﷽ ✍🏻متن پیام مادر بزرگوار شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده به مناسبت هشتمین سالگرد شهادت پسرش به شرح ذیل است: 🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🌺در ابتدا تقدیر و تشکر میکنم که از تمام همراهان و عزیزانی که در مراسمات شهید رضا حاجی زاده شرکت کردند و ما را یاری کردند. ▪️امسال هشتمین سالی است که دیگر جسم آقارضا را کنار خودمان نداریم اما خوشحالیم که به آرزویش رسید رضایم در دنیا و عقبی سر بلندم کرد پسرم فدایی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و فرزندانش است و این باعث افتخار و سربلندی منه مادر است. ▪️پسرم رفت تا مسیر ظهور مولایمان حجت بن الحسن (عج) را هموار کند و همانطور که در وصیت نامه‌اش قید کرده خواستار این بوده که مردم از طهارت و معصومیت خود پاسداری کنند ان‌شاءالله که چنین می‌شود و مولایمان ظهور می کند. 🌸آرامش جان عاشقان می‌آید 🍃ای منتظران، گنج نهان می‌آید 🌸بر بام سحر طلایه داران ظهور 🍃گفتند که صاحب الزمان می‌آید 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

‍ ﷽ 🎥نماهنگ| هشتمین سالگرد شهادت ▪️مراسم سالگرد شهدای خان‌طومان با محوریت شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم علیه‌السلام شهرستان هزارسنگر آمل🥀 💐با تشکر از "گروه رسانه ای پیک آمل" ۱۴۰۳/۰۲/۱۷ 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh 🍃| @peykeamol_ir

🔰نقطه عطف لشکر ۲۵ کربلا در جبهه دفاع از حرم، حماسه خان‌طومان بود. 📌فرمانده سپاه استان مازندران در پیامی فرارسیدن هشتمین سالگرد حماسه کربلای خان‌طومان را گرامی داشت. #کربلای_خان‌طومان 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

﷽ 🔖#معرفی_شهدا 💚مدافع‌حرم‌حضرت‌زینب‌سلام‌الله‌علیها 🌸نام : رضا 🦋نام خانوادگی : حاجی‌زاده 🪴نام پــــدر : رجبعلی 🌟تاریخ تولد : ۱۳۶۶/۱۰/۰۶ - آمل🇮🇷 👨🏻‍🎓تحصیلات : کارشناسی رشته حقوق 💞وضعیت تأهل : متأهل - ۲ فرزند 🌴دیـن و مذهب : اسلام شیعه 🪖شـغل : پاسدار - سُتوان یکم 🇮🇷ملّیت : ایرانی 💔شهادت : ۱۳۹۵/۰۲/۱۶ - خان‌طومان🇸🇾 🕊بازگشت پیکر : ۱۳۹۹/۰۷/۲۴ 🥀مزار مطهر : مازندران- آمل- گلزار شهدای امامزاده ابراهیم علیه السلام 🚩توضیحات : "پنجمین شهید مدافع حـــرم شهرستان هزارسنگر آمــــل، جمعی گردان تکاوری امام سجاد علیــه السلام تیپ۳ پیاده امامــت و لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا مازندران" #شهید_رضا_حاجی_زاده 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

منتظر متن یا دلنوشته هاتون هستیم🙂🖐🏻 به بهترین متن یا دلنوشته... هدیه‌ی تبرکی تعلق میگیره از طرف خود شهید🌹 📌جهت ارسال 😊👇🏻 👨🏻‍💻@Barayerezakhoda

🌺🤍📿 ۲,۸۰۰شاخه گل معطر به صلوات به نیابت از شهید علی رجایی،سعید کمالی✨ به نیت فرج و سلامتی آقاجانمون مهدی صاحب زمان نور شد و رسید به عرش الهی🙂🌱 قبول باشه ان شا الله🤲🏻🥺 اجرتون با سیدالشهدا❤️‍🩹🥲

﷽ بسم رب الزینب🥀 مادر شهید، پیش از آنکه مادر شهید شود، خود شهید می‌شود. انتظار... دل‌نگرانی و اشک، همدم روز و شب مادرانی است که بی توقع و با دست‌های مهربان خود، فرزندشان را راهی سفری می‌کنند که برگشت آن معلوم نیست🥲💔 🍂هشتمین سالگرد شهادت پاسدار شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم علیه‌السلام شهرستان آمل ۱۴۰۳/۰۲/۱۷ #شهید_رضا_حاجی_زاده🥀 #هشتمین_سالگرد_شهادت💔 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

|🤲... قطره‌چون‌رود‌شود‌راه‌به‌جایی‌ببرد به‌دعای‌فرج‌جمع،‌اثر‌‌نزدیک‌است..🌱 #اللهم_عجل_لولیک_‌الفرج #امام_زمان  🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

#سلام_امام_زمانم✋ #صبحت_بخیر_آقا_جانم 💖💐 🌻 بر قامت استوار خورشيد سلام بر سايه ماندگار توحيد سلام بر ساحت نورانی آن ماه كه هست سرمايه ی جاودان امّيد سلام 🌼🍃 ❤ السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)✋ 🍃🌼 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـــرَج 🌼🍃 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐 🌺🌷🌹 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷

🕊ویژه برنامه شهدایی پلاک 📿قاری: آقای حمزه احمدی راوی : آقای یاسر بصیری 🎤مداح: کربلایی مصطفی رضا زاده 📆پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ⏰ بعد نماز مغرب و عشا 🕌 مکان : گلزار شهدای امامزاده ابراهیم علیه السلام ( در صورت بارندگی در شبستان امامزاده ابراهیم علیه السلام برگزار میگردد) 🔹🔹🔹لطفا رسانه باشید 🔹🔹🔹 ................................................... به کانال پلاک بپیوندید @pellak

•[🌹🌱] • صبح که می‌شود باز کبوتر دلمان پَر می‌ کشد به بامِ یاد شما ... #صبح_بخیر #مردان_بی_ادعا #شهید_رضا_حاجی_زاده #هر_روز_با_یک_عکس 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

#دلنوشته_شماره_یک #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید سلام من همکلاس آقارضا و شهید روح الله تو دانشگاه هستم یه متنی نوشتم تو همون روز شهادت آقارضا تو گروهها و کانالای زیادی پخش شده خیلی بداهه گفتم و خیلی هم به دل خودم نشست. اگر مقدور هست منتشر کنید.شهید حاجی زاده اکثرا کلاسارو بخاطر موقعیت کاری غیبت میکرد بعدش موقع حضور غیاب استادا میگفتن رضا حاجی زاده؟؟ بچه ها میگفتن رفته ماموریت... اینم از ماموریت رضا و یاران شجاعش رفتن ماموریت تا ما آسوده در کلاسای درس شرکت کنیم... رضاجان تو دیگه غیبت نمیخوری همیشه حاضری امتحان هم نمیخواد بدی چون تو امتحانت رو پیش بی بی زینب و خدای مهربان پس دادی.. رضاجان تو نمره ت بیسته، بیست. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سید م ق حسینی، یکی از همکلاسی های شهیدان حاجی زاده و صحرایی در دانشگاه علمی کاربردی واحد 5 آمل_ رشته حقوق 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

#دلنوشته_شماره_دو #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید حقیرپارسال که تومصلی سالگرداقارضابرگزارکردند مراسم تموم شد اومدم توحیاط مصلی گفتم خدایاتنهام این موقع شب یه خانم تنهاچیکارکنم برم خونه گفتم داداش رضاخودت میدونی معجزه تونشون بده دیدم دوستم یه دفعه کناردستم حاضرشدچنان خوشحال شدم گفتم داداشی ممنونتم حواست به ماهم بوده خداروشکردوستم باخانواده مرارسوند دم درخونه مون خدایاعنایت شهداروزیمون کن همیشه ومن الله توفیق... 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

#دلنوشته_شماره_سه #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید با سلام ..من از طریق کانال شهید مصطفی نوروزی ب کانال شهید حاجی زاده پیوستم ... آنقدر ب شهید ارادت دارم ک خودش میدونه حتما ولی انگار باهام قهره هیچ وقت ب خوابم نیومد ... ولی من تا قیامت باهاش آشتی ام🌸 هیجدهم ماه رمضان بود صلوات برای شهدا ک تو کانال میزارید داشتم می‌فرستادم یک لحظه با شهدا حرف زدم گفتم واقعا شما کجایین .. یعنی الان من صلوات میفرستم شما هستین اینجا ؟ یک آن خوابم برد دیدم آیفون میزنن در رو باز کردم دیدم دو تا جوان رعنا با لباس سربازی خاکی رنگ پشت در هستند فهمیدم شهدایی هستند ک داشتم براشون صلوات میفرستادم سلام و احوال پرسی و بفرمایی شد بیدارشدم .خیلی حالم بد شد😔 از اون ب بعد بیشتر حضورشون رو احساس میکنم 💐🌸🥀 شهید عزیزم (حاجی زاده )دلم میخواست امروز شهادتت رو فریاد بزنم تا همه بفهمند برای چی رفتی 🌸🥀 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh

بسم الله نور✨ صلوات امروز به نیت فرج و سلامتی آقاجانمون امام زمان_عجل الله_🤍 💌به نیابت از شهید حسن رجایی فر.شهید محمودرضا بیضایی✨ ان شا الله پر از برکت باشه امروزتون🌱 تعداد صلواتی که قراره نور شه رو اعلام کنید که ان شا الله آخر شب اعلام میشه...🤍📿 🌱 @Sh_Khantoman

#دلنوشته_شماره_چهار #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید 🌹بسم رب شهدا و صدیقین 🌹 سلام و احترام به شما بزرگوار خادم و الشهدا 🙏 و سلام و درود بی کران پروردگاری که اشرف مخلوقات مثل حاج رضا حاجی زاده را خلق کرد . سلام به پروردگاری که حاج رضا را در رحم مقدس مادرش حفظ کرد روزی داد پرورش داد . سلام و درود به خداوندی که تربیت آقا رضا رو به عهده گرفت .کمک کرد تا راه مستقیم را انتخاب کند .سلام خداوند به پدرو مادر حاج رضا .و برکت به لقمه حلالی که خورد و جسمش را پرورش داد . و سلام بی کران به آفریدگاری که خلق کرد بنده پاکی را . و این بنده .شد عبد پروردگارش .برای جنگ بر باطل قهرمانانه قیام کرد با جان و دل جنگید .جسمش در خاک غربت آرمید .و شکر خداوند متعال رو که استخوان آقا رضا را زیر خاک روی خاک در آفتاب و باران و باد حفظ کرد بعد از چند سال تیکه استخوانی را به ما هدیه داد .قامتی رسا رفت 😭😭تیکه استخوانی بر گشت 😭 شد قوت قلب ما .شد واسطه بین ما و خدای خودش .شد برادر لحظات دلتنگیه ما .خدارو شکر به خاطر این نعمت عظیم .خاک کف پای پدر و مادر حاج رضا .ان شاءالله خدا از ما هم راضی باشه 🙏🌷التماس دعا 🌷🌷 از شما بزرگوار هم بی نهایت سپاسگزارم از شما خادم الشهدا التماس دعا دارم 🌷یاعلی ..خدانگهدار شما 🌷🙏

#دلنوشته_شماره_پنج #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید سلام. رفیق شهداییم اقارضاست جوری که هر زمان عاشورا یا قرانی میخونم بهش هدیه میدم و خیلی جاها دیددم که هوامو داره سالهای اولی که شهید شده بود من راهی مشهد بودم یکی از دوستان خواب دید تو راه مشهد تصادف میکنم خیلی تو خواب مضطرب بود میگفت شهید رضا حاجی زاده رو تو خواب دیدم بهم گفت نگران دوستت نباش من هواشو دارم.🥹 فردای اون روز راهی شدم تو راه مشهد اتوبوسمون پنچر کرد کمک راننده میگفت اگر چرخ جلو پنجر میشد اتوبوس چپ میکرد و هممون میمردیم خدا باما بود که چرخ جلو نبود .اونجا بود که یاد خواب دوستم افتادم و تو دلم به اقا رضا گفتم ممنونم که هوامو داشتی...

#دلنوشته_شماره_شش #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید تقریبا ی سال پیش یا شاید هم بیشتر بود. شوهرم با دو تا پسرام همشون تب داشتن خودم هم بعد چن روز مبتلا به تب شدم هم خودم از ی طرف بیمار هم از ی طرف پرستار خانواده بودم . دیگه واقعا از پا دراومدم تب شوهرم با بچه هام و خودم اصلا قطع نمیشد . به پسر کوچکترم با اینکه اصلا حال نداشت گفتم بیا باهم بریم از شهید حاجی زاده بخوایم که ما رو خوب کنه .خود شهید هم مطمئنم که میدونه که من چقدر بهش ارادت ویژه ای دارم. با پسرم رفتیم سر خاکش و کلی با هاش درد کردم و ازش کمک خواستم شاید باورتون نشه همون شب تب هممون اومد پایین و خیلی حالمون بهتر شد من خودم به عینه معجزه شهید عزیزم و دیدم. همیشه بعد هر نمازم به نیتش به آقا اربابم امام حسین و فرزندان و اصحابش سلام میدم. ان شالله بتونیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم

#دلنوشته_شماره_هفت #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید اولین باری که سر مزار داداش رضا رفتم ، فکر میکنم دوازده یا سیزده ساله بودم ، همان اولین بار آرامش عجیبی داشتم اما درکی از این موضوع که خیلی ها میگفتند با شهید درد و دل کنید و از شهید بخواهید نداشتم ؛ جبر روزگار گذشت و من دو روز بعد از تولد هفده سالگی ام با موضوعی رو به رو شدم که مرا تقریبا به نابودی کشاند ، هیچ یک از اعضای خانواده ام‌و دوستانم از موضوع پیش آماده مطلع نبود و من تنها کاری که از دستم برمی آمد حفظ ظاهر بود . یکی از همین روز ها به اسرار مادرم به بازار آمل آمدیم ، چون مادر معتقد بود که من مشکلی دارم و نمیگویم اما من زیر بار نمیرفتم و هربار میگفتم که زیادی دارد به من گیر میدهد و من همان آدم سابق هستم ، راستش را بخواهید من اصلا همان آدم سابق نبودم و مدتها بود که حد الامکان مهمانی ها و گشت و گذار ها را میپیچاندم تا در خلوت خود زانوی غم بغل گیرم و این از چشم مادر دور نماده بود؛ بعد از گشت و گذار طاقت فرسایی که در بازار داشتیم برای نماز به امامزاده ابراهیم (ع) آمدیم ، مادر برای نماز وارد حرم شد و من اما ترجیح دادم به مزار شهید رضا حاجی زاده بروم ؛ چون هنگام نماز بود ، کسی دور و اطراف نبود و نشستم و بعد از خواندن فاتحه و کم کم برای اول بار شروع کردم به تعریف کردن احوالاتم و موضوعی که برایم پیش آمده بود و اشک ریختم ، در آخر به شهید گفتم درست است که برادر بزرگتر دارم اما نتوانستم این موضوع را با او درمیان بگذارم اما با شما درمیان گذاشتم و درست است که من واقعا خواهر شما نیستم اما به برادری و نگاهی از سمت شما نیاز دارم ، پس شما را داداش رضا خطاب میکنم ، روز ها میگذشت و من هر بار به بهانه های مخلتف به آمل می آمدم و شاخه گلی میخریدم و سر مزار داداش رضا می آمدم در آنجا حس میکردم که داداش رضا مرا درک میکند چون ایشان تنها کسی بودند که از موضوع خبر دار بودند . چندی بعد برای بهبودی حال خود نزد تراپیست رفتم و موضوع پیش آمده را برای ایشان مطرح کردم و با پیشنهاد ایشان  سه روزه به مشهد مقدس سفر کردم و در آنجا هم به امام رضای مهربونم و هم به داداش رضا متوسل شدم تا حالم بهبود یابد ، بعد از سفر چندین بار نزد تراپیست رفتم و از آنجایی که از قبل ارادتم را نسبت به داداش رضا بیان کرده بودم ، خانم دکتر به من گفتند که بخاطر شهید حاجی زاده آن فرد را ببخشم زیرا او نیز نادم و پشیمان است روز ها با خود کلنجار رفتم و بالاخره باز هم هنگام اذان مغرب سر مزار داداش رضا رفتم و از این که کسی اطراف نبود بسیار خوشحال شدم ، باران نرم نرمک میبارید و اگرم هم کسی می آمد متوجه ی اشک های پنهانی من نمیشد . من آن شب زیر بارش باران به داداش رضا گفتم که بخاطر شما و بهبودی حال خودم این شخص را میبخشم و از شما میخواهم که در ادامه مسیر زندگی ام مرا یاری کنید . بعداز آن شب بارانی من کم کم حال بهتری پیدا کردم و در ادامه مسیر زندگی ام هر جا به بن بست رسیدم به داداش رضا متوسل شدم و او نیز برادری را در حقم تمام کرد . اکنون که به گذشته مینگرم با خود میگویم که اگر نگاهی از شهید نبود من چگونه میتوانستم از آن افسردگی رهایی یابم ؟ مزار ایشان برای من بی شک تکه ای از بهشت است و نگاه شهید ، نوری بود که تاریکی های اطراف مرا برای همیشه روشن کرد 🌱

#دلنوشته_شماره_هشت #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید سلام، هنوزهم باشما فاصله دارم آقا رضا اززمین تااسمان، زخمهایت به رنگ سرخی گل محمدی نمازهایت به خلوص الماس عیارناب حقیقت، هنوزم وقتی چشم به تابلوی عکست می‌افتد انگاربامن حرف میزنی شمارفتید وماماندیم میترسم اسیرزندگی شوم میدونم که میخواهی فانوس یادت راروشن نگه داریم میدانم که رسالتی بزرگ برشانه داریم که خون سرخ هستی دررگهای این سرزمین بایدشروع کنیم وتورابه تمام جهانیان بشناسانیم حماسه آفرین درودخداوند برشما ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

همچنان منتظر دلنوشته های زیبای شما عزیزان هستیم☺️

#دلنوشته_شماره_نه #کرامت_شهید #ارسالی_کاربر حرف ها در مورد ❤️شهید رضا ❤️خیلی زیاده یادم میاد اولین لحظه آشنایی جدی من و همسرم با شهید رضا برمیگرده ب ابتدای شهادت این بزرگوار سال ۹۵بعد از عقدمون تو دفتری ک پشت درب پشتی امامزاده واقع بود ،برای تبرک و رزق زندگیمون ب مزار شهدا رفتیم ک یکی از شهدا ،شهید رضا بود نمیدونم چ حسی بود ک وقتی کنار مزارش رسیدیم بعد فاتحه ،با این عزیز عهد و پیمان بستیم ک هوامونو داشته باشه و... وعشق و علاقمون ب شهید ب حدی زیاد بود و هست ک همیشه سر مزارش حاضر میشیم و باهاش درد دل میکنیم حرف میزنیم، جالب اینکه عکس بزرگ این شهید در شب عروسیمون زینت بخش ماشین عروس بود و همچنین عکسی ک در اتاق خونمون هنوزم هست 🌹اما خاطره و نگاه فوق العاده شهید🌹 فک کنم دومین یا سومین سالگرد شهید بود ک دم درب مصلی پذیرایی میکردن ی بسته هم که شامل عکس و تسبیح و ی سری وسایل بود ب افراد می‌دادند چون ی خرده دیر رسیدیم تموم شده بود اما من دلم پیش عکس و بسته بود خلاصه رفتیم داخل مجلس شهید و وسط مراسم من هنوز ذهنم درگیر بسته تبرک شهید بود نمیدونم چرا، اما دلم میخواست شروع کردم با شهید حرف زدن ک آقا رضا من خیلی دوست داشتم این بسته رو می‌گرفتم و ی جوری حلش کن گذشت و گذشت منم دیگه تو حال و هوای مراسم بودم البته ب یقین مطمئن بودم ک ی جوری این موضوع حل میشه موقع پذیرایی شام که داشتن سفره رو پهن میکردن ک غذا پخش بشه ی مرتبه دیدم یکی از دوستان ک مشغول خادمی بود دیدم داره تو مسیر میاد تا من و دید گفت سید بسته فرهنگی مراسم گرفتی؟؟ گفتم نه!!!! گفتم شاید بسته رو نگرفته باشی!!؛؛ دیدم دست گذاشت تو جیب شلوارش و ی بسته خوشگل تبرکی مراسم بهم داد!! داشتم از ذوق و خوشحالی بال درمیاوردم ک شهید رضا چه زیبا حرفم و شنید و نگاهم کرد نمیدونم دیگه ب چه چیزی باید معجزه گفت!!! جایگاه شهید تو زندگیمون خیلی ویژه ست شششششههههییییید رضاااااااااااااجااان

#دلنوشته_شماره_ده #کرامت_شهید #ارسالی_کاربر سلام حقیقتش من تقریبا ۷ ماه پیش خوابی دیدم از آقا رضا من خیلی کم پیش میومد برم گلزار شهدا و من خودم چادری بودم و ی مدتی عبا میپوشیدم فقط و چادر نمیزاشتم ی شب آقا رضا رو خواب دیدم که که به من گفتن اگه قول بدم که دیگه چادرمو از سرم برندارم ایشونم کربلای منو از آقا میگیرن💔 آقا رضا ازم خواست خادم الشهدا بشم و سعادت اینو داشته باشم که خادمی شهدا را داشته باشم:) من تاحالا کربلا نرفته بودم و پارسال بار اولم بود🙂 آقا رضا نه تنها کربلا بهم دادن بلکه از اون روز به بعد هیچ جا کم نزاشتن برام و دستمو گرفتن خیلی مدیونشونم،خیلی زیاد:)

﷽ #مادرانه بسم رب الزینب🥀 مادرمان... استخوان‌های جوانش را سرمه میکند بر چشمانش تا دیده اش جان بگیرد، همان جوانی که قرار بود عصای دستش و قوت جانش باشد🥲💔 مادر است دیگر دلش تنگ می‌شود💔 #شهید_رضا_حاجی_زاده 🌹تنها کانال‌ رسمی‌ تکاور پاسدار شهید مدافع حرم‌ رضا حاجی‌ زاده👇🏻 🍃| @shahid_reza_hajizadeh