✅ شرح و تفسیر حکمت ۲۲۰ نهجالبلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻
✨مىدانیم یکى از دستورات قرآنى و روایى این است که در حق مسلمانان #سوءظن نداشته باشید.
🔺قرآن مجید مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است».
🔹سوءظن پایههاى اعتمادِ عمومى را که سرچشمه همکارى است متزلزل مىسازد. حال اگر آن شخصى که انسان به او سوءظن پیدا مىکند کسى باشد که سوابق حسنه او بر ما روشن است، به یقین قضاوت درباره چنین شخصى با ظن و گمانِ #بدون_دلیل، عادلانه نیست.
✅البته افراد متهم؛ یعنى کسانى که سوءسابقه دارند یا ظاهر آنها، ظاهر قابلاعتمادى نیست از این حکم خارجاند. البته نه به این معنا که انسان #بىدلیل آنها را متهم کند، بلکه به این معنا که انسان از آنها احتیاط نموده و بر حذر باشد.
✨در غررالحکم از آن حضرت نقل شده که فرمود: «سوءظن به نیکوکار بدترین گناه و زشتترین ستمهاست».
🔺در حدیث دیگرى در همان کتاب مىخوانیم: «سوءظن به کسى که خیانت نمىکند نشانه پستى و لئامت است».
🔸در حدیث جالب دیگرى در همان کتاب آمده است که امام (علیه السلام) مىفرماید: «بدترین مردم کسى است که به سبب سوءظنى که دارد به هیچکس اعتماد نمىکند و (نیز) هیچکس به سبب سوءفعلش به او اعتماد ندارد».
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🌼خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:☘️
✨خداوند کسی است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را امتحان کند که کدامتان زیباتر رفتار میکنید...✨
*{ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْمَوْتَ وَ اَلْحَيٰاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً }*
📖 سوره مبارکه ملک / آیه ۲
#حدیث_نور
🔴 دادگاه «روح الله زم» امروز آغاز شد.
🔹 دادگاه رسیدگی به پرونده «روح الله زم» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران و به ریاست قاضی صلواتی ساعت ۸ صبح امروز آغاز شده است.
🔺کیفر خواست توسط نماینده دادستان قرائت شد.
🔺متن کیفر خواست شامل ۱۵ بند اتهامی است./نسیم
یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره
عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و میخره
ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه: صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند
و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم، اینها را هم میشود خورد این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی(ره)
..........................................................................................
یه روز یه ترکـــه میره جبهه، بعد از یه مدت فرمانده میشه
یه روز بهش میگن داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها اجازه بده بریم بیاریمش
جواب میده کدوم داداشم؟ اینجا همه داداش من هستن
اون ترکـــه تا زنده بود جنگید و به داداش های شهیدش ملحق شد; اون ترکـــه کسی نبود جز مهدی باکری
..........................................................................................
به یه ترکه گفتند کتابی بنویس
ترکه برای تالیف آن کتاب حدود چهل سال تحقیق و مطالعه کرد
و بیش از ده هزار کتاب را تمام خواند و به حدود صد هزار کتاب، مراجعه مکرر داشت
او برای یافتن منابع و کاوش در کتاب خانه های هند، ترکیه، ایران، عراق و ..
سفرهای متعدد انجام داد و بالاخره یک کتاب یازده جلدی نوشت
این ترکه کسی نبود جزعلامه امینی و اون کتاب نفیس"الغدیر"بود
تعریف کردن جوک حواسمون باشه چه کسانی رو به سخره میگیریم
..........................................................................................
یه لره میشه شهید بهنام محمدی. اولین نوجوان 13 ساله شهید راه وطن
یه لره هم میشه دکتر ملک حسینی تنها پزشک پیوند کبد در آسیا
یه لره میشه سردار بی بی مریم بختیاری فرمانده سپاه بختیاری
یه لره میشه بانو قدم خیر رهبر مبارزان عشایر در مقابل انگلیس
یه لره میشه آیت الله العظمی بروجردی مرجع بزرگ شیعیان
یه لره میشه پرفسور کرم زاده استاد جهانی ریاضی
یه لره میشه سردار اسعد بختیاری فاتح تهران
یه لره میشه مهرداد اوستا نویسنده و شاعر
یه لره میشه اریوبرزن فرمانده ارتش داریوش
یه لره میشه دکتر عبدالحسین زرین کوب
یه لره میشه پرفسور جعفر شهیدی
یه لره میشه قیصر امین پور
یه لره میشه کریم خان زند
یه لره میشه باباطاهر
یه لره میشه علی مردان خان که به ارتش رضا خان میگه
هر عقابی بخواهد از آسمان این کشور عبور کند باید پرهایش را باج بدهد
و،،،،
..........................................................................................
یه روزی یه ترکه، یه عربه، یه قزوینیه، یه آبادانیه، یه اصفهانیه، یه شمالیه، یه شیرازیه، بوشهریه و ...
مثل مرد جلوی دشمن وایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمون نکنه
لره...........شهید محمد بروجردی بود
ترکه.......... شهید مهدی باکری بود
عربه......... شهید علی هاشمی بود
قزوینیه...... شهید عباس بابایی بود
آبادانیه...... شهید طاهری بود
اصفهانیه.... شهید ابراهیم همت بود
شمالیه...... شهید شیرودی بود
شیرازیه...... شهید عباس دوران بود🍀🌺🌹☘️
ویک کرمانی میشود سید شهدای مدافع حرم وشهدای انقلاب به اسم سرباز ولایت حاج قاسم سلیمانی🍀🌺🌹☘️
خواهشاً در هر گروهی هستید کپی کنید تا مانع گذاشتن جوکهای قومیتی که از نظر غالب مراجع معظم ارسال و نشر از این دست جوک ها مشکل شرعی دارند بشویم
10 وظیفه مهم جوان مومن انقلابی در انتخابات
گام اول : #مجلس_انقلابی
گام دوم : #دولت_جوان_و_حزب_اللهی
#درست_انتخاب_کنیم
🔴 #حجاب_اجباری مطرح میشود تا خدمات انقلاب به #زنان دیده نشود!
-
🔹امید به زندگی زنان 54 بوده و امروز 78 است
🔹3500 پزشک زن داشتیم الان 60 هزار پزشک زن و 30 هزار پزشک متخصص داریم
🔹داستان نویس زن کمتر از 10 نفر بودند و امروز 4 هزار نویسنده داستانی داریم
🔹۱.۴ درصد اساتید دانشگاه زن بودند و امروز ۲۴ درصد
🔹دانشآموختگان زن ۶ درصد بودند و امروز ۴۴ درصد
🔹۳۵ درصد باسواد بودند الان ۹۰ درصد باسوادند
🔹از ۷ رشته به ۴۰ رشته ورزشی زنان رسیدیم
🔹ورزشگاه اختصاصی زنان ۳۰ برابر شده
🔹از ۶ مسابقه خارجی به ۱۲۰۰۰ مسابقه خارجی رسیدیم
🔹درصد کارکنان زن عالی رتبه از ۱۱ به ۴۲ درصد رسیده
🔹سازمانهای غیردولتی زنان از ۱۰ به ۲۰۰۰ رسیده
🔹الان ۸.۵ درصد قضات زن هستند (از ۳۰ نفر به ۱۰۰۰ نفر رسیده)
🔹۳۵ هزار زن مربی و ۱۶ هزار داور زن داریم
🔹از هر ۱۰۰۰۰ زن ۳۰۰ نفر در وضع حمل فوت میشد که الان به ۱۹ رسیده
🔹کارگردان زن نداشتیم الان بیش از ۲۰ کارگردان زن سینما و تئاتر داریم
🔹از ۳۹ زن وکیل به بیش از ۲۵۰۰۰ زن وکیل رسیدیم
🔹از ۱۰۰ پلیس زن به ۷۲۰۰ پلیس زن رسیدیم...
دلیل غربت انقلاب
ادبیات انقلابی است
و مقصر این غربت هم باید در حوزه ها پیدا شود...
باید ادبیاتمان را درست کنیم...
❥❥❥❥
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْپَنٰاهٓیٰانْ|°•✓
#استاد_پناهیان
#می_آیم_چون...!
یکی ذبح شد...
یکی زنده به گور...
یکی اربا اربا...
▫️می آیم چون مدیونم!
▫️می آیم چون موظفم!
▫️می آیم چون مکلفم!
📎سهم من فقط چندقدم است و چند شعار!
#فردا_همه_می_آییم🇮🇷
شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
زندگینامه
نام و نام خانوادگی: شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم
تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
محل تولد: خوزستان، شوشتر
تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
محل شهادت: حلب سوریه
وضعیت تأهل: متأهل
تعداد فرزندان: دو فرزند
مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
وصیت نامه
بسم رب الشهدای و الصدیقین
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست.
سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان اینهمه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بیپایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علیخامنهای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیتنامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوستشناس و دشمنشناس است.
از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بیتابی و ناراحتی بیش از حد نکنند و اشکها و گریههای خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا میکنم بندهرو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگهداری کردید و بعد از جنگ هم برای درسخواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا میداند که چقدر نگران کردهام اذیت کردهام و شما تحمل کردید زیرا تلاش میکردید تا فرزندتان عاقبتبهخیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی میخواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش میکنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچکس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا میداند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضیها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.