عـاشـقاݩوقـتنـمـازاسټ
اذانمےگـۅیند❤️
#حۍعلـےالصلاة
بشټابـیـدبھسوۍنـمـاز🌱
↝•°@shahid_me_kazemi
ـ عآشقیبلدی؟!
ـ میدونیچطوریبایدعاشقیکنی(:؟
بلدیازدُنیآتدلبکنی؟!^^
میتونےچشموزبونُقلبتو
همھروبزنیبہنامیهنفر . . .
وبراشعاشقیکنی؟!
ابراهیمهادیرومیشناسی؟!
صدرزادھ؟!
ازکدومشونبگم؟!🌱'
ـ میدونیمعشوقشونکیبود…چیبود؟!
یھجنسِنآب..عشقخالص":)♥️🌿
رفیقِمن :
'سعیکنیجوریزندگیکنےکهـ
خداعـاشقتبشهـ؛اگہخُداعاشقتبشہ،
خوبتوروخریداریمیکنھ((:🕊🌼
#حرف_قشنگ
#عاشقے
#عاشقانه هاے_شهدا_وخدا
↝•°@shahid_me_kazemi
•﷽•
برای رفع حوائج و مشکلات؛
مداومت بر حدیث کساء نافع است!
#آیت_الله_ناصری🌱
💫|@shahid_me_kazemi
#نکات_دعای_عهد 1
✅ طبق روایتی از امام صادق(ع)، جبرئیل به حضرت محمد(ص)گفت:
یا محمد! کسی که در ماه رمضان بادعای «اللهم رب النور العظیم»یا همان دعای عهد قبل از افطار دعا کند، خداوند دعاهای او را مستجاب، نماز و روزه او را قبول و ده دعای او را بر آورده می نماید.
🔸 گناهان او را می بخشد و غم و غصه او را از بین می برد و گرفتاری هایش را برطرف می کند، حاجت او را برآورده می نماید، او را به مقصودش می رساند.
🔹 خداوند عمل او را با عمل صدیقین و پیامبران بالا می برد و در روز قیامت چهره او درخشانتر از ماه شب چهارده خواهد بود....
❇️ (المراقبات به نقل از سید بن طاووس)
↝•°@shahid_me_kazemi
شھیدمحمدابراهیمکاظمـ🕊
ادامه داستان 📓 ساعت۲۲✔
بخشے از زندگے حضرت فاطمه......
روزهای آخر.............🖤
بخشے از کتاب احضاریه.........📓
فاطمه ... هر چند درد در پهلوها و در شکمش پیچید اما از آن که زینب چنان در جلد او فرو رفته بود که حتی آگاه بود پدرش را پسرعمو خطاب کند بلند خندید...🌸
نه زینب انتظار داشت و نه حسن و حسین صدای خنده فاطمه فضه را هم به اتاق کشاند ...🌸
آستین های فضه تا بازو بالا بود و دست هاش تا نزدیک بازو از آرد سفید🌸
گفت:《 الهی قربان صدای خنده تان بروم فاطمه جان و با اشکهای جاری آمد و پیش از آنکه فاطمه بتواند مانع شود بوسه بر پای فاطمه زد و گفت:《 کاش آقا بود و این خنده را می دید و می شنید .》🌸
فاطمه گفت:《 از دست این زینب و دوباره از خنده ریسه رفت و حسن دید که خنده مادرش آنقدر قدرت دارد که میتواند کورترین گره اندوه را هم باز کند صبر کرد..🌸
تا خنده مادر فرو بنشیند و فضه که باید میرفت به کارش میرسید، برود و بعد شروع کند خطبه پدر را با لحن پدر خواندن خدای سبحان برای کامل کردن دوران نبوت...........🌸
حسن به اشاره زینب سکوت کرد
اشک های فاطمه جاری شده بودند اما این اشک ها از شفقت فقط بود و از خلوص اجرای حسن بود به تقلید آنچه از پدر یاد گفته بود اشک های حسین هم که سر بر بازوی مادر چسبانده بود جاری بود بس که حسن خوبی از عهده تقلید خطبه پدر بر آمده بود...🌸
فاطمه گفت احسنت حسن لبخند زد و رفت در آغوش گشوده مادر جای گرفت و بر دستان لرزان و نحیف او بوسه زد زینب طورے برخاست که فاطمه خودش را در او دید و از اینکه او را در ۵ سالگی ۱۸ سال دید چشمانش غرق در تحسین شد زینب گفت پس از رحلت تو غوغا به پا شد ای رسول خدا و ما مانند زمینی که محروم بماند باران وجود تو را از دست دادیم ........
زینب ناگهان دست روی دهان گذاشت 🌸
و سکوت کرد فهمید این حرفها موقعش اکنون نیست زیرا همان شادی زودگذر را از مادرشان میگیرد فاطمه در زینب دید که پسرهاش را به خوبی مادری که خوب مادری سپرده است برای همین چشمهاش را روی هم گذاشت با آرامش زینب گفت خدایا آرزوی من قوی تر است 🌸
یا آرزوی مادر من میخواهم بماند او می خواهد برود و نه من که حسن و حسین و پدر چهار به یک باز هم او قوی تر است.....؟؟💫
↝•°@shahid_me_kazemi
شھیدمحمدابراهیمکاظمـ🕊
بخشے از زندگے حضرت فاطمه...... روزهای آخر.............🖤 بخشے از کتاب احضاریه.........📓 فاطمه ...
ببخشید ساعت ارسال ممکنه دیر تر یا زودتر شود😇
4_248612528366551541.mp3
3.44M
بـــه رســم هــر شــب عشــ❤️ـق و عـــاشقــے میخـــوانیــــم😍
#دعای_الهی_عظم_البلاء...
سلامتی و فرج مولا صاحب الزمان(عج)
↝•°@shahid_me_kazemi
ماهمیشهفڪرمیڪنیمشهدایه
ڪارخاصیڪردن؛
نهرفـیق!
خیلیڪارهارونڪردنڪهشهید
شدن=)
_شھیدحسینمعزغلامـے_
#حرف _حساب
↝•°@shahid_me_kazemi