eitaa logo
خاطرات‌وکرامات شهید عاملو
2.6هزار دنبال‌کننده
901 عکس
354 ویدیو
21 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۳ عنوان کتاب زندگینامه شهدا نویسنده سه کتاب از خاطرات #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡 ادمین تبادل : @shahid_gomnam18
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 می‌خوام درباره ، یه کتاب ناب بهتون معرفی کنم؛ 🌷 اصلا این شهید را می‌شناسید؟ بریم سراغ روایت یکی از دوستانش که می‌گفت: یک روز به من گفت، من هميشه موقع نماز اول از (عج) كسب اجازه می‌كنم و در دلم هميشه نيت اقتدا به آقا را دارم. کتاب، 📖 رویای بانه ✍️ به قلم: علیرضا کلامی 🖨️ انتشارات: مرز و بوم 🔻 روایت نابی هست از دوره کوتاه زندگی شهید کاظم عاملو که پره از حالات خاص و عرفانی این شهید بزرگوار. ✅ یکی از بهترین کتاب‌هایی هست که در حوزه روایت زندگی شهدا خوندم، یه کتاب دوست داشتنی که حتما به دردتون می‌خوره برای سعادت دنیا و آخرتتون 📄 برشی از کتاب: کاظم چهره‌ای عجیب و نورانی داشت. به نظرم ، کمترین مزدش بود. همه رفتنی هستیم؛ ولی لقب و جایگاه شهید برازنده او بود. اصلا یادم نمی‌آید که کاظم حتی کوچک‌ترین حرف بدی به من زده باشد یا بر سر کسی دادی کشیده یا درباره چیزی اعتراضی کرده باشد... تبلیغ کتاب در 👉 @shahid_ketabi
AudioTrimکاظم ۳.mp3
زمان: حجم: 1.83M
و گفتگوی با «شهید زمان رضاکاظمی» که واقعاً شنیدنی است!!! زمان۱، شکرالله۲، مجید۳ جان؛ همه اومدید پیش من؟🥺 جااان! چقدر نورانیه!۴ بدید این لباس رو تنم کنم پیش شما بیام.(بیام پیش شما) آخ جون، چه لباسیه! این[لباس] مخصوص شماست؟🤔 مخصوص شماست این لباس؟ شما[شهدا] خیلی مقام‌تون بالاست! اگه ما بیایم[شهید بشیم] عقب‌عقب‌ها هستیم😭 با هم هستیم؟ من بیام تک نمیشم؟! میام پیش شما؟ زمان!۵ اون روز کِی میاد؟۶ اصلا نمی‌گذره؛ هر یه روز [به اندازه]یه سال طول می‌کشه!😢 خیلی مونده برسه؟ چه روزیه ؟۷ ۱- ۲- ۳- ۴- اشاره به لباسی که تن شهداست! لازم بذکر است این بخش از گفتگو، فقط درباره لباسی است که در عالم برزخ آن را به تن دارند؛ ولی از کم‌وکیف آن نمی‌توان سخنی به میان آورد. شاید لذتی که شهید عاملو از دیدن لباس می‌برد، تا حدودی بیانگر زیبایی یکی از نعمات بهشتی است که بهشتیان آن را بر تن دارند باشد. و دیگر چیزی نمی‌توان گفت! ۵- شهید زمان رضاکاظمی ۶- روز شهادت من چه روزی است؟ ۷- اینجا تاریخ را به او می‌گویند... @shahid_ketabi
AudioTrimعلمدار عشق.mp3
زمان: حجم: 154.9K
شگفتا ! دقیقا در همان حالی که در اندیشه این بودم که چرا در زمانه‌ای که همه «اهل‌ دل» به‌دنبال دیدار حضرت مهدی(عج) و تشرف محضر قطب عالم امکان هستند، من باید مدهوش شهدا باشم و این چه سرّی است، به یک صوت از برخورد کردم که می‌گوید : یابن الحسن! 👈دوستدار همه عشاق تواَم در دو جهان دل به عشق تو محبانِ تو را یارم کرد! در ادامه سید می‌گوید : همین برا من بس باشه که من عاشق محبین توام!... 👈من محبت رو به دل دارم. من فدایی فدایی‌های حضرت زهرا هستم. .... والله با اینکه سال‌هاست این صوت‌های دلنشین را به همراه دارم، به این قطعه برخورد نکرده بودم. نمی‌دانم چه سری است و خدا چه برایمان مقدر کرده است. ولی والله که من جوابم را گرفتم و از این شیرین‌تر نمی‌شد! در یک کلام باید بگویم که «ما عاشق و دلداده و مدهوش شهدا هستیم و آنها معشوق‌مان هستند و همه بدین داشته‌ها مباهات می‌کنیم» تا یار که را خواهد و مِیلش به که باشد. سید جان؛ خوش رزقی بود و چه رزقی بالاتر از و ..😭 @shahid_ketabi
🔅 قبل از عملیات فــاو؛ بچه‌های گردان راهی مشهد الرضا (ع) شدند. در باغی که محل اسکان نیروها بود، بچه‌ها توسلی به ساحت مقدس حضرت پیدا کردند و سینه‌زنی مفصلی انجام شد. 🔸 ابراهیم خیلی تو عالم خودش بود. بچه‌ها که بیرون آمدند، ایشان هم با آن حالت معنوی خودش به برادر عزیزمان حاج عباس آهسته گفت : «آقـا، گـــرفـتی؟!» حاجی گفت: «چی؟» پاسخ داد : «من گــرفتـم؛ ولی مدیونی تا من زنده هستم به کسی بگی... .» 🌹 نمیدانم چه تماس و توسلی با حضرت برقرار کرد که همان جا امضای را از خود آقـــا گرفت.😔 ✓ وصیت شــهید:  .. و دشمنان مکتبم ببینند که گرچه چشم‌ها و دست‌ها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفته‌اند؛ اما یک چیز را نتوانسته‌اند از من بگیرند و آن ایمان و هدفم می‌باشد؛ که عشق به الله است و معشوقم به مطلق جهان هستی و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است. خدایا جندالله را که با سوگند به ثارالله، در لشگر روح‌الله، برای شکست عدوالله، استقرار حزب‌الله، زمینه ساز حکومت بقیه‌الله است؛ حمایت کن. آمین یا رب‌العـالمین. 🌷 فرمانده گردان عمار لشکر حضرت رسول(ص)   @shahid_ketabi
30.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های شنیدنی رزمنده جانباز محمدحسن حمزه و پدر شهید مدافع حرم درباره 👈شهیدی که بیش از پنجاه بار امام عصر را ملاقات کرده است...😱 👈کاظم نزدیک ، نماز صبح را به اقتدا می‌کرد...😳 👈پیشگویی شهادت خودم را کرده بود ولی..🤔 👈دست این برای دادن حاجت خیلی باز است🥺 @shahid_ketabi
یادم هست که(کاظم) در همان حال بود، گفت که در کنار شهدای محل و شهر سمنان است. بهش گفتیم ببین «شهید عباس عزیزی شفیعی» بین شهدا هست؟ اگر هست بیاید و وصیتش را بگوید. چون شهید وصیت‌نامه نداشت. کاظم گفت بله؛ شهید عباس عزیزی شفیعی اینجاست. کاظم در آن حالت، فامیلی کامل شهید را گفت. بعد با شهید هم‌صحبت شد. کاظم صحبت‌ها و وصیت شهید را از زبان خودش برای ما تکرار می‌کرد و ما می‌نوشتیم! با خودم گفتم: حالا چطور به خانواده‌اش بگوییم که این وصیت را شهید شفیعی گفته؟! چه نشانه‌ای بدهیم تا باور کنند؟! یک‌باره کاظم از قول شهید گفت: «به خواهرم(اسم خواهرش را برد) بگویید که فلان کار را انجام دهد، به فلان برادرم بگویید و.....» در همان حال نام کوچک تک‌تک اعضای خانواده را گفت و وصیتی که برایشان داشت را بیان کرد. در حالی که هیچکدامِ ما، از نام آنها خبر نداشتیم؛ یعنی در همان حال خلسه و ارتباط با شهید، وصیت‌نامه نوشته شد! واقعاً این قضیه عجیب بود. یعنی کاظم عاملو در ارتباط روحی با یک شهید در عالم دیگر، توانست بعد از وصیت‌نامه‌اش را بشنود و برای ما بگوید و ما بنویسیم!! بعد از مرخصی وصیت‌نامه را برداشتیم و رفتیم سراغ خانواده شهید شفیعی و آن را با یک جلد قرآن کریم به آنها تحویل دادیم و گفتیم این متعلق به شهید شماست؛ دست ما مانده بود. راستش را نگفتیم. نمی‌شد گفت. گفتیم باید آن را به دست شما می‌رسانیدم که رساندیم... . برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر @shahid_ketabi
AudioTrimش ع ع.mp3
زمان: حجم: 1.89M
در حین صحبت با سرهنگ مسعودیان، مسئول دفتر (جانشین نیروی زمینی سپاه) بابت کتاب جدیدم، به نکته‌ای برخورد کردم که جالب بود. ایشان به نقل از شوشتری می‌گفت: من هر شهادتی رو نمی‌خوام! من اینکه مثلاً-به تعبیر خودشان- از هواپیما بیفتم* و سقوط کنم، خیلی برام لذت‌بخش نیست! زمانی برام لذت داره که رودررو با دشمن بشم و در حالی که مشغول مبارزه هستم به برسم! بقیه رو گوش کنید...😢 ناخودآگاه یاد حرف افتادم که به مادرش می‌گفت : دعا کن شهادتم اثرگذار باشه... . نکته : این روزها که بحث و پیشروی تکفیری‌های نجس مطرح است و بی‌قراریم برای رفتن، از خدا می‌خواهیم موثر در امر ظهور باشیم و خودش شهادتی را نصیب‌مان کند که اثرگذار باشد و «موانع ظهور» را با آن برطرف کند. ان‌شاءالله 🤲 *دلیل این حرف شوشتری را توضیح نمی‌دهم. شاید این باشد که دوستِ نزدیک و یار قدیمی‌اش اینطور به جوار رحمت حق شتافت؛ شاید می‌خواست حتی به این شیوه‌ی شهادت هم قانع نباشد و آن را به بهترین شکل از خدا طلب می‌نمود. ولی عجب نگرشی داشته واقعا 😳 آدم از عظمت بعضی‌ها ناخودآگاه سر تعظیم فرود میاره😔 @shahid_ketabi
آنقدر در می‌زنم این خانه را تا ببینم روی صاحبخانه را دوباره دلِ پر گناهم، سرگشته کوی دلدار شده و هوس شنیدن و دیدن به‌سرش زده؛ شنیدن صدای یاران و دیدن‌شون. ولی چیکار باید کرد؟ دست ما کوتاه و خرما بر نخیل! تو اینجور مواقع، تنها چیزی که روح زخمی از گناه رو التیام می‌بخشه، شنیدن خاطرات معشوقه‌ها(شهدا) از زبان و کلام دوستان نزدیکشه. کاظم جون! خوب می‌دونی که شنیدن اسمت از زبون اونایی که نه، دیدن نام‌شون تو تلفن‌همراه منو غرق دنیای تو می‌کنه و آشفته دیدنت. کاظم جون‌! دیشب شنیدم که یه عزیزی از حاج قاسم حرف می‌زد؛ می‌گفت: «حاجی گفته اگر کسی شهید یوسف‌الهی را بیشتر از من دوست داشته باشد، دق می‌کنم!» وقتی شنیدم جیگرم حال اومد! بالاخره یه نفر پیدا شد که منو درک کنه! خوش باشی حاجی کنار رفیقت. شاید تازه فهمیدم که دوست داشتن من بیراه نیست و لابد از طرف تو هم نظری هست و اشاره و کرشمه‌ای. بیا و تو این دمِ آخری رخ نشون بنما و قضیه رو فیصله بده و با اذن خدا جونمو بگیر و منو پیش خودت ببر. بیا و فاصله‌مون رو کم کن. این رسمش نیست که من تو آلودگی دنیاییِ خودم دست و پا بزنم و تو توی ملکوت و در جوار سایر شهدا به دیدار سید شهیدان(ع) برسی! این رسمش نیست من از فراق و دوری تو بسوزم و تو توجهی نکنی! کاظم جون؛ باز امشب خودم رو کنار حرم و قبر مطهر و عشقی و عرشی تو می‌بینم. چقدر دوست دارم یه شب تا صبح کنارت باشم و با تو با خدا مناجات کنم و کنار تو و سر قبرت، نفس بکشم. آسمون بیاد زمین، زمین بره آسمون، من باید به تو برسم؛ خواسته زیادیه؟! برای من که چندین سال برات پَرپَر زدم و سوختم و ساختم زیاده؟! اگر راهی جز شهادت نداره، دیگه نمیدونم! اونم باید خودت درست کنی و شرایطشو فراهم کنی... . من آواره‌ات شدم. چون تو خواستی و تو دعوت کردی و تو منو کشیدی سمت خودت. امشب باز گریه می‌خوام و باز دلم هوایی شده. چرا بین این همه شهید تو، کاظم جون!؟ چرا تموم نمی‌شی؟! نه! نباید هم تموم بشی؛ تموم شدنی نیست اونی که به خالق ازلی و ابدی متصل شده و جام شهادت رو سرکشیده. خدا جونم! به حق حلقوم بریده‌ی سید و سالار شهیدان(ع)، به حق پاهای آبله‌زده خاندان عصمت و طهارت تو دشت تفدیده کربلا، به حق گلوی چاک‌چاک علی‌اصغر(س)، به حق بدنِ «ارباً اربا»ی علی‌اکبر(س) و سوز دلِ آتش گرفته پدر بر نعش پسر، از تو می‌خواهم منو بپذیری و رو نصیب من بدبخت کنی؛ چون فقط در این صورت هست که می‌تونم کنار عشقم، هوسم، نفسم، روحم، جسمم، خون و پوست و رگم، قرار پیدا کنم و بهش برسم. دیگر حرفی نیس! کنار قبر مطهر شهید کاظم عاملو @shahid_ketabi
شهید آوینی.mp3
زمان: حجم: 241.4K
این چند خط را به یاد عشق دیرینه‌ام سید مرتضی می‌نویسم، که گفت به حیات عند رب که نقطه پایانی معراج بشریت -در این دنیا- است، جز با نمی‌توان رسید. سید جان! نورانیت کلام و تُن صدایت، عرصه زمان را در نوردیده و در زمین غوغا کرده! عالم به شنیدن کلمات مسحور کننده بهشتی‌ات که روح را به مستی می‌کشاند، تشنه است. بگذار نگویم از حال دل این «قبرستان‌نشین عادات سخیف» را که در منیت خویش گم گشته و راه خروج از «منجلاب» گناه می‌جوید! امروز دیگر تو بیا و از ملکوت، «دستی برآر» و این خسته از حتی تکرار خم‌وراست‌شدن‌های بی‌حاصلِ نماز را «بیرون کش»؛ و از درجا زدن‌هایش! دریابم! به مادرت زهرا قسم! که خودت گفتی درحقّت پارتی بازی شده! به جَده‌ی غریبت؛ که خالی‌تر از خالی هستم و پست‌تر از هر پستی! مرا دریاب! دریاب اگر این جملات و کلماتش اَدا نیست! دریاب اگر هنوز به ما امید داری! دریاب اگر بویی از معنویت برده‌ایم؛ که نبردیم! دریاب اگر می‌بینی این فلاکت‌مان را! دریاب اگر… دریاب اگر… دریاب اگر با شهادت به نقطه پایانی معراج بشریت دست یافتی، با وفا!😭 @shahid_ketabi
4.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی کوتاه از تفحص پیکر مطهر در خناصر سوریه در سال ۱۳۹۷ و پیدا شدن دفترچه‌ای که در آن محمد برای همسرش چند خطی را - در ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ و تنها ۶ روز قبل از - به یادگار نوشته است!😭 دفترچه و نوشته‌ای که هیچوقت به دست خانواده نرسید !! 👈توضیحات تکمیلی در کتاب 🎁معرفی و خرید: B2n.ir/st2345 @shahid_ketabi
کاظم در همان حال گفت که در کنار شهدای محل و شهر سمنان است. بهش گفتیم ببین «شهید عباس عزیزی شفیعی» بین شهدا هست؟ اگر هست بیاید و وصیتش را بگوید. چون شهید وصیت‌نامه نداشت. کاظم گفت: «بله؛ شهید عزیزی شفیعی اینجاست!» و بعد با شهید هم‌صحبت شد. در ادامه او صحبت‌ها و وصیت شهید را از زبان خودش برای ما تکرار می‌کرد و ما می‌نوشتیم! با خودم گفتم: حالا چطور به خانواده‌اش بگوییم که این وصیت را شهید گفته؟! چه نشانه‌ای بدهیم تا باور کنند؟! یک‌باره کاظم از قول شهید گفت: «به خواهرم(اسم خواهرش را برد) بگویید که فلان کار را انجام دهد، به فلان برادرم بگویید و.....» در همان حال نام کوچک تک‌تک اعضای خانواده را گفت و وصیتی که برایشان داشت را بیان کرد. در حالی که هیچکدامِ ما، از نام آنها خبر نداشتیم؛ یعنی در همان حال خلسه و ارتباط با شهید، وصیت‌نامه نوشته شد! واقعاً این قضیه عجیب بود. یعنی کاظم عاملو در ارتباط روحی با یک شهید در عالم دیگر، توانست بعد از وصیت‌نامه‌اش را بشنود و برای ما بگوید و ما بنویسیم!! بعد از مرخصی وصیت‌نامه را برداشتیم و رفتیم سراغ خانواده شهید شفیعی و آن را با یک جلد قرآن کریم به آنها تحویل دادیم و گفتیم این متعلق به شهید شماست؛ دست ما مانده بود. ولی راستش را نگفتیم. نمی‌شد گفت. گفتیم باید آن را به دست شما می‌رسانیدم که رساندیم... . برشی از کتاب خاطرات بی‌نظیر شهید کاظم عاملو با اندکی تغییر @shahid_ketabi
کنار قبور شهدا و یاد کربلا افتادم و دلم هوس کربلا کرد! «کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر» و تن و روح آلوده به گناه‌مان را مهمان خودت کن. یاد آن شب‌هایی که پیش از اربعین، سفره ضیافت ارباب پهن بود و در مسیر حرم، سیر می‌کردیم؛ روح‌مان را با یاد ارباب بی‌کفن و حرم شریفش صیقل می‌دادیم و شب و روز، مهمان روضه بودیم. محرم است و شب جمعه؛ باز شهدا در کربلا هستند و مهمانِ اربابِ همه چیز تمام! ضیوف حرم؛ ضیوف خانم(س)؛ خوشابحال شما. به شما غبطه می‌خورم. چه کردید که لایق این دیدار شُدید؟ چه گفتید که اینگونه عروج کردید؟ رفقای شهید؛ معشوقه‌ها! شما را به حضرت زهرا(س) این بنده‌ی دور افتاده را نیز از یاد مبرید و در کنار نور عالم امکان و آقای شهدا و ذبیح‌الله(ع) مرا یاد کنید که سخت محتاج یک نگاه شمایم؛ شما که وصلید به سرچشمه زلال حسینی(ع) گرچه؛ مگر این دست خالی، بی‌چیز، تهی و پوچ چه دارد که بخواهد از شما دم بزند و التماس‌تان کند!؟ آری! چیزی ندارد؛ جز عشقی که در صداقت آن نیز شک دارد! ولی می‌دانم که شما مثل اربابِ خود، معرفت دارید و فراموشم نمی‌کنید؛ معرفت به کسانی که شب و روز به یادتان بودند و اوقات خویش را با شما سپری کردند. حسین(ع) جان! آقای بی‌کفن! محرّم به این دیوانه‌ی زنجیری، راه نشان بده و به مقصود خویش‌اش برسان. ای مقطع الاعضاء😭 ذبیح العطشان مرمل بالدماء و مدفون به ارض کربلا مگر تو به خیلی عشاقت قول شهادت ندادی!؟ مگر تو نبودی که اشاره کردی و به اذن الله باب شهادت برای خیلی‌ها باز شد؟ امروز و امشب نیز به این بی‌سر و پا نظاره‌ای کن و بگذار که این کمترین بنده، نقطه اوج را با تو تجربه کند. بگذار راحت بگویم؛ یعنی «آن روز نیز فرا خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود بسراید؟» یعنی آن تیر از چله کمان رها خواهد شد؟ یعنی آن سوزش و دردِ شکّرین را حس خواهم کرد؟ یعنی برای پیوستن به معشوقه‌ها، زمان با سرعت بیشتری سپری خواهد شد؟ یعنی خداوند متعال می‌گذارد این بنده ناچیز نیز به فنایش برسد و این ظلمت دنیاییِ شبه‌ابدی به پایان خواهد رسید؟ یعنی آن‌ زمان، زنده خواهم ماند یا قبل از شهادت ذوق مرگ خواهم شد!؟ یعنی امروز که این دروازه شهادتی گشوده شده، به ما نیز چراغ سبزی نشان خواهد داد!؟ یا دوباره درد حسرتِ سال به سال روی هم تلنبار شده و مو روی مویم سفید خواهد شد!؟ رفقای کانال؛ دوست دارم این جمله را به نیابت از طرف همه شما بنویسم: خداوندا! مرا برای خودت بکش و تکه‌تکه کن که دیگر انتظار طولانی شده. مرا برای ظهورت خرج کن و این جرثومه فساد و غده سرطانی و سگ زرد شریک جرمش را به دست ما نابود کن و از صفحه روزگار محو گردان...🤲 آمین و اما شما ای شهدا! این شمایید که با نظرها و کرشمه‌هایتان(!)، ما را می‌کشانید. اگر به جایی برسیم از یاد و دعای شماست. و اگر به ... می‌خواهم که منت بگذارید و در این ایام از حضرت حجت(عج) امضای آن را بگیرید؛ در این روزها که حضرت مهیا می‌شوند برای روضه‌خوانی و نوحه‌سرایی برای جد غریب‌شان... لابد آقا به مهمانان امام حسین(ع) نظر ویژه دارد و دل آقا به سویشان تمایل بیشتری خواهد داشت... قربان دل حزینت صاحب ما😭 بیا و با دستان مبارکت امضا کن قباله‌هایمان را اگر چیزی در ما هست: اول قباله بعد چراکه شاید این‌بار: «راه کربلا از قدس می‌گذرد...»🤩 @shahid_ketabi