تا شاید اندکی بتواند این عقب‌ماندگی و خسارت را جبران کرد. که نمی‌توان! 👈 «هر که دارد هوس کرببلا ...»👉 @shahid_ketabi
☝️در مورد ساختار خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره‌نویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل می‌دهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطره‌نویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافت‌های ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان می‌گیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آن‌ها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینی‌گرایی آن است. عینی‌گرایی در خاطره‌نویسی چنین تعریف می‌شود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بی‌طرفی بیان می‌کند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پس‌وپیش کند. خاطره‌ها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصه‌پردازی خبری نیست. نمی‌توان برخی صحنه‌ها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود می‌شود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد. ✌️چگونه خاطره‌ بنویسیم؟ دفتر جلد چرمی قهوه‌ای‌رنگ را باز کردم. چندتایی از خاطرات را مروری و سریع خواندم. زمان و مکان اتفاقات در بعضی خاطرات مشخص نبود، چشم‌هایم را می‌بستم که به یاد بیاورم کجا و چه زمانی ماجرا رقم خورده است. در بعضی رؤیاپردازی هم کرده بودم و جاهایی رک و راست ماجرا را نقل کرده بودم. جایی با زبان محاوره نوشته بودم و جایی با زبان معیار و خیلی رسمی. لحن نوشته‌هایم جایی با خشم بود و جایی پر از اندوه و البته شادی را هم می‌توانستم از کلماتی که استفاده کرده بودم درک کنم. تصمیم گرفتم در بخش دوم مقاله در مورد ساختار خاطره، توصیفات، لحن و زبان و تفاوتش با داستان و گزارش بنویسم.  👈در مورد ساختار خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره‌نویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل می‌دهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطره‌نویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافت‌های ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان می‌گیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آن‌ها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینی‌گرایی آن است. عینی‌گرایی در خاطره‌نویسی چنین تعریف می‌شود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بی‌طرفی بیان می‌کند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پس‌وپیش کند. خاطره‌ها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصه‌پردازی خبری نیست. نمی‌توان برخی صحنه‌ها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود می‌شود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد. 👈 نقش توصیف و تکنیک در خاطره چیست؟ اساس خاطره‌نویسی بر توصیف است. در توصیف خاطره‌نویسی کاربرد صور خیال کمتر از گونه‌های دیگر ادبی وجود دارد. خاطره نسبت مستقیم و اساسی با واقعیت دارد، لذا باید خاطره دو نفر از یک واقعه، شبیه هم باشد؛ ولی آنچه رخ می‌دهد، چیزی جز این است. علّت آن را می‌توان در تکنیک جستجو کرد. یکی از این تکنیک‌ها که به واقع‌نمایی کمک می‌کند، پرداختن به جزئیات است. تکنیک دیگری که به جذابیت، کشش و تاثیر خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی کمک می‌کند، تدوین است. گاهی این تدوین به‌هم‌زدن روایت خطّی زمان است؛ یعنی قسمتی از واقعه را زودتر یا دیرتر از موعد تعریف کردن. در تدوین خاطره، برای این‌که لحظه‌ی حسّاس واقعه خوب درک شود، خاطره‌نویس بعضی از ماجراهای مربوط به آن لحظه را که بعد از آن موقع می‌فهمد، قبل از آن تعریف می‌کند یا می‌نویسد. این روش در تاثیر بر خواننده نقش بسزایی دارد. تکنیک دیگر، «حذف» است. حذف را می‌توان جزء تدوین نیز دسته‌بندی کرد. در این تکنیک هم خاطره‌نویس جریانات بی‌اهمیت واقعه را حذف می‌کند تا ریتم و اهمیت اتفاقات مهم کند نشود و تاثیر‌گذاری بیشتری بر خواننده داشته باشد. در تکنیک «ایجاز» نویسنده با کمترین کلمات باید بیشترین معنا را انتقال دهد. نویسنده باید توجه داشته باشد که ایجاز به معنای ابتر گذاشتن خاطره نیست، به معنای گزیده‌گویی است. او باید با کلمات و عبارات آشنایی داشته باشد تا بتواند با استفاده‌ی به‌موقع از آن‌ها، خواننده و شنونده را از زیاده‌گویی خود خسته نکند؛ گاهی نانوشته‌ها و ناگفته‌ها در یک خاطره تأثیرگذارترند و این وقتی به دست می‌آید که سر نخ این نانوشته‌ها در نوشته موجود باشد و خواننده را در برزخی از معماهای حل‌نشده قرار دهد. @shahid_ketabi
☝️در تفاوت‌های داستان و خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره می‌تواند ساختار داستان داشته باشد ولی شیوه‌ی نوشتن خاطره با داستان تفاوت دارد، رمان یا داستان بر تغییر و رشد شخصیت استوار است ولی اساس خاطره بر حادثه و اتّفاق است، شخصیت‌ها در خلال خاطره‌اند و در آن هیچ شخصیتی پرورده نمی‌شود. برای مثال خاطرات «خسی در میقات» نوشته‌ی جلال آل احمد و «حج» از علی شریعتی خاطره‌اند و روی شخصیت بنا نشده‌اند. حرکت خاطره به سمت داستان است، در داستان واقعیتی خلق می‌شود ولی خاطره بی‌نیاز از داستان است. زاویه دید در داستان بیشتر اوّل شخص و سوم شخص است ولی در خاطره اغلب اوّل شخص است. لحن خاطره دوستانه و خودمانی است امّا لحن داستان بسته به سایر عناصر داستان متفاوت است.  ✌️گزارش و خاطره چطور از هم متمایز می‌شوند؟ فن گزارش‌نویسی عبارت است از نگارش اطلاعات، حقایق، علل، مسائل و رویدادها، استنتاج و ارائه‌ی راه‌حلی که به ترتیب و توالی منطقی، با اختصار و رسایی به خواننده منتقل می‌شود و به عبارت ساده‌تر، پیغامی است که با سرعت، صحت و روشنی به خواننده می‌رسد و این پیغام‌ بر اصل ساده‌نویسی و سالم‌نویسی استوار است. هدف از تنظیم گزارش این است: ارائه‌ی منظّم و مرتّب عقاید و افکار و اطلاعات برحسب نقشه و طرحی معیّن در ساده‌ترین شکل. اگرچه درگذشته‌های دور برخی از سفرنامه‌ها و گزارش‌ها با شرح خاطراتی همراه‌اند، امّا در تعریف خاطره در معنای جدید قرار نمی‌گیرند. گزارش، با خاطره مرزی روشن دارد. گزارش، شرح یا توضیح جزئیات وضعیت و موقعیت یا واقعه‌ای است و به‌طور معمول بر پایه‌ی مشاهده و تحقیق، یا هر دوی این‌ها بنا می‌شود. بسیاری از مقاله‌ها یا ستون‌های روزنامه‌ها و بیشتر داستان‌های مستند‌گونه از گزارش مایه گرفته‌اند. گزارش خبر دادن در مورد حادثه یا موضوعی است. مثل گزارش حادثه، گزارش کار، گزارش سفر، گزارش سیاسی و گزارش هفتگی. گزارش مانند خاطره نیست و به خصوصیّات خلقی و روحی و چون‌وچرایی وقایع و حقیقت‌مانندی آن‌ها کاری ندارد و به ذکر خبر و شرح کلی وقایع و امور اکتفا می‌کند. خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی امروزه در دنیایی که اطلاعات در مدّت زمان بسیار کوتاهی منتقل می‌شود و اتّفاقی از دوربین خبرگزاری‌ها پنهان نمی‌ماند، رسانه‌ای ویژه است. دسترسی نداشتن به وسایل ثبت واقعه مثل دوربین در بعضی مکان‌ها و زمان‌ها، مثل شب‌های عملیات نظامی و سلول زندان‌ها و اردوگاه‌ها و … یکی از دلایل اهمیت این رسانه است. ضمن این‌که گرایش‌های جانب‌دارانه‌ی رسانه‌ها باعث می‌شود مردم در برابر اخبار و اطلاعات آن‌ها موضع داشته باشند و به خاطرات و نقل‌قول‌های سینه‌به‌سینه اعتماد بیشتری کنند و نقش تبلیغات رسانه‌ای با نقش تعریف و تمجید مردم از کتاب یا فیلم قابل‌مقایسه نیست. در جوامعی که رسانه‌ها در اختیار قدرت‌ها است، یا همه‌ی رسانه‌ها دولتی هستند و گروه‌های مختلف دسترسی رسانه‌ای ندارند، خاطرات شخصی اهمیت زیادی پیدا می‌کنند. @shahid_ketabi
☝️نقش زبان در خاطره چیست؟ زبان از مؤلفه‌هایی است که در تاثیر بر مخاطب در انواع ادبی و هنری مؤثر است. برای نوشتن خاطره از چهار نوع زبان استفاده می‌شود: الف) گفتاری: نویسنده همان‌طور که حرف می‌زند می‌نویسد، او هیچ دخل و تصرّفی در نوشته ندارد و قواعد دستوری را رعایت نمی‌کند. ب) نوشتاری: نویسنده مقداری از زبان گفتاری فاصله گرفته و به زبان معیار نزدیک می‌شود. زبان روزنامه‌ای در این حیطه قرار می‌گیرد. در خاطره‌نویسی این زبان بیشتر کاربرد دارد. ج) معیار: زبان معیار زبان رسانه‌های گروهی یک سرزمین است و قابل‌آموزش است. زبانی که ارکان جمله در آن رعایت می‌شود. د) ادبی: زبانی که در آن از آرایه ادبی استفاده می‌شود. در این زبان توصیف بر اطلاع‌رسانی مسلط است و خبر را بهانه‌ای برای ورود به توصیف می‌دانند. در زبان ادبی آنچه بیشتر مورد توجّه است، معانی ثانوی و عاطفی لغات است. انتقال پیام در زبان ادبی، غیرمستقیم است؛ برخلاف زبان عادی که وظیفه‌اش تفهیم است. نویسنده وقتی خاطره‌ای را با این زبان بازنویسی می‌کند، در حال خلق و ایجاد یک متن ادبی است؛ پس برای انتقال پیام باید از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده کند. ✌️ لحن خاطره چگونه باید باشد؟ لحن خاطره صمیمی، روان، دل‌نشین، عامیانه و شبیه نامه‌های دوستانه است و در آن از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده می‌شود. در زندگی روزمره می‌توان یک جمله را با لحن‌های مختلف ادا کرد. این را که فلانی خیلی خسیس است. می‌توان با لحن تمسخرآمیز، کنایه، سوال و حتّی تهدید بیان کرد. امّا وقتی خاطره‌ای نوشته می‌شود، باید از ابزار دیگری استفاده کرد. یکی از این ابزارها، استفاده از کلمات مترادف است. مثال «بتمرگ»، «بنشین» و «بفرما» نمونه این ابزار است. استفاده از هر یک از کلمات فوق فضا و لحن نویسنده را منتقل می‌کند. ابزار بعدی، استفاده از اغراق است. در نوشتن می‌توان از اغراق با استفاده از تکرار استفاده کرد. اشخاص خاطره هم می‌توانند در ایجاد لحن در زبان و نثر موثّر باشند. از طرز حرف زدن آدم‌های درون واقعه، می‌توان برای فضاسازی زبان و نثر استفاده کرد.  👈آیا باید از زبان محاوره در خاطرات مکتوب پرهیز کرد؟ درواقع همان‌طور که هنگام حرف زدن مثل نوشتن عمل نمی‌شود، هنگام نوشتن هم نباید مثل حرف زدن عمل کرد. غیر از نقل‌قول که در گیومه قرار می‌گیرد و آزادی عمل در آنجا زیاد است، باید نوشته را با قواعد ادبی هماهنگ کرد. برای نزدیک شدن به زبان محاوره می‌توان از شگردهایی مثل استفاده از کلمات مناسب سود برد؛ مثلاً فعل «تمام کرد» به‌جای «فوت‌شده» یا «از دنیا رفت». همچنین به‌هم‌زدن ارکان جمله از دیگر شگردهای نزدیک کردن زبان نوشتار به محاوره است. محاوره‌نویسی در خاطرات مکتوب به‌منظور ایجاد صمیمیت و سادگی به کار گرفته می‌شود. به‌هم‌زدن ارکان جمله هم باید همین هدف را دنبال کند.  👈آیا می‌توان گفت خاطره گونه‌ی ادبی است؟ در عرصه‌ی ادبی خاطره‌نویسی در زمره‌ی قالب‌های نگارشی به‌حساب می‌آید. هرگونه‌ی ادبی بیان و موضوع خاص دارد. خاطره نیز چون شیوه‌ی بیان، موضوع، لحن، زاویه دید و شخصیت ویژه دارد، گونه ادبی است. البتّه گونه ادبی از ویژگی‌هایی چون عاطفه، تخیّل و ذوق ادبی برخوردار است. اما گفته شد که یکی از ویژگی‌های خاطره نبودِ تخیل و واقع‌گرایانه بودن آن است، امّا اگر از این زاویه به خاطره بنگریم که این واقعیت در مخاطب، عاطفه، تخیّل و احساس را می‌آفریند، خاطره‌نویسی هم گونه‌ی ادبی محسوب خواهد شد. @shahid_ketabi
👌 تفاوت خاطره‌نگاری و یادداشت‌های روزانه چیست؟ یادداشت‌های روزانه یا روزانه‌نویسی گونه‌ای از خاطره‌نگاری است که در آن نویسنده، حالت‌ها و اعمال خود و وقایع پیرامونش را به‌صورت روزنوشت و تقویمی می‌نویسد. بر اساس تعریف ارائه‌شده، داشتن تاریخ اتفاقات و رعایت توالی زمان آن‌ها، مؤلفه‌های اساسی یادداشت‌های روزانه هستند. به‌عبارت‌دیگر یادداشتی که تاریخ مشخصی نداشته باشد در این دسته جای نمی‌گیرد. یادداشت‌های روزانه، از یک‌جهت دیگر هم با خاطره‌نویسی تفاوت جدی دارد و آن نوع برخورد با عنصر زمان است. خاطره‌نویس در حالی اقدام به نوشتن می‌کند که حادثه به سر آمده و مدّت زمان قابل‌توجهی از آن گذشته است؛ به همین دلیل است که خاطره‌نویسی با عنصر «تداعی» قرین است. امّا یادداشت‌های روزانه زمانی نوشته می‌شوند که هنوز واقعه تمام نشده و نویسنده لحظه‌به‌لحظه اقدام به ثبت آن می‌کند. دلیل اینکه در یادداشت‌های روزانه در بسیاری از موارد زمان حال بکار گرفته می‌شود همین است. محمدامین محمدپور در مقاله‌ای بیان می‌کند که می‌توان دو نوع نگاه به خاطره‌نویسی داشت. چنانچه با نگاهی ادیبانه و هنری به موضوع نگاه کنیم، به‌طورمعمول خاطره‌نوشته‌ها ازنظر سوژه و نثر نسبت به یادداشت‌های روزانه از وزن و غنای بیشتری برخوردارند. خاطره‌نویسی‌ها بیشتر زمانی شکل می‌گیرند که واقعه به اتمام رسیده است و نویسنده در محیطی آرام و فارغ از تأثیرات فضای حادثه، اقدام به نوشتن خاطرات می‌کند و در چنین محیطی امکان انتخاب سوژه‌های بکر و نیز امکان استفاده‌ی بیشتر از آرایه‌های ادبی را دارد، امّا کسی که یادداشت روزانه می‌نویسد تا حدود زیادی از این دو امکان بی‌بهره است. او درصحنه حضور دارد و هدفش نوشتن لحظه‌به‌لحظه ماجراست و کمتر فرصت پرداخت ادبی و هنری اثر خود را دارد.  اما با نگاه یک پژوهشگر و مورّخ شاهد برتری کیفی یادداشت‌های روزانه نسبت به خاطره‌‌نوشته‌ها خواهیم بود؛ به‌عبارت‌دیگر آنچه برای یک تاریخ‌نگار یا یک محقق اولویت است، عنصر استناد در مدارک است. یادداشت‌های روزانه به دلیل حضور در صحنه و هم‌زمان نوشتن بی‌هیچ فاصله‌ی زمانی با واقعه، موثّق‌ترین اسناد را در اختیار دارند. چنانچه با رویکردی ادبی با خاطره‌نوشته‌ها و یادداشت‌های روزانه روبه‌رو شویم، خاطرات را تواناتر خواهیم یافت. خاطره نوشته‌ها ادبی‌تر و یادداشت‌های روزانه مستندتر است. @shahid_ketabi
👈 «راوی» بسته به نوع خاطره و موضوع آن انتخاب می‌شود. ۱- راوی سهیم در ماجرا: این راوی نمی‌تواند افکار و ویژگی‌های روحی‌اش را بنویسد زیرا این کار باعث غیرقابل‌باور بودن خاطره خواهد شد. ۲- راوی ناظر بر ماجرا: شخصی متفاوت از شخصیت اصلی راوی می‌شود. او می‌تواند در خلال شرح اتفاقات ویژگی‌های روحی و فکری شخصیت اصلی را موشکافانه بنویسد تا خواننده را بیشتر درگیر ماجرا کند. در خاطره‌نویسی به‌عنوان یک نوع ادبی، به دلیل حضور مستقیم نویسنده، فردیت جنبه‌ای برجسته دارد. جوهر اصلی خاطره‌نویسی من است. نویسنده می‌کوشد در بستر حوادث من را برای خواننده به نمایش بگذارد. در این روند نویسنده به من از بیرون می‌نگرد تا ابتدا بتواند آن را ببیند و سپس بتواند آن را به دید و داوری خواننده بگذارد. برای خواننده زمانی رویدادها قابل‌لمس می‌شوند که بداند من با آن‌ها چگونه برخورد کرده است، آن‌وقت است که قادر خواهد بود خود را به‌جای من راوی بنشاند و از خواندن خاطره لذت ببرد. بسیاری از نوشته‌ها همچون بیوگرافی، اتوبیوگرافی، یادداشت‌های روزانه و گزارش‌نویسی نیز از جنس خاطره‌اند؛ در همه این نوشته‌ها حضور من راوی یکی از ارکان است؛ امّا هر یک از این من‌ها نسبت به زاویه دید گونه‌ی خاطره‌نویسی، کارکردی متفاوت دارند. در خاطره‌نویسی، حضور «من» نشانگر واقع‌گرایی ماجرا است. در حقیقت خاطره‌نویسی بازسازی دوباره‌ی سوژه‌ای است که در ذهن رسوب ‌کرده است. در خاطره‌نویسی یا زندگی‌نامه‌نویسی، من محور اصلی نوشته است. در بیوگرافی یا زندگی‌نامه‌ی دیگرنوشت، نیز من حضور دارد، امّا این با او پرورش‌یافته است. در بیوگرافی جریان من از زبان دیگری نقل می‌شود و این واسطه، ناخودآگاه بر جهت‌گیری نوشته‌ها تاثیر می‌گذارد.  در یادداشت‌های روزانه هم حضور من پررنگ است. نویسنده جریان طبیعی را ثبت می‌کند که ممکن است در میان آن‌ها حادثه‌ی خاصی نیز نوشته شود.  گزارش‌ها نیز با حضور من نوشته می‌شود؛ امّا گزارش، محصول حضور آگاهانه راوی در بطن اتفاق است؛ یعنی گزارشگر از پیش می‌داند که در متن واقعه به دنبال چیست و از حضور خود چه می‌خواهد. @shahid_ketabi
 👈تعدادی از نویسندگان اهل‌فن قالب‌های ارائه خاطره را این چهار دسته می‌دانند: ۱_ اتو بیوگرافی تعدادی از خاطراتی که در بازار وجود دارد در این قالب ارائه شده‌اند. در این‌گونه یادداشت‌ها محور اتفاقات شخص نویسنده است که با بیان اوضاع پیرامون، درواقع زندگینامه خود را شرح می‌دهد، خاطرات مشفق کاظمی یک زندگی‌نامه است. ۲_ وقایع‌نگاری با تلفیق حالات درونی در این دسته از یادداشت‌ها نویسنده همراه با گزارش حوادث پیرامون، اقدام به بازگو کردن حالات روحی خود نیز می‌کند؛ مانند خاطرات مهدی بازرگان. ۳_ وقایع‌نگاری در این‌گونه یادداشت‌ها نویسنده کمتر از خود و احوالات درونی‌اش می‌نویسد و بیشتر به ثبت وقایع جهان بیرون می‌پردازد؛ مانند تاریخ بیهقی. ۴_گزارش سازمانی در گزارش سازمانی تمامی شنیده‌ها و دیده‌ها ثبت نمی‌شود و ارزش ندارد، بلکه تنها وقایعی قابل‌نوشتن هستند که برای یک سازمان اهمیت ویژه‌ای دارند. دو قالب دیگر هم برای خاطره‌نویسی بیان‌شده است: كلی‌نگر و جزئی‌نگر بودن خاطره دو قالبی است که نویسنده باید با توجه به موضوع خاطره آن را انتخاب کند و خاطره را بنویسد. اگر خاطره‌ی او دارای حادثه‌ی نادر و جذابی است، باید با كم كردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته كند و خاطره را به‌صورت كلی‌نگر بنویسد. اگر هم خاطره‌اش نسبتاً عادی و معمولی باشد، می‌تواند با دقت در جزئیات صحنه‌ها، فضاسازی‌های ماهرانه و شناساندن شخصیت‌های خاطره برای مخاطب، ضعف اندك بودن سیر اتفاقات را جبران کند. خاطرات در زیر پوشش روزگار دراز می‌کشند، مانند اخگر زیر خاکستر تا دستی بجنبد یا گذرِ بادی، خاکسترها را پراکنده کند. @shahid_ketabi
☝️در مورد ساختار خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره‌نویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل می‌دهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطره‌نویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافت‌های ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان می‌گیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آن‌ها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینی‌گرایی آن است. عینی‌گرایی در خاطره‌نویسی چنین تعریف می‌شود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بی‌طرفی بیان می‌کند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پس‌وپیش کند. خاطره‌ها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصه‌پردازی خبری نیست. نمی‌توان برخی صحنه‌ها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود می‌شود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد. ✌️چگونه خاطره‌ بنویسیم؟ دفتر جلد چرمی قهوه‌ای‌رنگ را باز کردم. چندتایی از خاطرات را مروری و سریع خواندم. زمان و مکان اتفاقات در بعضی خاطرات مشخص نبود، چشم‌هایم را می‌بستم که به یاد بیاورم کجا و چه زمانی ماجرا رقم خورده است. در بعضی رؤیاپردازی هم کرده بودم و جاهایی رک و راست ماجرا را نقل کرده بودم. جایی با زبان محاوره نوشته بودم و جایی با زبان معیار و خیلی رسمی. لحن نوشته‌هایم جایی با خشم بود و جایی پر از اندوه و البته شادی را هم می‌توانستم از کلماتی که استفاده کرده بودم درک کنم. تصمیم گرفتم در بخش دوم مقاله در مورد ساختار خاطره، توصیفات، لحن و زبان و تفاوتش با داستان و گزارش بنویسم.  👈در مورد ساختار خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره‌نویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل می‌دهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطره‌نویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافت‌های ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان می‌گیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آن‌ها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینی‌گرایی آن است. عینی‌گرایی در خاطره‌نویسی چنین تعریف می‌شود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بی‌طرفی بیان می‌کند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پس‌وپیش کند. خاطره‌ها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصه‌پردازی خبری نیست. نمی‌توان برخی صحنه‌ها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود می‌شود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد. 👈 نقش توصیف و تکنیک در خاطره چیست؟ اساس خاطره‌نویسی بر توصیف است. در توصیف خاطره‌نویسی کاربرد صور خیال کمتر از گونه‌های دیگر ادبی وجود دارد. خاطره نسبت مستقیم و اساسی با واقعیت دارد، لذا باید خاطره دو نفر از یک واقعه، شبیه هم باشد؛ ولی آنچه رخ می‌دهد، چیزی جز این است. علّت آن را می‌توان در تکنیک جستجو کرد. یکی از این تکنیک‌ها که به واقع‌نمایی کمک می‌کند، پرداختن به جزئیات است. تکنیک دیگری که به جذابیت، کشش و تاثیر خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی کمک می‌کند، تدوین است. گاهی این تدوین به‌هم‌زدن روایت خطّی زمان است؛ یعنی قسمتی از واقعه را زودتر یا دیرتر از موعد تعریف کردن. در تدوین خاطره، برای این‌که لحظه‌ی حسّاس واقعه خوب درک شود، خاطره‌نویس بعضی از ماجراهای مربوط به آن لحظه را که بعد از آن موقع می‌فهمد، قبل از آن تعریف می‌کند یا می‌نویسد. این روش در تاثیر بر خواننده نقش بسزایی دارد. تکنیک دیگر، «حذف» است. حذف را می‌توان جزء تدوین نیز دسته‌بندی کرد. در این تکنیک هم خاطره‌نویس جریانات بی‌اهمیت واقعه را حذف می‌کند تا ریتم و اهمیت اتفاقات مهم کند نشود و تاثیر‌گذاری بیشتری بر خواننده داشته باشد. در تکنیک «ایجاز» نویسنده با کمترین کلمات باید بیشترین معنا را انتقال دهد. نویسنده باید توجه داشته باشد که ایجاز به معنای ابتر گذاشتن خاطره نیست، به معنای گزیده‌گویی است. او باید با کلمات و عبارات آشنایی داشته باشد تا بتواند با استفاده‌ی به‌موقع از آن‌ها، خواننده و شنونده را از زیاده‌گویی خود خسته نکند؛ گاهی نانوشته‌ها و ناگفته‌ها در یک خاطره تأثیرگذارترند و این وقتی به دست می‌آید که سر نخ این نانوشته‌ها در نوشته موجود باشد و خواننده را در برزخی از معماهای حل‌نشده قرار دهد. @shahid_ketabi
☝️نقش زبان در خاطره چیست؟ زبان از مؤلفه‌هایی است که در تاثیر بر مخاطب در انواع ادبی و هنری مؤثر است. برای نوشتن خاطره از چهار نوع زبان استفاده می‌شود: الف) گفتاری: نویسنده همان‌طور که حرف می‌زند می‌نویسد، او هیچ دخل و تصرّفی در نوشته ندارد و قواعد دستوری را رعایت نمی‌کند. ب) نوشتاری: نویسنده مقداری از زبان گفتاری فاصله گرفته و به زبان معیار نزدیک می‌شود. زبان روزنامه‌ای در این حیطه قرار می‌گیرد. در خاطره‌نویسی این زبان بیشتر کاربرد دارد. ج) معیار: زبان معیار زبان رسانه‌های گروهی یک سرزمین است و قابل‌آموزش است. زبانی که ارکان جمله در آن رعایت می‌شود. د) ادبی: زبانی که در آن از آرایه ادبی استفاده می‌شود. در این زبان توصیف بر اطلاع‌رسانی مسلط است و خبر را بهانه‌ای برای ورود به توصیف می‌دانند. در زبان ادبی آنچه بیشتر مورد توجّه است، معانی ثانوی و عاطفی لغات است. انتقال پیام در زبان ادبی، غیرمستقیم است؛ برخلاف زبان عادی که وظیفه‌اش تفهیم است. نویسنده وقتی خاطره‌ای را با این زبان بازنویسی می‌کند، در حال خلق و ایجاد یک متن ادبی است؛ پس برای انتقال پیام باید از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده کند. ✌️ لحن خاطره چگونه باید باشد؟ لحن خاطره صمیمی، روان، دل‌نشین، عامیانه و شبیه نامه‌های دوستانه است و در آن از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده می‌شود. در زندگی روزمره می‌توان یک جمله را با لحن‌های مختلف ادا کرد. این را که فلانی خیلی خسیس است. می‌توان با لحن تمسخرآمیز، کنایه، سوال و حتّی تهدید بیان کرد. امّا وقتی خاطره‌ای نوشته می‌شود، باید از ابزار دیگری استفاده کرد. یکی از این ابزارها، استفاده از کلمات مترادف است. مثال «بتمرگ»، «بنشین» و «بفرما» نمونه این ابزار است. استفاده از هر یک از کلمات فوق فضا و لحن نویسنده را منتقل می‌کند. ابزار بعدی، استفاده از اغراق است. در نوشتن می‌توان از اغراق با استفاده از تکرار استفاده کرد. اشخاص خاطره هم می‌توانند در ایجاد لحن در زبان و نثر موثّر باشند. از طرز حرف زدن آدم‌های درون واقعه، می‌توان برای فضاسازی زبان و نثر استفاده کرد.  👈آیا باید از زبان محاوره در خاطرات مکتوب پرهیز کرد؟ درواقع همان‌طور که هنگام حرف زدن مثل نوشتن عمل نمی‌شود، هنگام نوشتن هم نباید مثل حرف زدن عمل کرد. غیر از نقل‌قول که در گیومه قرار می‌گیرد و آزادی عمل در آنجا زیاد است، باید نوشته را با قواعد ادبی هماهنگ کرد. برای نزدیک شدن به زبان محاوره می‌توان از شگردهایی مثل استفاده از کلمات مناسب سود برد؛ مثلاً فعل «تمام کرد» به‌جای «فوت‌شده» یا «از دنیا رفت». همچنین به‌هم‌زدن ارکان جمله از دیگر شگردهای نزدیک کردن زبان نوشتار به محاوره است. محاوره‌نویسی در خاطرات مکتوب به‌منظور ایجاد صمیمیت و سادگی به کار گرفته می‌شود. به‌هم‌زدن ارکان جمله هم باید همین هدف را دنبال کند.  👈آیا می‌توان گفت خاطره گونه‌ی ادبی است؟ در عرصه‌ی ادبی خاطره‌نویسی در زمره‌ی قالب‌های نگارشی به‌حساب می‌آید. هرگونه‌ی ادبی بیان و موضوع خاص دارد. خاطره نیز چون شیوه‌ی بیان، موضوع، لحن، زاویه دید و شخصیت ویژه دارد، گونه ادبی است. البتّه گونه ادبی از ویژگی‌هایی چون عاطفه، تخیّل و ذوق ادبی برخوردار است. اما گفته شد که یکی از ویژگی‌های خاطره نبودِ تخیل و واقع‌گرایانه بودن آن است، امّا اگر از این زاویه به خاطره بنگریم که این واقعیت در مخاطب، عاطفه، تخیّل و احساس را می‌آفریند، خاطره‌نویسی هم گونه‌ی ادبی محسوب خواهد شد. @shahid_ketabi
☝️در تفاوت‌های داستان و خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره می‌تواند ساختار داستان داشته باشد ولی شیوه‌ی نوشتن خاطره با داستان تفاوت دارد، رمان یا داستان بر تغییر و رشد شخصیت استوار است ولی اساس خاطره بر حادثه و اتّفاق است، شخصیت‌ها در خلال خاطره‌اند و در آن هیچ شخصیتی پرورده نمی‌شود. برای مثال خاطرات «خسی در میقات» نوشته‌ی جلال آل احمد و «حج» از علی شریعتی خاطره‌اند و روی شخصیت بنا نشده‌اند. حرکت خاطره به سمت داستان است، در داستان واقعیتی خلق می‌شود ولی خاطره بی‌نیاز از داستان است. زاویه دید در داستان بیشتر اوّل شخص و سوم شخص است ولی در خاطره اغلب اوّل شخص است. لحن خاطره دوستانه و خودمانی است امّا لحن داستان بسته به سایر عناصر داستان متفاوت است.  ✌️گزارش و خاطره چطور از هم متمایز می‌شوند؟ فن گزارش‌نویسی عبارت است از نگارش اطلاعات، حقایق، علل، مسائل و رویدادها، استنتاج و ارائه‌ی راه‌حلی که به ترتیب و توالی منطقی، با اختصار و رسایی به خواننده منتقل می‌شود و به عبارت ساده‌تر، پیغامی است که با سرعت، صحت و روشنی به خواننده می‌رسد و این پیغام‌ بر اصل ساده‌نویسی و سالم‌نویسی استوار است. هدف از تنظیم گزارش این است: ارائه‌ی منظّم و مرتّب عقاید و افکار و اطلاعات برحسب نقشه و طرحی معیّن در ساده‌ترین شکل. اگرچه درگذشته‌های دور برخی از سفرنامه‌ها و گزارش‌ها با شرح خاطراتی همراه‌اند، امّا در تعریف خاطره در معنای جدید قرار نمی‌گیرند. گزارش، با خاطره مرزی روشن دارد. گزارش، شرح یا توضیح جزئیات وضعیت و موقعیت یا واقعه‌ای است و به‌طور معمول بر پایه‌ی مشاهده و تحقیق، یا هر دوی این‌ها بنا می‌شود. بسیاری از مقاله‌ها یا ستون‌های روزنامه‌ها و بیشتر داستان‌های مستند‌گونه از گزارش مایه گرفته‌اند. گزارش خبر دادن در مورد حادثه یا موضوعی است. مثل گزارش حادثه، گزارش کار، گزارش سفر، گزارش سیاسی و گزارش هفتگی. گزارش مانند خاطره نیست و به خصوصیّات خلقی و روحی و چون‌وچرایی وقایع و حقیقت‌مانندی آن‌ها کاری ندارد و به ذکر خبر و شرح کلی وقایع و امور اکتفا می‌کند. خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی امروزه در دنیایی که اطلاعات در مدّت زمان بسیار کوتاهی منتقل می‌شود و اتّفاقی از دوربین خبرگزاری‌ها پنهان نمی‌ماند، رسانه‌ای ویژه است. دسترسی نداشتن به وسایل ثبت واقعه مثل دوربین در بعضی مکان‌ها و زمان‌ها، مثل شب‌های عملیات نظامی و سلول زندان‌ها و اردوگاه‌ها و … یکی از دلایل اهمیت این رسانه است. ضمن این‌که گرایش‌های جانب‌دارانه‌ی رسانه‌ها باعث می‌شود مردم در برابر اخبار و اطلاعات آن‌ها موضع داشته باشند و به خاطرات و نقل‌قول‌های سینه‌به‌سینه اعتماد بیشتری کنند و نقش تبلیغات رسانه‌ای با نقش تعریف و تمجید مردم از کتاب یا فیلم قابل‌مقایسه نیست. در جوامعی که رسانه‌ها در اختیار قدرت‌ها است، یا همه‌ی رسانه‌ها دولتی هستند و گروه‌های مختلف دسترسی رسانه‌ای ندارند، خاطرات شخصی اهمیت زیادی پیدا می‌کنند. @shahid_ketabi
👈 «راوی» بسته به نوع خاطره و موضوع آن انتخاب می‌شود. ۱- راوی سهیم در ماجرا: این راوی نمی‌تواند افکار و ویژگی‌های روحی‌اش را بنویسد زیرا این کار باعث غیرقابل‌باور بودن خاطره خواهد شد. ۲- راوی ناظر بر ماجرا: شخصی متفاوت از شخصیت اصلی راوی می‌شود. او می‌تواند در خلال شرح اتفاقات ویژگی‌های روحی و فکری شخصیت اصلی را موشکافانه بنویسد تا خواننده را بیشتر درگیر ماجرا کند. در خاطره‌نویسی به‌عنوان یک نوع ادبی، به دلیل حضور مستقیم نویسنده، فردیت جنبه‌ای برجسته دارد. جوهر اصلی خاطره‌نویسی من است. نویسنده می‌کوشد در بستر حوادث من را برای خواننده به نمایش بگذارد. در این روند نویسنده به من از بیرون می‌نگرد تا ابتدا بتواند آن را ببیند و سپس بتواند آن را به دید و داوری خواننده بگذارد. برای خواننده زمانی رویدادها قابل‌لمس می‌شوند که بداند من با آن‌ها چگونه برخورد کرده است، آن‌وقت است که قادر خواهد بود خود را به‌جای من راوی بنشاند و از خواندن خاطره لذت ببرد. بسیاری از نوشته‌ها همچون بیوگرافی، اتوبیوگرافی، یادداشت‌های روزانه و گزارش‌نویسی نیز از جنس خاطره‌اند؛ در همه این نوشته‌ها حضور من راوی یکی از ارکان است؛ امّا هر یک از این من‌ها نسبت به زاویه دید گونه‌ی خاطره‌نویسی، کارکردی متفاوت دارند. در خاطره‌نویسی، حضور «من» نشانگر واقع‌گرایی ماجرا است. در حقیقت خاطره‌نویسی بازسازی دوباره‌ی سوژه‌ای است که در ذهن رسوب ‌کرده است. در خاطره‌نویسی یا زندگی‌نامه‌نویسی، من محور اصلی نوشته است. در بیوگرافی یا زندگی‌نامه‌ی دیگرنوشت، نیز من حضور دارد، امّا این با او پرورش‌یافته است. در بیوگرافی جریان من از زبان دیگری نقل می‌شود و این واسطه، ناخودآگاه بر جهت‌گیری نوشته‌ها تاثیر می‌گذارد.  در یادداشت‌های روزانه هم حضور من پررنگ است. نویسنده جریان طبیعی را ثبت می‌کند که ممکن است در میان آن‌ها حادثه‌ی خاصی نیز نوشته شود.  گزارش‌ها نیز با حضور من نوشته می‌شود؛ امّا گزارش، محصول حضور آگاهانه راوی در بطن اتفاق است؛ یعنی گزارشگر از پیش می‌داند که در متن واقعه به دنبال چیست و از حضور خود چه می‌خواهد. @shahid_ketabi
👌 تفاوت خاطره‌نگاری و یادداشت‌های روزانه چیست؟ یادداشت‌های روزانه یا روزانه‌نویسی گونه‌ای از خاطره‌نگاری است که در آن نویسنده، حالت‌ها و اعمال خود و وقایع پیرامونش را به‌صورت روزنوشت و تقویمی می‌نویسد. بر اساس تعریف ارائه‌شده، داشتن تاریخ اتفاقات و رعایت توالی زمان آن‌ها، مؤلفه‌های اساسی یادداشت‌های روزانه هستند. به‌عبارت‌دیگر یادداشتی که تاریخ مشخصی نداشته باشد در این دسته جای نمی‌گیرد. یادداشت‌های روزانه، از یک‌جهت دیگر هم با خاطره‌نویسی تفاوت جدی دارد و آن نوع برخورد با عنصر زمان است. خاطره‌نویس در حالی اقدام به نوشتن می‌کند که حادثه به سر آمده و مدّت زمان قابل‌توجهی از آن گذشته است؛ به همین دلیل است که خاطره‌نویسی با عنصر «تداعی» قرین است. امّا یادداشت‌های روزانه زمانی نوشته می‌شوند که هنوز واقعه تمام نشده و نویسنده لحظه‌به‌لحظه اقدام به ثبت آن می‌کند. دلیل اینکه در یادداشت‌های روزانه در بسیاری از موارد زمان حال بکار گرفته می‌شود همین است. محمدامین محمدپور در مقاله‌ای بیان می‌کند که می‌توان دو نوع نگاه به خاطره‌نویسی داشت. چنانچه با نگاهی ادیبانه و هنری به موضوع نگاه کنیم، به‌طورمعمول خاطره‌نوشته‌ها ازنظر سوژه و نثر نسبت به یادداشت‌های روزانه از وزن و غنای بیشتری برخوردارند. خاطره‌نویسی‌ها بیشتر زمانی شکل می‌گیرند که واقعه به اتمام رسیده است و نویسنده در محیطی آرام و فارغ از تأثیرات فضای حادثه، اقدام به نوشتن خاطرات می‌کند و در چنین محیطی امکان انتخاب سوژه‌های بکر و نیز امکان استفاده‌ی بیشتر از آرایه‌های ادبی را دارد، امّا کسی که یادداشت روزانه می‌نویسد تا حدود زیادی از این دو امکان بی‌بهره است. او درصحنه حضور دارد و هدفش نوشتن لحظه‌به‌لحظه ماجراست و کمتر فرصت پرداخت ادبی و هنری اثر خود را دارد.  اما با نگاه یک پژوهشگر و مورّخ شاهد برتری کیفی یادداشت‌های روزانه نسبت به خاطره‌‌نوشته‌ها خواهیم بود؛ به‌عبارت‌دیگر آنچه برای یک تاریخ‌نگار یا یک محقق اولویت است، عنصر استناد در مدارک است. یادداشت‌های روزانه به دلیل حضور در صحنه و هم‌زمان نوشتن بی‌هیچ فاصله‌ی زمانی با واقعه، موثّق‌ترین اسناد را در اختیار دارند. چنانچه با رویکردی ادبی با خاطره‌نوشته‌ها و یادداشت‌های روزانه روبه‌رو شویم، خاطرات را تواناتر خواهیم یافت. خاطره نوشته‌ها ادبی‌تر و یادداشت‌های روزانه مستندتر است. @shahid_ketabi
 👈تعدادی از نویسندگان اهل‌فن قالب‌های ارائه خاطره را این چهار دسته می‌دانند: ۱_ اتو بیوگرافی تعدادی از خاطراتی که در بازار وجود دارد در این قالب ارائه شده‌اند. در این‌گونه یادداشت‌ها محور اتفاقات شخص نویسنده است که با بیان اوضاع پیرامون، درواقع زندگینامه خود را شرح می‌دهد، خاطرات مشفق کاظمی یک زندگی‌نامه است. ۲_ وقایع‌نگاری با تلفیق حالات درونی در این دسته از یادداشت‌ها نویسنده همراه با گزارش حوادث پیرامون، اقدام به بازگو کردن حالات روحی خود نیز می‌کند؛ مانند خاطرات مهدی بازرگان. ۳_ وقایع‌نگاری در این‌گونه یادداشت‌ها نویسنده کمتر از خود و احوالات درونی‌اش می‌نویسد و بیشتر به ثبت وقایع جهان بیرون می‌پردازد؛ مانند تاریخ بیهقی. ۴_گزارش سازمانی در گزارش سازمانی تمامی شنیده‌ها و دیده‌ها ثبت نمی‌شود و ارزش ندارد، بلکه تنها وقایعی قابل‌نوشتن هستند که برای یک سازمان اهمیت ویژه‌ای دارند. دو قالب دیگر هم برای خاطره‌نویسی بیان‌شده است: كلی‌نگر و جزئی‌نگر بودن خاطره دو قالبی است که نویسنده باید با توجه به موضوع خاطره آن را انتخاب کند و خاطره را بنویسد. اگر خاطره‌ی او دارای حادثه‌ی نادر و جذابی است، باید با كم كردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته كند و خاطره را به‌صورت كلی‌نگر بنویسد. اگر هم خاطره‌اش نسبتاً عادی و معمولی باشد، می‌تواند با دقت در جزئیات صحنه‌ها، فضاسازی‌های ماهرانه و شناساندن شخصیت‌های خاطره برای مخاطب، ضعف اندك بودن سیر اتفاقات را جبران کند. خاطرات در زیر پوشش روزگار دراز می‌کشند، مانند اخگر زیر خاکستر تا دستی بجنبد یا گذرِ بادی، خاکسترها را پراکنده کند. @shahid_ketabi
گارگاه داستان نویسی ۱.mp3
46.09M
کارگاه (workshop) آموزشی مجازی داستان‌نویسی با عنوان : پنج گام تا در نخستین رویداد دانش‌آموزی تولید محتوا🤔 موضوعاتی که در جلسه مطرح کردم 👇 🔴 آیا خاطره همان داستان است؟ 🔴 چگونه خاطرات و مادران و همرزمانش را در قالب داستان بیاوریم ؟ 🔴 عناصر داستان و خاطره کدامند ؟ 🔴 در داستان چیست؟ را از کجا بگیریم؟ چگونه نوشته می‌شود؟ @shahid_ketabi
شهدا.mp3
15.72M
پس از انتخاب ، چگونه کار را شروع کنم ؟ @shahid_ketabi