#درمحضرشهید
#سیدابراهیم
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود😐، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو😅!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟😐 گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم..
زندگی شون وقف بسیج بود.😍
#شهیدمصطفیصدرزاده
#سیدابراهیم
شهید صدرزاده در يادداشتى📝 به دوستان بسیجی خود مىنويسد:
چه مىشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد🚌🚎
فکرش را بکن!
راه مىروى و راوی مىگويد:
اینجا قتلگاه شهید رسول خليلى است.💔
یا اینجا را که مىبينى همان جایی است که، مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.😭😭
یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
شهیدحيدرى نماز جماعت مىخواند.🌱
شهید بيضائى بالای همین صخره نیروها را رصد مىكرد و کمین خورد.😞
شهید شهریاری را که مىشناسيد؟
همین جا با لهجه آذری برای بچهها مداحی مىكرد.🎤
یا شهید مرادى؛ آخرین لحظات زندگىاش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.😔
یا شهید حامد جوانى؛ اینجا عباسوار پر کشید.😭
خدا بیامرزد شهيد اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.😭
شهید جهاد مغنيه، در این دشت با یارانش پر کشید ...💔
عجب حال و هوایی مىشود کاروان مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...😭
#شهیـدمصطفےصـدرزاده
@shahid_mostafasadrzadeh
گویا به پرستار ها اعلام کردند که سردار سلیمانی برای دیدار مصطفی آمد ...
یکی از پرستار ها آمد پیش مصطفی وگفت:
من میدونم تو شخصیت مهمی هستی!!
مصطفی هم با بی تفاوتی جواب داد
منو تو مثل همیم و هیچ فرقی با بقیه نداریم ...
پرستار گفت:
ولی میدونم که سردار سلیمانی به دیدنت اومده ...!
مصطفی هم جواب داد:
ایشونم یکیه مثل من و تو :))
همیشه همینطور بود
نه فقط آن موقع، قبل از آن هم برایش مهم نبود
که آدم شناخته شده ای باشد یا نه ...؟!
اگر کاری انجام می داد
اسم و رسم برایش مهم نبود🙃🍃
نام شهید: مصطفی صدرزاده
تاریخ تولد: 1365.6.19
محل شهادت: حومه حلب
تاریخ شهادت: 1394.8.1
🍂🦋...
#شهیدمصطفیصدرزاده
#کتابقراربیقرار
@shahid_mostafasadrzadeh
توصیه های #شهیدمصطفیصدرزاده به بسیجی ها...
عکس باز شود...
@shahid_mostafasadrzadeh
#پروفایل
#شهیدمصطفیصدرزاده
#سیدابراهیم
#خاطره_مادر_شهید_صدرزاده ❣
یک روز به #مصطفی گفتم:《 یک بنده خدایی فوت کرده خانواده اش می خواهند برای نماز روزه های قضایش اجیر بگیرند.
#مصطفی سریع گفت: 《مامان من سراغ دارم》. یکی از کارهایی که انجام می داد این بود؛
خودش و بچه هایی که با او کار می کردند برای تأمین هزینه های کارهای فرهنگی، روزه اجیری می گرفتند.
این هم یک راه برای رسیدن به خدا و خدمت به خلق خدا بود.
#مصطفی خیلی زرنگ بود. تمام راه ها را بلد بود.😔
🌷🍃🌷🍃🌷
@shahid_mostafasadrzadeh
🏷اخرین باری که اومده بود شب ساعت ۱۱ شب بود که در خیابان قدم میزدیم .
یک مرد ناشناس بود که نه من او را می شناختم و نه مصطفی یکدفعه #سلام کرد که مرده جاخورد گفت علیک سلام
سریع جواب سلام داد و رفت
بهش گفتم مصطفی چرا سلام کردی ⁉️
برگشت گفت حدیث داریم در اخر الزمان مردمی که همدیگر را نمشناسند به هم سلام نمیکنند ، گفتم بزار سلام کنم تا جزو این مردم نباشم .😊
آن طور نبود که بخواهد کسی را تحویل نگیرد ، خود را بگیرد خاکی تر از این حرف ها بود ـ
#شهیدمصطفیصدرزاده
@shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم عروسی💍
#شهیدمصطفیصدرزاده 🌹🤵
••🍃🌺🍃••
🌾بی تو #نفس کشیدنم...
#عمر تباه کردن است...🍂🥀
#سید_ابراهیم🥀
#عشق_آسمانی💔
@shahid_mostafasadrzadeh