eitaa logo
کانال شهید سید حسن روح الامینی
98 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6هزار ویدیو
8 فایل
شهدا⚘️ خاطرات شهدا🌹 عکس نوشته🌱 مطالب مذهبی🇮🇷 استوری مذهبی📿
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🔸 " در محضـــر شهیـــد "... 💢توسل به امام رضا علیه السلام 🚀رفته بودیم برای بازدید ازموشک های فوق پیشرفته ی روسی.وقتی بازدیدمون تموم شد،حسن روکردبه کارشناس موشکی روسیه و گفت: میشه فن آوری این موشک رو در اختیارماقراربدید!؟ ژنرال هاوکارشناسان روسی خندیدند وگفتند:امکان نداره این فن آوری فقط دراختیارکشور ماست. حسن خیلی جدی ومحکم گفت: ولی ماخودمون این موشک رومیسازیم ودوباره صدای خنده ی اونابلندشد. وقتی برگشتیم ایران،خیلی تلاش کردیم نمونه شوبسازیم،ولی نشد.وقتی از ساخت موشک ناامیدشدیم،حسن راهی مشهدالرضا شد.خودش تعریف میکرد، به امام رضامتوسل شدم وسه روز توی حرم موندم.روزسوم بودکه عنایت امام رضا رو حس کردم وحلقه‌ی مفقوده کار به ذهنم خطورکرد.وقتی زیارتم تموم شد دفترچه نقاشی دخترم روبرداشتم وطرحی روکه به ذهنم رسیده بود کشیدم تاوقتی رسیدم تهران عملیش کنم. وقتی حسن از مشهدبرگشت،سریع دست به کار شدیم وموشک رو ساختیم که به مراتب ازمدل روسی،بهتر و پیشرفته تر بود.🍃🌷 🥀 🕊 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
🌹🕊🌹🕊🌹 ┄┄┅┅✿❀✿┅┅┄ 🥀🕊 🌴طی یک عملیات شهر الحاضر توسط رزمندگان گردان خط شکن حیدرکرار فتح شد و مدافعان مشغول تثبیت مواضع و گشت زنی داخل شهر بودند که خبر رسید باید به شهر العیس بروند. 🎋وقتی به شهر العیس رسیدند نزدیک غروب آفتاب بود،بعد از هماهنگی و طبق دستورات ابلاغ شده وارد شهر العیس شدند.در ورودی شهر وقتی ستون وارد شهر شد در یک درگیری نزدیک و نابرابر چهار نفر از آنها به ترتیب: 🌷🕊 🌷🕊 🌷🕊 🌷🕊 🥀با اصابت مستقیم توپ۲۳در اولین شب ماه صفر۱۴۳۷قمری به هنگام نماز مغرب با خون خود وضو گرفتند و به دیدار اربابشان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)شتافتند.🕊😭 💐مزارشهید دهقان در امامزاده علی‌اکبر (ع)چیذر و مابقی این شهدای عزیز در قطعه۲۶گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران می‌باشد. 🌷آسمان‌ فرصت‌ پرواز بلندیست‌ ولی قصه‌ این‌ است‌چه‌ اندازه‌ کبوتر باشی🕊 🥀 سالگرد‌ عروج شهادت شهدای اربعه حلب را گرامی می داریم🕊 🌷🕊                ┄┄┅┅✿❀✿┅┅┄ 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
‍ 🌹سرسپردند و سرفدا ڪردند ارباً اربا، مُقَطَعُ الاعَضاء 🏴ذڪر لبهـایشان دمِ آخر "لَڪِ لبیڪ زینب ڪبری" 🥀شهید مسعود عسگری الاعضا🕊 🥀شهید محمدرضا دهقان 🕊 🥀شهید سیدمصطفی موسوی اش🕊 🥀شهید احمد اعطایی 🕊 🇮🇷جهاد ادامه دارد... 🌹۲۱ آبان سالروز شهادت شهداے مدافع حرم اربعه حلب گرامی باد🕊 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
هدایت شده از یا زهرا(س) هر که شد گمنام تر زهرا خریدارش شود! •
علی امینی: 🔴نحوه شهادت شهید 15ساله ناصر ابدام😔 💥شهادت در مسیر نماز جمعه و در راه امر به معروف و نهی از منکر💥 [🕊☀️🥀] 💐شهید هر هفته به نماز جمعه می­‌رفت و معمولاً چند ساعت قبل با پای پیاده به سمت محل برگزاری نماز جمعه حرکت می­‌کرد. در روز شهادت نیز به همراه یکی از دوستانش با حالت بگو و بخند حرکت می­‌کنند و حدود ساعت ده، ده و نیم به پارک لاله می‌­رسند و روی نیمکتی می­‌نشینند. 🔆بسیار تشنه بودند. دوست شهید برای خرید بستنی به طرف دکه­‌ای می­‌رود. بعد از رفتن او ناصر ناگهان یک خانم بدحجاب را می‌بیند که دو نفر آقا که لات به نظر می‌­رسند، پشت خانم به فاصله کمتر از نیم متر در حرکتند و حرف­‌های زشت می‌­زنند. ☘ناصر بلند می‌شود و می­‌گوید: آقا عذر می­‌خواهم، ببخشید، این کاری که انجام می­‌دهی خوب نیست. فکر کن خواهرته و من جای شما هستم، چه حالی می­‌شوی؟ چون تذکر می­‌دهد سیلی خیلی بدی می­‌خورد به گونه‌ای که مادر شهید می­‌گوید وقتی پیکر پسرم را دیدیم هنوز جای انگشتانِ سیلی زننده روی گونه‌­اش بود. 🔸ناصر روی زمین می­‌افتد. مرد دیگر می‌خواهد حرکت زشتی با خانم انجام بدهد که ناصر بلند می‌­شود و با لگد به کمرش می‌زند. اولی می­‌آید باز می‌­زند و دومی از جورابش قدّاره در می‌­آورد و بلافاصله در قلب شهید فرو می­‌کند. 🍁 قدّاره را هفت بار به بدن فرو می­‌کند و در می‌آورد و هر بار بخشی از اعضای بدن شهید خارج می­‌شود، قلب و ریه و... 😭 شهید با بدن پاره پاره روی زمین افتاده و مردم دورش حلقه می‌زنند. قاتل قدّاره را در آسمان می­‌چرخاند و عربده­‌کشی می­‌کند که هر کسی بیاید جلو همین بلا را سرش می­‌آورم. 💫رفیق شهید که یک­‌سال از او کوچک­‌تر بوده با دو تا بستنی در دست برمی­‌گردد که می­‌بیند مردم جمع شده‌­اند و زیر پای­شان خون جاری است. جلوتر که می­‌رود می­‌بیند دوستش زمین افتاده و قاتل دارد با قدّاره می­‌کوبد به بدن شهید.😭 رفیق شهید می­‌گوید انگار کسی بهم گفت به نگهبان پارک بگو. بستنی از دستش می­‌افتد و سراغ نگهبان می‌­رود. ⚡️زبانش بند آمده و مدام روی شانه نگهبان می­‌کوبد و اشاراتی می­‌کند. سیلی­‌ای می­‌خورد و زبانش باز می­‌شود و می­‌گوید رفقیم را کشتند. نگهبان پارک که آدم نترس و جسوری بوده سراغ قاتل می­‌رود و از پشت با قدرت زیاد دست­‌های قاتل را قفل می­‌کند به گونه‌­ای که بعدها قاتل می­‌گوید آن لحظه چشمانم سیاهی رفت. نیروی‌ انتظامی بعد از مدتی می‌آید و قاتل را می‌­برد. بعدها مشخص می­‌شود قاتل گنده لات نازی‌آباد و یکه­‌بزن بوده و کلّی هم نوچه داشته. ✔️هیکل خیلی بزرگی داشته، دو متر و ده قدش و صد و چهل کیلو وزنش بوده است. آمبولانس هم می‌آید اما می­‌گویند بدن تکه تکه است و نمی­‌شود روی برانکارد گذاشت.😭 بدن را در پارچه­‌ای می­‌پیچیند و به بیمارستان می‌­برند. ناصر رفت پیش سیدالشّهدا(ع)💚 مادر تعریف کرد همان ساعتی که فرزندش به شهادت رسید ناخودآگاه و یک­‌هو بند دلش پاره شد و از پدر شهید سراغ ناصر را گرفت.💔 رفیق شهید به حجت‌الاسلام پناهیان امام جماعت مسجد گفته بود و ایشان هم به بچه­‌های بسیج. ساعت سه و نیم، چهار بعد از ظهر حاج آقا با بچه­‌های بسیج می­‌آیند دم در خانه شهید برای خبر دادن. بدن پدر می­‌لرزد و احساس می­‌کند اتفاقی افتاده که دسته­‌جمعی آمده‌­اند. 🍀جمعیت داخل می­‌آیند و می­‌نشینند و مدام از سیدالشّهدا(ع) صحبت می­‌کنند و می­‌گویند و می­‌گویند تا اینکه بالاخره اظهار می­‌کنند که ناصر اِبدام هم رفت پیش سیدالشّهدا(ع). 🥀در خانه شهید قیامتی برپا می­‌شود داغ عزیز سخت است هر چه هم که نوگلِ رحلت یافته عزیزتر بوده و دلبستگی به او بیشتر بوده باشد این جو سنگین‌­تر و شدیدتر شده است. در مورد این خانواده هم ناگفته پیداست که چه اتفاقی می­‌افتد. منزل زیر و رو می­‌شود و شیون و زاریِ عظیمی برپا می­‌شود به حدی که پدر و مادر از هوش می‌­روند.😔 @🌷شادی روح همه شهدا وپدران ومادران آسمانی صلوات🌷 🌿🕊🥀♥️🥀🕊🌿
هدایت شده از یا زهرا(س) هر که شد گمنام تر زهرا خریدارش شود! •
♦️‌  سجده شکر ملی‌پوشان والیبال نشسته روی پرچم ایران بعد از قهرمانی در جهان 🇮🇷
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷 🥀🕊 💐از همان روز اول ازدواج،با هم عهد بستیم که به هم،تو نگوییم و همدیگر را با احترام و «شما»،صدا بزنیم و من همیشه به ایشان،احمدآقا می‌گفتم.اگر مواقعی که خیلی هم کم بود یادمان می‌رفت که به هم شما بگوییم،سریع همان لحظه اصلاح می‌کردیم.احمدآقا علاوه بر این که پاسدار بود،در مسجد محل فعالیت داشت.کتاب‌های فراوانی مثل کتاب‌های اخلاقی،عرفانی و سبک زندگی، خیلی مطالعه می‌کرد. 🌾به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود:«هر که دارد بر ولایت بدگمان،حق ندارد پا گذارد در این مکان» و می‌گفت:«کسی که آقا را قبول ندارد،مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه این‌ها به هم وصل هستند.» 🌷شهید احمد اعطایی خیلی مهمان نواز،با محبت،ساده زیست و به فکر دیگران بود.هنگامی هم که منزل بود، خیلی کمک می‌کرد. ✍به نقل از:همسر شهید 🌹 🕊 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
🥀🕊 💐 سیدمصطفی عاشق شهید بابایی بود و مدام به قزوین و سر مزار شهید میرفت و کتابهای زیادی درباره این شهید خریده بود و دوست داشت مثل او زندگی کند و شهید شود.به عشق او دنبال خلبانی رفت.سیدمصطفی می‌گفت:رویای اصلی‌ام،این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم. 🌷علاقه زیادی به خواندن کتاب داشت. کتاب‌های دکتر شریعتی،شهید چمران، شهید آوینی،رحیم پور ازغدی و تفاسیر قرآن را مطالعه می‌کرد.به شهید آوینی نیز علاقه زیادی داشت و جمله‌های شهید آوینی و شهید چمران را در اتاقش نصب کرده است.همیشه تمام خبرهای شبکه‌های مختلف تلویزیون را با دقت زیاد نگاه و دنبال می ‌کرد.حتی اخبار انگلیسی و عربی را هم نگاه می‌کرد. 🌾اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند،آن را بارها از هر شبکه‌ای که پخش می‌شد نگاه می‌کرد و می‌گفت:«می‌خواهم تمام کلمات حضرت آقا ملکه ذهنم شود.» ✍راوی:مادر شهید 🥀 🕊 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
"مردی با آرزوهای بزرگ" =صَــــدَقِہ جاریِہ
"مردی با آرزوهای بزرگ" =صَــــدَقِہ جاریِہ
‍ 🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷 🔸 " ترمز براے گناه " 🍃یه روز با مسعود در مورد گناه کردن افراد و مکروه بودن یا یه سری کارا که وجهه اونا تو جامعه خوب نیست صحبت میکردیم. 💠مسعود می گفت: ما نباید به گناه نزدیک بشیم و باید برای خودمون ترمز بذاریم. اگه بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه ولی حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله ای نداریم. پس باید برای خودمون چند تا ترمز و عقب گرد موقع نزدیک شدن به گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم.... 🌹 🕊 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷 🥀🕊 💐از نحوه شهادتش هیچ کسی چیزی به من نمی گفت.دوستش که در سوریه با او بود،از جواب دادن طفره می رفت. هنوز پیکر محمدرضا دفن نشده بود،یک شب باحال خیلی بد خوابیدم. همین که سرم راروی بالش گذاشتم، محمدرضا به خوابم آمد و به صورت واضح گفت:مامان اون بنده خدا را این قدر سؤال پیچ نکن!وقتی سؤال میکنی، اوغصه می خورد دوست داری نحوه شهادت مرا بدانی،خودم به تو می گویم.😔 🕊محمدرضا دست مرا گرفت و برد به آن جایی که شهید شده بود لحظه ی شهادت و پیکرش را به من نشان داد.بعد از این خواب وقتی نحوه شهادت او را برای فرماندهانش توضیح دادم،آن ها تعجب کردند.گفتند:مگر شما آنجا بودید که از همه ی جزئیات باخبر هستید؟! محمدرضا دقیقا ساعت یک ربع به۷شب ۲۹محرم در عملیات العیس در حومه حلب مورد اصابت گلوله مستقیم توپ۲۳ قرار می گیرد.سر و گردن و قسمت چپ بدن او از بین می رود.😭 🌹فرماندهانش می گفتند:نحوه شهادت محمدرضا از همه شهدای یگان فاتحین دلخراش تر بوده است.😭      ✏️راوی:مادر شهید 🥀 امیری 🕊 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram