eitaa logo
شــهـیـد‌ نــوروزے
1.5هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
26 فایل
•سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) وزارت اطلاعات شــهـیـد‌ مصطفی نـوروزے• 🕊 •تـاریـخ شـهـادت: 1399/11/28• •مـحـل شـهـادت:دریـاۍ‌عـماݩ• ارتباط با ما ↯ @publicity_shahid_nourozi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧕 شهید حسین ابوالقاسمی : ای خواهران عزیزم حجاب و عفاف و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خود قرار دهید @shahid_nourozi
🔴 شهید دیروز حزب الله لبنان،أحمد قصاص 🌹شما صَلابت چهره رو نگاه کنید...اصلا به چهره نورانیش میخوره که یه انسان مُرده باشه! @shahid_nourozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چی گفتن حسین حسین کنید برای اینه که برسید به مهدی(عج) ...!💚 "استاد محمد شجاعی" @shahid_nourozi
میگفت.. این همه با این و آن حرف زدی، کمی هم با امام زمان(عج) حرف بزن! راحت حرف بزن! امام زمان(عج) منتظر حرف های ماهم هست🌱 -آیت‌الله‌فاطمی‌نیا- @shahid_nourozi
🌷 یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب. میگفت: مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟ عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت. لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود: مگه مولایم عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم. شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست. کتاب راهیان علقمه اللهم عجل لولیک الفرج ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ @shahid_nourozi
🍂گاه آهسته فقط وای برادر مي خواند.... لب تشنه «قتلوا» بود كه از بَر مي خواند... 🍂اشك می ريخت وَ هر آينه می گفت حسين.... تا دم مرگ فقط روضه ی حنجر می خواند.... 🏴شهادت مظلومانه‌ی امام سجاد علیه السلام به محضر مولایمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظران حضرتش تسلیت باد.... @shahid_nourozi
حاج حسن جان نوروزی همزمان با دومین سالگرد شهادت فرزندش در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در با بیان اینکه فرزندم در مسیر مولایش آقا عبدالله الحسین (ع) به شهادت رسید، اظهار کرد: سومین روز از دفن پیکر فرزندم با ولادت امام جواد علیه السلام تقارن پیدا کرد، هفتمین روزش با شهادت حضرت زینب سلام الله علیها و مراسم وداع با هفت شهید گمنام در ساری، اربعین شهادت آقا مصطفی نیز رور نیمه شعبان و روز سربازان گمنام امام زمان (عج) بود. @shahid_nourozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام_زمان 💠 قرار‌ شبانه💠 ✔️همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَل َ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌹 @shahid_nourozi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹هر روزمان را با سلام به چهارده معصوم علیهم السلام شروع میکنیم! السلام علیک یا بقیة الله فی الارضه سلام بر مهدی عج منتظَر @shahid_nourozi
داشتم‌ میگفتم؛. این‌ کوفیا،چیکار کردن‌ باامام‌ حسینمون... یادخودمون‌ افتادم گناهامون‌چیکارکردن‌باقلب‌امام‌زمانمون‌:))💔
شــهـیـد‌ نــوروزے
👈 با این کار ایام عمر خودمون رو معطر به یاد امام زمان (عج) کنیم...👉 #امام_زمان #اربعین #امام_حسین
عزیزان، توی قنوت نمازهامون بخونیم؟؟؟ یاد امام زمان باشیم ؟؟ ما مدتی است در گروه مون این کار رو کردیم و این طرح رو داریم 👇 شما هم به زندگی هاتون برکت بدید با این طرح 😍👌
📍 بخشی از زندگینامه شهید مصطفی خیلی مهمان دوست بود، مخصوصا وقتی زاهدان بودند و مهمان از مازندران برایشان می آمد، دوماه قبل از شهادت مادر خانم و مادربزرگ خانم مصطفی به زاهدان آمدند، همسر مصطفی نقل میکند که مصطفی به من میگفت: "شما با مادر بروید بازار، مادربزرگ با من ، نمیگذارم حوصله اش سر برود"،او را سوار ماشین کرده بود و شهر را نشانش داده بود، با یک حوصله و انگیزه و محبت خاصی این کار را انجام میداد. @shahid_nourozi
شوق اگر وصل است، هر جا می‌شود پرواز کرد نیمه شب بغداد یا عمان چه فرقی می‌کند؟ @shahid_nourozi
روزت مبارک خاص ترین چپ دست دنیا❤️ @shahid_nourozi