eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 دیدار ذاکر اهل بیت علیهم السلام، حاج سعید حدادیان با خانواده شهید #مدافع_حرم #شهید_نوید_صفری_طلابری 🍃🌺 مقام معظم رهبری : خانواده شهید در اجتماع یک واژه افتخاز انگیز است. @SHAHIDNAVID_safari @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
❤️ امام صادق (ع) : سجده شکر بر هر مسلمانی واجب است، با آن نمازت را کامل و پروردگارت را خشنود می سازی؛ و فرشتگان را به شگفتی می آوری. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein التماس دعا 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🍃✿حجـ |زهـرایے| ـاب ✿ 🍃
🌱•° انتظار سخت است... اما اگر برای ظهور منجی عالم باشد❣ زیباست☺️🌾 آری زیباست به زیبایی گل نرگس🌼 @BEJABZAHRAII
🎊 هفته بسیج بر بسیجیان، رزمندگان و شهدا گرامی باد. 🎊 بسیاری از پیشرفت های کشور مرهون تفکر بسیجی است. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
📖☕️📖 ☕️📖 📖 نام کتاب : دیدم که جانم می رود نویسنده : حمید داوود آبادی «دیدم که جانم می‌رود» خاطراتی از شهید مصطفی کاظم‌زاده، به روایت حمید داودآبادی است. 🍃🌺 متولد ۱۳۴۴ است که در عملیات مسلم بن عقیل در ۲۲ مهر ماه ۱۳۶۱ به شهادت رسید. حمید داودآبادی و شهید مصطفی کاظم‌زاده در سال ۵۸ با هم آشنا می‌شوند و این رفاقت تا ۲۲ مهر سال ۶۱ ادامه پیدا می کند. آنها با آن سن و سال کم در چادر جلوی دانشگاه تهران با بحث می‌کنند، با هم به هر طریقی شده رضایت خانواده‌ها را برای رفتن به جبهه جلب می‌کنند، با هم در گیلان غرب همسنگر می‌شوند و با هم… 😔 نه، دیگر با هم نه؛ این بار مصطفی شهید می‌شود و حمید می‌ماند. ساعت شانزده و چهل و پنج دقیقه‌ی روز ۲۲ مهرماه سال ۶۱ در سومار. 📚 در این کتاب به دفاع مقدس از منظر رفاقت پاک، صادقانه و بی‌آلایش دو نوجوان رزمنده نگاه شده و همین هم کتاب را خواندنی کرده است. البته لابلای صفحات کتاب روایت‌هایی هم از ارائه می‌شود که گاهاً می‌تواند خواننده را میخکوب کند و احساسات او را به غَلَیان درآورد. ✅ مانند بخشی از کتاب که روایت حضور داوطلبانه بچه‌های پرورشگاهی در دفاع مقدس و شهادت آنها گفته می‌شود و دل را آتش می‌زند. بچه‌هایی که حتی پدر و مادری نداشتند تا بعد از شهادت... به غیر از چنین صحنه‌هایی، داودآبادی پاورقی‌هایی هم به کتاب زده که خودشان به تنهایی اهمیت دارند. او در جایی از کتاب ماجرای یکی از جوان‌های محل را تعریف میکند. پسری که پدرش پاسبان زمان بوده است و هنوز هم که هنوز است او و خانواده‌اش دست از کارهای زشتشان برنداشته‌اند و صدای اهالی محل را دراورده‌اند. اما : «یکی از بچه‌های محل خبر عجیبی آورد : «حمیدرضا سعیدی شهید شد.» 😳 جا خوردم. حمید و شهادت؟ آخه چطوری؟ حمید رفته بود سربازی که... توی بانه کردستان همراه هم رزمانش در کمین نیروهای ضد انقلاب می‌افته و شهید میشه... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💳 خرید کتاب : https://taaghche.ir/book/12205/ 💞 اجر معنوی ، هدیه به روح پاک 📖 ☕️📖 📖☕️📖
📖 #معرفی_کتاب 📚 نام کتاب : دیدم که جانم می رود ✍ نویسنده : حمید داوود آبادی «دیدم که جانم می‌رود» خاطراتی از #شهید_مصطفی_کاظم‌_زاده، به روایت حمید داودآبادی است. 💳 taaghche.ir/book/12205 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💞 اجر معنوی #معرفی_کتاب، هدیه به روح پاک #شهید_محسن_حججی
📖 آگاهانه انتخاب می کنند 💪 شجاعه می جنگند 🍃 غریبانه زندگی می کنند 💔 مظلومانه شهید می شوند 😒 و بی شرمانه توهین می شوند... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺✨🌺✨🌺✨ ✨🌺✨ 🌺✨ ✨ 🎀 #حجاب_در_کلام_شهدا 🕊 از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حضرت زهرا (س) رعایت بکنند نه مثل #حجاب های امروز؛ چون این حجابها بوی حضرت زهرا نمی دهد... @dar_havali_khoda @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری ✊ #مدافع_حرم ✨ 🌺✨ ✨🌺✨🌺 🌺✨🌺✨🌺✨
مراسم غبار روبی در وادی رحمت قطعه شهدای مزار تبریز 📆 پنج شنبه ۹۷/۰۹/۰۱ ⏰ ساعت ۹ صبح 😍 دوستانی که امکان دارند در مزار مطهر شهید ظهرِ عاشورا حضور داشته باشند 🌷 ❤️ همه عاشقان وحید می آییم... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 ✅ اطلاع رسانی کنید...
دوستان عزیز، مهمانان شهدا؛ التماس دعای فراوان دارم برای سلامتی دو عزیز
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 💠 در مقطعی برای امرار معاش برای دانش آموزان دبیرستانی تدریس خصوصی داشت، اما رها کرد. گفتم : چرا رها کردی؟ گفت : 😒 بعضی خانواده ها آداب شرعی را رعایت نمی کنند. ✅ بعد خاطره ای تعریف کرد. گفت : آخرین روزی که برای تدریس رفتم مادر نوجوانی که به او درس می دادم بد بود. مدتی پشت در ایستادم تا خودش را بپوشاند، اما بی تفاوت بود. گفتم لااقل یک چادر بیاورید، من خودم را بپوشانم! از همان جا برگشتم. 🌐 yjc.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : دوست دوران دانشجویی 🍃🌹 🔻قسمت دهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
این شب نیست که طولانیست! خیالِ داشتنِ تو است که بند نمی‌آید... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✊ #مدافع_حرم 🍃🌹 #شهید_عباس_عبدالهی 🌹 ۱۴ صلوات برای برگشتن هرچه زودتر پیکرشون و پیکر شهدا ⏰ #ساعت_به_وقت_بی_قراری 💔
💔 #قرار_بی_قراری از فراقت 💔 چشم هایم 😢 غرق باران ☔️ میشود... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹 یک آیت الکرسی هدیه به امام رضا (ع)، برای برگشتن حاجی و باخبر شدن از وضعیتش... 🕊🌹 #حاج_احمد_متوسلیان ❤️ الهی به امید تو
❤️ مهمانان شهدا خوش آمدید، دوستانتون رو هم دعوت بفرمایید 🌹 برای پیروزی رزمندگان دعا بفرمایید ۵ امن یجیب... 🌹 برای سلامتی عزیزی که حالشون خوب نیست دعا کنید... ۵ امن یجیب... 🌹 برای سلامتی یکی از اعضا که حالش خوب نیست هم دعا کنید... ۵ امن یجیب... 🌹 برای حاجت دل بانو سحر دعا بفرمایید... ۵ امن یجیب... شبتون بخیر و نیکی التماس دعای شهادت دارم 🌹 🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ هر انسانی عطری خاص دارد... 😍 گاهی بعضی عجیب بوی خدا میدهند... سلام صبح و روزتون بخیر 🌹🌷 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
ای کاش ما هم تخریبچیِ ⚔ نَفسمان میشدیم 😓 تا معبرِ آسمان 🌠 هم به روی‌ ما باز میشد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 #شهید_جواد_کوهساری ✊ #مدافع_حرم
💍💞💍💞💍💞💍💞💍💞💍 ✅ چون اصغر در بیمارستان اسلام آباد بود. در راه، تنها چیزی که از خدا خواستم این بود که وقتی بالای سرش می‌رسم، زنده باشد و به خدا قول دادم که دیگه هیچ چیز ویژه‌ای از او نمی‌خواهم. 😔 حالا نمی‌دانم چرا اینقدر برای زنده بودنش اصرار داشتم، ولی واقعا تمام مدت، همه خواسته من همین بود که وقتی بالای سرش می‌رسم، زنده باشد. 🚶 وارد بیمارستان که شدیم، رضا مرادی با ذوق و شوق فراوان آمد و گفت : «خواهر! زنده است.» منم گفتم : «الحمدلله.» 😔 تیر به سر اصغر خورده بود و بی هوش بود ولی تو کما نبود. بالای سرش دکتر انصاری رو دیدم. ایشان که متخصص مغز و اعصاب و اهل اصفهان بود را از سرپل ذهاب می شناختیم. تا منو دید گفت : «باور کن هرکاری از دستم برمی‌آمد کردم ولی نشد.» 🔷 کم کم داشت من را آماده می‌کرد. گفت : «تیر ناحیه‌ای از سر خورده که حتما کور خواهد شد.» گفتم : «تا آخر عمر باهاش می‌مونم.» گفت : «احتمال فلج بودنش بسیار زیاده.» گفتم : «هستم.» گفت : «زندگی خیلی سخت میشه براتون.» گفتم : «اصلا حرفشو نزن. همینجا می‌ایستی و نگهش می‌داری.» ایشون هم نرفت حتی بخوابه. خیلی دلم سوخت. بهش گفتم اگر کاری بود صدایتان می‌کنم. لباسهای اصغر را درآورده بودند. جالب بود که هرکس به بدنش دست می زد، هیچ واکنش نداشت اما وقتی من دستش را می گرفتم، آروم دست من را خم می کرد. یا اینکه تا من گفتم : «چطوری؟»، یه قطره اشک در گوشه چشمش جمع شد. 🔷 دکتر انصاری گفت اینها نشانه های خوبیه اما اگر هم امشب را بتواند رد کند، باز همان خطرهایی که گفتم، وجود دارد. منم گفتم : «هرطور که شود، تا آخر کنارش می مانم.» نیمه‌های شب 28 آبان بود. نگاه به دستش کردم، دیدم هنوز حلقه‌اش دستش هست. آقای آزاد گفت : هرچه کردیم که حلقه را دربیاوریم، انگشتش را خم کرد و اجازه نداد. 😔 من هنوز هم ارتباط با اصغر را حس می کنم. اما اینقدر دچار روزمرگی شدم که از این ارتباط گاهی غافل می‌شوم. هنوز هم وقتی خواب می بینم، به او می گویم : «کجایی؟ خیلی وقته ندیدمت.» اون هم بارها اینو به من میگه که : «من هستم. تو کجایی؟» 🔺 قسمت سوم، آخر 🔻 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🍃🌸 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌐 همشهری آنلاین 🌐 مشرق 📆 : ۱۳۲۹، تهران 📆 : ۱۳۵۹/۰۸/۲۸ 💍💞💍💞💍💞💍💞💍💞💍
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 💠 از ابتدا روحیه ی نظامی گری در وجود صادق بود و من این را نشئت گرفته از فضای خانواده می دانم. ☺️ به شخصه شرط ازدواج من با همسرم سپاهی بودنش بود؛ خود من با اینکه شاید ناملایماتی از این کار همسرم را هم تجربه کرده ام، اما به شدت  سپاهی بودن همسرم مایه فخر من است و به این لباس افتخار می کنم. ✅ مسلمأ این روحیات من نیز در فرزندانم تاثیر گذار بود. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت چهلم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 دعوت نامه ی شهید 💌 💠 بزرگداشت اولین سالگرد #بسیجی #پاسدار #مدافع_حرم 🌷 #شهید_نوید_صفری_طلابری 📆 زمان : جمعه ۹۷/۰۹/۰۹ ✅ بعد از نماز مغرب و عشاء 🎙 سخنران : حجت الاسلام سید حسین مومنی 🎤 مداحان : کربلائی سید امیر حسینی، حاج سعید حدادیان 💠 مکان : تهرانپارس، خ استخر، بوستان ششم غربی، مسجد جامع امام سید الساجدین ☺️ حضور سبزتان را ارج می نهیم. @SHAHIDNAVID_safari @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✅ اطلاع رسانی کنید.... ❤️ نوید علاقه مند به #زیارت_عاشورا بود...❤️ 🕊 #شهدا_شهیدم_کنید...
به یاد شهید محسن حججی
مراسم غبار روبی در وادی رحمت قطعه شهدای #مدافع_حرم مزار #شهدا تبریز 📆 پنج شنبه ۹۷/۰۹/۰۱ ⏰ ساعت ۹ صب
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂 🌹🍂🌹🍂 🍂🌹🍂 🌹🍂 🍂 🕊 🌷 یکی از دعاهایم سر نماز همیشه این بوده که خداوندا حاضرم برای کسب رضایتت از مال و فرزندم بگذرم، برای همین قلبأ از رفتش راضی بودم. ✅ تنها موردی که ممانعت می کردم به خاطر فرزندش آرتین بود. 💠 حتی بار آخر در این مورد صحبت کردیم و من گفتم : اگر برادرت هم بخواهد من مانعش نمی شوم اما تو فرزند پنج ساله و همسرت را به چه کسی می خواهی بسپری؟ و او بلافاصله جواب داد که : ✨ من آنها را به خدا سپرده ام و از این بابت نگرانی ندارم. 🌐 dana.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 (سیدهادی) ✊ 📆 : ۹۴/۰۸/۰۲، ظهر عاشورا 🍂 🌹🍂 🍂🌹🍂 🌹🍂🌹🍂 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂
در مراسم تشییع پیکر مطهر (سیدهادی) ❤️ تولد : تبریز 🌷 شهادت : سوریه @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein وحید : آبان ۹۴، ظهر عاشورا، مصادف با شهادت آقا امام حسین و فرزندان و یارانش صادق : اردیبهشت ۹۵، وفات (به روایتی شهادت) حضرت زینب (س)