eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
152 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام (ره ) تعریف می کنند: بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم میخونی؟ گفتم:دخترم روز و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟  چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.  سر خم کردم و  وارد ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت عرضه کردم دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام  (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا" به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت ، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم  به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....  آسید علی اکبر ما از تو گله داریم! گفتم :بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای، من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس با و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. کتاب خاطرات مرحوم کوثری (ره) @shahid_mostafasadrzadeh
هدایت شده از علیرضا پناهیان
اعلام برنامه ویژه 🔻 امام باقر(ع): 👈🏻 اگر نمی‌توانید عاشورا به کربلا بروید، به صحرا یا پشت بام بروید. ◼️ تاسوعا و عاشورا در صحرا 🔻سخنران: علیرضا پناهیان 🔻مداحی: حنیف طاهری، محمدحسین پویانفر 🔸تاسوعا و عاشورا؛ ساعت ۱۴:۳۰ 🔸بهشت زهرا(س)، قطعه ۴۰، روبروی ایستگاه صلواتی ولی امر @Panahian_ir
‏سیاهپوش کردن شهر و سیاهی محرم زدن، لیاقت می‌خواد. زیادم به اینا که گفتن وظیفه ما نبوده، خرده نگیرید. یکی از علما می‌گفت علامه طباطبایی (ره) می‌فرمودن این سیاهی‌ها روز قیامت شما رو شفاعت می‌کنن. ✍ احمدرضا بیضایی @shahid_mostafasadrzadeh
❣🌸 🔅سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَهِ 💠«ایمانتان را با صدقه حفظ کنید 📚 ۱۴۶ @shahid_mostafasadrzadeh
❣📝 معتقدین به ظهور ولیّ‌عصر و وجود ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) هیچ‌گاه دچار ناامیدی و یأس نمیشوند، و میدانند که قطعاً این خورشید طلوع خواهد کرد و این تاریکی‌ها و این سیاهی‌ها را برطرف خواهد کرد. @shahid_mostafasadrzadeh
مصطفی، فرزندم را نذر عمویم عباس کردم و مصطفی روز نهم محرم نذر مادرش را با خونش به جا آورد. 😭 ◾️ @shahid_mostafasadrzadeh
4_5929498653331816862.mp3
5.68M
📢مصاحبه با همسرشهید جواب همسرشهید به‌کسانی که میگفتند همسرش برای‌ پول میرفت آقامصطفی هزینه رفت ‌و‌ برگشتشم خودش میداد @shahid_mostafasadrzadeh
سلام خدمت همه عاشقان شهدا واهل بیت عزاداری هاتون مقبول درگاه حق تعالی... امر به معروف یا همون واجب فراموش شده ... تا حالا امر به معروف کردین؟ شمام دلتون میخواد یاور امام حسین(ع)باشین؟ از تجربه هاتون بگید برامون تو کانال میذاریم با اسم خودتون همه استفاده کنن...👇👇👇 @shahid_sadrzadeh
✖️برکات و فواید فوق العادۀ «احیای سنت عزاداری در صحرا» 🔻برترین عمل در روز عاشورا زیارت حضرت در کربلا است، اما کسی که نمی‌تواند، به صحرا یا پشت برود. امام باقر(ع) در حدیث معتبری ثواب زیارت کربلا در روز عاشورا را معادل «دو میلیون حج و دو میلیون عمره و دو میلیون جهاد در رکاب رسول خدا(ص)» برشمردند. و فرمودند اگر کسی قادر بر رفتن به کربلا نبود، به صحرا یا پشت بام خانه‌اش برود و به حضرت سلام کند و بر آن حضرت گریه کند، به همان ثواب می‌رسد. (کامل الزیارات، ص۱۷۵) احیای این سنت که در گذشته بر اساس توصیۀ امام باقر(ع) رایج بوده است، فواید و برکات فراوانی دارد. از جمله: 1️⃣ اثر نور در حل مشکلات فردی و اجتماعی کارهای پرثواب باعث افزایش نورانیت انسان می‌شود و این نور یک اثر واقعی در عالم می‌گذارد. در روایتی می‌فرماید خدا گاهی به واسطۀ یک فرد نورانی، بلایایی را از یک جامعه دفع می‌کند. پس نور ده‌ها وصدها هزار نفر چه اثری در عالم خواهد داشت؟ 2️⃣ آثار دنیوی کارهای پرثواب دستورات خداوند قبل از اینکه باعث سعادت انسان در آخرت شوند، سعادت و منافع دنیوی انسان را تأمین می‌کنند. اثر صدقه، جهاد و صلۀ رحم، قبل از آخرت، در دفع بلا و زندگی بهتر ما در همین دنیا دیده می‌شود. این حجم اعجاب‌انگیز از ثواب برای «عزاداری عاشورا در صحرا» قطعاً بی‌حکمت نیست و قطعاً به همین مقدار، آثار کم‌نظیر و اعجاب‌انگیزی در زندگی ما دارد. 3️⃣ معرفت و سوز بهتر و بیشتر نسبت به واقعۀ کربلا واقعۀ عظیم کربلا و مصائب آن در صحرا اتفاق افتاده است. امام حسین(ع) و زنان و بچه‌هایش در صحرا محاصره شدند و از آب منع شدند. عزاداری در صحرا و در جوار خاک، باعث افزایش معرفت و توجه ما به حقائق کربلا و سوز دل ما می‌شود. تجربۀ کم‌نظیر اینگونه عزاداری‌ها را رزمنده‌ها در جبهه‌ها داشتند. 4️⃣ خاطره‌ای به یادماندنی و اثرگذار رفتن به صحرا برای عزاداری، به سادگی عزدارای در خانه یا محله نیست؛ نیازمند عزم، زحمت و یک سفر کوتاه است. اما این زحمت و زمانی که صرف می‌کنیم، باعث به‌یادماندنی‌تر و اثرگذارتر شدن عاشورا برای ما می‌شود. و اثر سازنده و قدرت‌آفرین عاشورا تا مدت زیادی در روح و روان ما می‌ماند. 5️⃣ اثر زحمت معمولاً کاری که انسان برایش بیشتر زحمت بکشد، اثرش هم بیشتر است. اینکه انسان به جای عزاداری پای تلویزیون، طبق روایت، به پشت بام یا صحرا برود، زحمت دارد، اما همین زحمتی که می‌کشد، «توجه قلبی» او به امام حسین(ع) و بهره‌مندی‌اش را خیلی بیشتر می‌کند. شبیه اتفاقی که در اعتکاف یا پیاده‌روی اربعین می‌افتد. 6️⃣ تعظیم شعائر حسینی و یاری حضرت زینب(س) وظیفۀ ما نسبت به امام حسین(ع) اظهار محبت و ادب و بزرگ داشتن او است. کسی که با پای پیاده به زیارت اربعین می‌رود، می‌خواهد ارادت و ادب فراوان خود نسبت به سالار شهیدان را نشان دهد. رفتن به پشت بام خانه یا صحرا برای عزاداری در عاشورا، یک اظهار ادب و بزرگداشت ویژه برای امام حسین(ع) است و به همه نشان می‌دهد که امام حسین(ع) تا چه حد برای ما عزیز است. یعنی با این کار معرفت به حسین(ع) در جامعه تثبیت و تقویت می‌شود. 7️⃣ امام خمینی: هیاهو می‌خواهد! امام خمینی(ره): «اگر فقط مقدّسى بود و توى اتاق و توى خانه می‌نشست براى خودش و هى زيارت عاشورا می‌خواند و تسبيح می‌گرداند، نمانده بود چيزى، هياهو مى خواهد. هر مكتبى هياهو می‌خواهد» (صحیفه امام، ج۸، ص۵۲۷) منظور امام این است برای حفظ و تقویت راه امام حسین(ع)، باید محبت و معرفت شدید همۀ ما به امام حسین(ع) در جامعه و جهان دیده شود. شبیه پیاده‌روی اربعین، که این ارادت در اوج خودش دیده می‌شود. در حال حاضر، با توجه به اهمیت رعایت پروتکل‌های بهداشتی و فاصلۀ اجتماعی، و برگزاری مراسم در فضای باز، یکی از بهترین راه‌های عزاداری عاشورا، عزدارای در صحرا است. منبع: گروه پژوهشی بیان معنوی @shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام. آقا امیر علی 9 سالشه. دیروز مراسم داشتیم تو کوچمون یه یاد شهید مصطفی صدرزاده مداحی ایشون رو خوندن. @shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 2⃣ #قسمت_دوم 💢حتما حتما داستان رو بخونید و از دست ندید. واقعا رزق معنویتونه و
📚 3⃣ 💢یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. 💢اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است. 💢سالها گذشت. باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. 💢حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و کجا. آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده. در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد. 💢حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم. 💢همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است... 💢پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. 💢حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد.. پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد.... 💢احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. 💢برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... 💢چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌ دیدم. در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. 💢با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. 💢از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم. نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را. حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد ... عالم خواب...حضرت عزراییل! با لبخندی به من گفت: برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد. 💢خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. 💢برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم... یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!! کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد 💢قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت: خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه. ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت: دیگر برویم ... ... @shahid_mostafasadrzadeh
❣ همه باهم دعای فرج به نیت فرج مولامون 🤲 هرکس هر کانالی هر گروهی داره اصن هر رفیقی که دوسش داره اینو براش بفرسته... @shahid_mostafasadrzadeh
شبیه سازی شهادت حضرت عباس (ع) 💢 با سفر به ۱۴۰۰ سال پیش و قدم زدن در نخلستان های اطراف فرات، شاهد ایثارگری حضرت عباس(ع) خواهیم بود. تهیه شده در 🎥 گوشه ای از رشادت های حضرت عباس را در ویدئو VR سقا، تماشا کنید. https://aparat.com/v/W0HeQ
خیر مقدم خدمت تمامی اعضای کانال ... دعوتی های خود اقا سید ابراهیم... ان شاءالله که به لطف خدا وخود اقا مصطفی بتونیم مطالب مفیدی براتون گرد اوری کنیم... @shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید صدرزاده می گفت:یه شهید انتخاب کنیدبرید دنبالش بشناسیدش،باهاش ارتباط برقرارکنید،شبیهش بشید،حاجت بگیرید،شهید میشید 🌸دعوتنامه از طرف شهید صدرزاده هستش... رفیق شهید داری؟! وصیت کرده خودسازی کنین ...داریم کمک میکنیم همه کنار هم به وصیتش عمل کنیم✌️💪 بیا تو جمع مون مطمئنم ضرر نمیکنی🙃 ... ؟ @shahid_mostafasadrzadeh @shahid_mostafasadrzadeh @shahid_mostafasadrzadeh @shahid_mostafasadrzadeh